English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
suable U قابل پیگرد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
prosecution U پیگرد
prosecutors U پیگرد
pursues U پیگرد کر دن
pursuit U پیگرد
pursued U پیگرد کر دن
pursue U پیگرد کر دن
prosecutor U پیگرد
prosecutions U پیگرد
pursuits U پیگرد
pursuing U پیگرد کر دن
search party U گروه پیگرد
prosecution U پیگرد کننده
search parties U گروه پیگرد
prosecutions U پیگرد کننده
seek time U زمان پیگرد
seeds U پیگرد طلب کردن
prosecutions U تعقیب قانونی پیگرد
prosecution U تعقیب قانونی پیگرد
seed U پیگرد طلب کردن
malicious prosecution U پیگرد یا دستگیری توام با سوء نیت
returns U گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returned U گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returning U گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
return U گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
prosecutes U دنبال کردن پیگرد کردن
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecuting U دنبال کردن پیگرد کردن
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecute U دنبال کردن پیگرد کردن
prosecuted U دنبال کردن پیگرد کردن
friendly front end U طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item U وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
archival quality U مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow U سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
flexile U قابل تغییر قابل تطبیق
changeable U قابل تعویض قابل تبدیل
adducible U قابل اضهار قابل ارائه
combustible U قابل سوزش قابل تراکم
tenable U قابل مدافعه قابل تصرف
presentable U قابل معرفی قابل ارائه
presumable U قابل استنباط قابل استفاده
sensible U قابل درک قابل رویت
transferable U قابل واگذاری قابل انتقال
observable U قابل مشاهده قابل گفتن
presentable U قابل نمایش قابل تقدیم
achievable U قابل وصول قابل تفریق
exigible U قابل مطالبه قابل پرداخت
elastic U قابل کش امدن قابل انعطاف
exigible U قابل تقاضا قابل ادعا
bilable U قابل رهایی قابل ضمانت
thankworthy U قابل تشکر قابل شکر
capacity U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacities U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
visual display unit U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display terminal U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
floatable U قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
irrefrangible U غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
inconvertible U غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
indiscoverable U غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
indemonstrable U غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
adobe type manager U استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
inexplicably U بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
vendible U قابل فروش جنس قابل فروش
vendable U قابل فروش جنس قابل فروش
cleavable U قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
air transportable sonar U سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
incapable U نا قابل
good U قابل
soluble U قابل حل
solvable U قابل حل
qualified U قابل
acceptor U قابل
thorough paced U قابل
capable U قابل
sensible U قابل حس
dissoluble U قابل حل
ablest U قابل
able U قابل
apt U قابل
abler U قابل
removable U قابل انتقال
negotiable U قابل انتقال
removable U قابل عزل
negotiable U قابل معامله
negotiable U قابل مذاکره
renderable U قابل ارائه
apparent U قابل رویت
rentable U قابل اجاره
resistible U قابل مقاومت
justifiable U قابل توجیه
respirable U قابل تنفس
restorable U قابل اعاده
returnable U قابل برگشت
eligible U قابل انتخاب
noticeable U قابل توجه
revealable U قابل مکاشفه
regrettable U قابل تاسف
reproducible U قابل تکثیر
reproachable U قابل توبیخ
repairable U قابل جبران
reparable U قابل جبران
repeatable U قابل تکرار
imaginable U قابل درک
replaceable U قابل تعویض
detectable U قابل کشف
substitutable U قابل تعویض
reprouducible U قابل تولیدیاتناسل
representable U قابل عرضه
revocable U قابل فسخ
pregnable U قابل ابستنی
navigable U قابل کشتیرانی
quenchable U قابل جلوگیری
arable U قابل کشتکاری
inflexional U قابل صرف
quizzable U قابل ریشخند
quodlibet U نکته قابل
audible U قابل شنوایی
audible U قابل شنیدن
prosecutable U قابل تعقیب
viable U قابل دوام
perceptible U قابل درک
ratable U قابل ارزیابی
attributable U قابل اسناد
practicable U قابل اجرا
sustainable U قابل تحمل
purchasable U قابل خریداری
prescriptible U قابل تجویز
preventable U قابل جلوگیری
preventible U قابل جلوگیری
producible U قابل تولید
adjustable U قابل تطبیق
adjustable U قابل تنظیم
identifiable U قابل شناسایی
promotable U قابل ترویج
pronounceable U قابل تلفظ
propagable U قابل تکثیر
propagable U قابل ترویج
propagable U قابل تبلیغ
predictably U قابل پیشگویی
predictable U قابل پیشگویی
pursuable U قابل تعقیب
publishable U قابل نشر
admirable <adj.> U قابل تحسین
admirable <adj.> U قابل پسند
rebuttable U قابل رو کردن
detachable U قابل تجزیه
detachable U قابل تفکیک
combustible U قابل اشتعال
combustible U قابل احتراق
refractile U قابل انکسار
refrangible U قابل انکسار
registrable U قابل ثبت
regulable U قابل تعدیل
reimbursable U قابل پرداخت
variant U قابل تغییر
reasonable U قابل قبول
remittable U قابل پرداخت
remediable U قابل علاج
remissible U قابل اغماض
analogous U قابل مقایسه
analogous U قابل قیاس
verifiable U قابل بازبینی
verifiable U قابل رسیدگی
negligible U قابل اغماض
negligible U قابل فراموشی
rebuttable presumptions U احکام قابل رد
receivable U قابل قبول
reclaimable U قابل استرداد
reclaimable U قابل احیاء
registered U قابل اهمیت
reconcilable U قابل تلفیق
recoupable U قابل جبران
refillable U قابل تعویض
reflexible U قابل انعکاس
advisable U قابل توصیه
removable U قابل رفع
revocable U قابل برگشت
tractile U قابل اتساع
translatable U قابل ترجمه
translatable U قابل تعبیر
transferable U قابل انتقال
transferable U قابل ورابری
mobiles U قابل تحرک
mobiles U قابل حرکت
mobile U قابل حرکت
transmissive U قابل انتقال
handy <adj.> U قابل استفاده
handiest U قابل استفاده
handier U قابل استفاده
admissible U قابل قبول
transmittable U قابل پراکنی
transmutable U قابل تبدیل
transformative U قابل تغییر
arguable U قابل بحث
arguably U قابل بحث
changeable U قابل تغییر
amenable U قابل جوابگویی
plausible U قابل استماع
liable U قابل اطمینان
accountable U قابل توضیح
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com