Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
interfruitful
U
قابل گرده افشانی یا لقاح با یکدیگر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cross pollinate
U
بطورمصنوعی گرده افشانی کردن لقاح
cross polinize
U
بطورمصنوعی گرده افشانی کردن لقاح
pollenation
U
گرده افشانی
pollination
U
گرده افشانی
pollinates
U
گرده افشانی کردن
pollinated
U
گرده افشانی کردن
pollinate
U
گرده افشانی کردن
palynology
U
گرده افشانی شناسی
pollinating
U
گرده افشانی کردن
palynology
U
مبحث گرده افشانی
pollen
U
گرده افشانی کردن
hydrophilous
U
گرده افشانی کننده بوسیله اب
cross pollination
U
گرده افشانی از گلی بگل دیگر
self pollination
U
گرده افشانی خود بخود گیاه
wind pollinated
U
گرده افشانی شده بوسیله باد
reg
U
گرده لقاح
autogamy
U
لقاح وباروری بوسیله گرده خودگل
autogamous
U
مربوط به لقاح یا باروری گل بوسیله گرده خودش
interfertile
U
قابل لقاح در داخل خود
gametogenesis
U
ایجاد سلول جنسی قابل لقاح
gametophore
U
سلول تغییر یافته و منشعب جنسی قابل لقاح
cross fertilization
U
لقاح دو سلول جنسی متفاوت لقاح متقابل
incompatible
U
غیر قابل استعمال با یکدیگر
pronucleus
U
هسته سلول قابل لقاح پس ازتکمیل دوره بلوغ وورودنطفه به درون تخم جانور
metal spraying
فلز افشانی
dancing
U
دست افشانی
refulgence
U
نور افشانی
aspersion
U
اب پاشی و اب افشانی
winnowing machine
U
ماشین باد افشانی
winnower
U
کسیکه باد افشانی میکند ماشین بوجاری
fecundation
U
لقاح
zygosis
U
لقاح
conception
U
لقاح
conceptions
U
لقاح
fertilization
U
لقاح
autoerotism
U
لقاح با خود
autoeroticism
U
لقاح با خود
autoerotic
U
مربوط به لقاح با خود
crossfertilize
U
لقاح متقابل کردن
self fertility
U
لقاح خود بخود
self
U
وضع لقاح کردن
oosperm
U
تخم لقاح شده
anemophilous
U
لقاح شونده در اثرباد
parthenocarpy
U
میوه اوری بدون لقاح
conception
U
لقاح تخم وشروع رشد جنین
conceptions
U
لقاح تخم وشروع رشد جنین
cross fertile
U
اصلاح نژاد از راه لقاح متقابل
crossfertilize
U
پیوستن دونوع متفاوت از طریق لقاح
zygosity
U
کیفیت تخم لقاح شده پیوند جنسی
apomixis
U
تکثیر بوسیلهء بافتهای تناسلی ولی بدون لقاح
parthenogenesis
U
ایجاد مولود بوسیله جنس مونث بدون عمل لقاح
apogamy
U
رشد و نمو گیاه هاگدار بدون عمل لقاح ازسلول جنسی
apomict
U
کسی یا چیزی که بوسیلهء تکثیر بدون لقاح بوجود امده باشد
coxa
U
گرده
feuilleton
U
گرده
granules
U
گرده
camber
U
گرده
haunch
U
گرده
haunches
U
گرده
kidneys
U
گرده
disk
U
گرده
kidney
U
گرده
disks
U
گرده
loins
U
گرده
pollen
U
گرده
cambers
U
گرده
loin
U
گرده
granule
U
گرده
huckle
U
گرده
disc
U
گرده
discs
U
گرده
hunkers
U
گرده
from one another
<adv.>
U
از یکدیگر
from each other
<adv.>
U
از یکدیگر
interwork
U
بر یکدیگر
of each other
<adv.>
U
از یکدیگر
one another
U
یکدیگر
of one another
<adv.>
U
از یکدیگر
one a
U
یکدیگر
each other
U
یکدیگر
nephroid
U
گرده مانند
nephroptosis
U
گرده جنبنده
nephrotomy
U
گرده بری
fish backed
U
گرده ماهی
nephritis
U
اماس گرده
ridged
U
گرده ماهی
color disk
U
گرده رنگها
pollinizer
U
گرده افشان
polliniferous
U
گرده افشان
pollinator
U
گرده افشان
paranephric
U
نزدیک گرده
ridge
U
گرده ماهی
ridges
U
گرده ماهی
platelet
U
گرده خون
convex
U
گرده ماهی
nephritic
U
دچارناخوشی گرده
nephralgia
U
درد گرده
nephrectomy
U
برش گرده
magnetic disk
U
گرده مغناطیسی
nephrectomy
U
دراوردن گرده
vaults
U
گرده ماهی
pollen
U
دانه گرده
disk drive
U
گرده ران
disk drive
U
گرده چرخان
disk drives
U
گرده ران
disk pack
U
گرده بسته
disk platter
U
گرده سینی
disk unit
U
واحد گرده
diskette
U
گرده کوچک
coxarthritis
U
نقرس گرده
round timber
U
گرده بینه
ridgewise
U
گرده ماهی
camber
U
گرده ماهی
cambers
U
گرده ماهی
pounce
U
گرده نقاش
pounces
U
گرده نقاش
pouncing
U
گرده نقاش
disks
U
گرده قرص
reg
U
گشن گرده
disk
U
گرده قرص
ridgeways
U
گرده ماهی
disk drives
U
گرده چرخان
induction disk
U
گرده القائی
domes
U
گرده ماهی
rolls
U
گرده نان
pounced
U
گرده نقاش
vault
U
گرده ماهی
floppy disks
U
گرده لغزان
floppy disk
U
گرده لغزان
floppy disk
U
گرده لرزان
floppy discs
U
گرده لغزان
floppy discs
U
گرده لرزان
dome
U
گرده ماهی
floppy disks
U
گرده لرزان
peer to each other
U
قرین یکدیگر
interconnects
U
اتصال به یکدیگر
combines
U
ترکیب با یکدیگر
combining
U
ترکیب با یکدیگر
concrescence
U
رشد با یکدیگر
interconnected
U
اتصال به یکدیگر
interconnecting
U
اتصال به یکدیگر
intersecting
U
از یکدیگر گذرنده
simultaneous with each other
U
مقارن یکدیگر
couple
U
ترکیب با یکدیگر
internecine
U
کشتار یکدیگر
coupled
U
ترکیب با یکدیگر
couples
U
ترکیب با یکدیگر
to look at each other
U
به یکدیگر نگریستن
peer to each other
U
برابر با یکدیگر
combine
U
ترکیب با یکدیگر
arm in arm
U
در دست یکدیگر
interconnect
U
اتصال به یکدیگر
cheek by jowl
U
پهلوی یکدیگر
gibbous
U
گرده ماهی گوژپشت
loculus
U
حفره کیسه گرده
puffballs
U
سماروق گرده افشان
puffball
U
سماروق گرده افشان
fixed head disk
U
گرده با نوک ثابت
farinose
U
شبیه گرده گیاه
plolinate
U
با گرده تلقیح کردن
paranephros
U
دژ پیه روی گرده
pollenizer
U
درخت گرده افشان
pollinose
U
شبیه گرده گیاهی
pollenizer
U
درخت نر گرده افشان
pollinium
U
توده ذرات گرده گل
disk controller
U
کنترل کننده گرده
in tune
<idiom>
U
با یکدیگر موافق بودن
incompossible
U
منافی یکدیگر ناسازگار
one to one
U
عینامساوی و مرتبط با یکدیگر
hand in hand
U
دست دردست یکدیگر
they are well matched
U
حریف یکدیگر هستند
interconnect
U
با یکدیگر اتصال دادن
one-to-one
U
عینامساوی و مرتبط با یکدیگر
interconnects
U
با یکدیگر اتصال دادن
interconnecting
U
با یکدیگر اتصال دادن
interconnected
U
با یکدیگر اتصال دادن
intersplere
U
در حوزه یکدیگر امدن
abutted
U
به یکدیگر ضربه زدن
grappling
U
گرفتن لباس یکدیگر
of a piece with each other
U
ازسر هم همجنس یکدیگر
telepathy
U
ارتباط افکار با یکدیگر
complementary
U
تکمیل کننده یکدیگر
abuts
U
به یکدیگر ضربه زدن
to look at each other
U
به یکدیگر نگاه کردن
abut
U
به یکدیگر ضربه زدن
correlative with each other
U
لازم و ملزوم یکدیگر
hip roof
U
پشت بام گرده ماهی
his kidnegs have gone w
U
گرده هایش درست کارنمیکنند
nephritic
U
درمان کننده ناخوشی گرده
paranephritis
U
اماس غده روی گرده
hue
U
[وجه تمایز رنگ ها از یکدیگر]
life line
U
طناب اتصال افراد به یکدیگر
hand-to-hand
U
دست بدست یکدیگر مجاور
interaction
U
عمل دو چیز روی یکدیگر
take turns
<idiom>
U
انجام کاری با همکاری یکدیگر
adhesion of fibers
U
خاصیت چسبندگی الیاف به یکدیگر
juxtaposition
U
جا دادن اقلام در مجاورت یکدیگر
networks
U
اتصال نقاط شبکه به یکدیگر
network
U
اتصال نقاط شبکه به یکدیگر
iteraction
U
تاثیر چند چیز بر یکدیگر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com