English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 265 (728 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
reversible U قابل پشت و رو کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
public U متن یا برنامهای که حق کپی ندارد و توسط هر کسی قابل کپی کردن است
sense U روشن کردن تابلوی مقابل کامپیوتر قابل بررسی است
sensed U روشن کردن تابلوی مقابل کامپیوتر قابل بررسی است
senses U روشن کردن تابلوی مقابل کامپیوتر قابل بررسی است
graphics U پیش نویس توابعی که دستورات گرافیکی استاندارد ایجاد میکنند مثل رسم خط و... که از طریق برنامه قابل صدا کردن هستند تا نوشتن برنامه را ساده کنند
bind U الزام اور وغیر قابل فسخ کردن
binds U الزام اور وغیر قابل فسخ کردن
scramble U کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
scrambled U کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
scrambles U کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
scrambling U کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
document U عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
documented U عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
documenting U عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
preparation U تبدیل داده به حالت قابل خواندن ماشین بیش از وارد کردن داده
preparations U تبدیل داده به حالت قابل خواندن ماشین بیش از وارد کردن داده
permanent U خطایی در سیستم که قابل رفع کردن نیست
zero U پاک کردن محتوای وسیله قابل برنامه نویسی
zeroes U پاک کردن محتوای وسیله قابل برنامه نویسی
zeros U پاک کردن محتوای وسیله قابل برنامه نویسی
manageable U قابل اداره کردن
manageable U آنچه قابل کار کردن به سادگی باشد
pass U صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
passed U صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
passes U صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
authentication U استفاده از کدهای خاص برای بیان کردن به فرستنده پیام که پیام درست و قابل تشخیص است
inflatable U قابل تورم یا باد کردن
estimable U قابل براورد کردن
roadworthy U اماده مسافرت قابل سفر کردن
separable U قابل جدا کردن
refresh U بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshed U بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshes U بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
exhaustible U قابل خالی کردن
mirror U کپی کردن تمام عملیات دیسک روی دیسک دوم که در صورت خرابی اولی قابل استفاده است
mirrored U کپی کردن تمام عملیات دیسک روی دیسک دوم که در صورت خرابی اولی قابل استفاده است
mirrors U کپی کردن تمام عملیات دیسک روی دیسک دوم که در صورت خرابی اولی قابل استفاده است
storage U رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست
attachable U قابل بهم پیوستن یا ضمیمه کردن
combatable U قابل جنگ کردن
condensible U قابل خلاصه کردن
defect skipping U روش مشخص کردن و برچسب گداری شیارهای حساس مغناطیسی در حال ساخت تا استفاده نشوند. اشاره به شیار بعدی مناسبی که قابل استفاده است
DIMM U سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
downloadable U آنچه قابل بار کردن است
erectable U قابل راست کردن یا بنا کردن
eurocheque U چک انگلیسی که قابل نقد کردن در بانکهای اروپایی میباشد
foldboat U قایق قابل جدا کردن قطعات وبستن ان
joint filler U نوارهایی که ازمواد قابل تراکم ساخته شده و پر کردن درزها به کارمیرود
magnetizable U قابل مغناطیسی کردن
marine aircraft U هواپیمایی برای عمل کردن روی سطح اب هواپیمای قابل شناور شدن روی سطح اب
modem U وسیلهای که امکان ارسال داده از طریق خط تلفن با تبدیل کردن سیگنال دودویی از کامپیوتر به سیگنال آنالوگ صوتی ه قابل ارسال روی خط تلفن است فراهم می :ند
multipliable U قابل ضرب کردن
multiplicable U قابل ضرب کردن
nonerasable storage U رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست
pooler U وسیلهای برای یکپارچه کردن و یا تبدیل داده کلیدی ورودی به صورتی که قابل قبول کامپیوتر اصلی باشد
projectable U قابل پرتاب کردن
rebuttable U قابل رو کردن
removable U قابل سوار و پیاده کردن
standalone U که بدون نیاز به وسیله دیگر قابل کار کردن است
swimmable U قابل شنا کردن
to pound the filed U غیر قابل عبور کردن ازحصاری که برای دیگران غیرقابل عبوراست
translatable U قابل معنی کردن
war head U قسمت قابل انفجار اژدر که هنگام مشق کردن برداشته میشود
water injection U پاشیدن اب مقطر خالص به داخل سیلندر و موتورپیستونی به منظور سرد کردن مخلوط قابل انفجار و کاهش احتمال بدسوزی
Other Matches
friendly front end U طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item U وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
archival quality U مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow U سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
transferable U قابل واگذاری قابل انتقال
presentable U قابل معرفی قابل ارائه
bilable U قابل رهایی قابل ضمانت
combustible U قابل سوزش قابل تراکم
thankworthy U قابل تشکر قابل شکر
presumable U قابل استنباط قابل استفاده
presentable U قابل نمایش قابل تقدیم
observable U قابل مشاهده قابل گفتن
exigible U قابل تقاضا قابل ادعا
tenable U قابل مدافعه قابل تصرف
elastic U قابل کش امدن قابل انعطاف
sensible U قابل درک قابل رویت
exigible U قابل مطالبه قابل پرداخت
achievable U قابل وصول قابل تفریق
changeable U قابل تعویض قابل تبدیل
adducible U قابل اضهار قابل ارائه
flexile U قابل تغییر قابل تطبیق
capacity U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacities U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
visual display terminal U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display unit U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
indiscoverable U غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
floatable U قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
indemonstrable U غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
inconvertible U غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
irrefrangible U غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
adobe type manager U استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
inexplicably U بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
vendible U قابل فروش جنس قابل فروش
vendable U قابل فروش جنس قابل فروش
cleavable U قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
air transportable sonar U سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
acceptor U قابل
sensible U قابل حس
good U قابل
soluble U قابل حل
apt U قابل
dissoluble U قابل حل
capable U قابل
incapable U نا قابل
able U قابل
solvable U قابل حل
abler U قابل
ablest U قابل
thorough paced U قابل
qualified U قابل
adjustable U قابل تنظیم
acceptable <adj.> U قابل پذیرش
irrecusable U غیر قابل رد
amenable U قابل جوابگویی
changeable U قابل تغییر
adjustable U قابل تطبیق
inflamable U قابل اشتعال
solids U قابل اطمینان
solid U قابل اطمینان
sale U قابل فروش
adequate <adj.> U قابل پذیرش
observable U قابل مراعات
irrigable U قابل ابیاری
livable U قابل زندگی
liveable U قابل زیستن
liveable U قابل معاشرت
liveable U قابل زندگی
identifiable U قابل شناسایی
marketable U قابل فروش
regrettable U قابل تاسف
machinable U قابل تراش
macroscopic U قابل رویت
sufficient <adj.> U قابل قبول
maintainable U قابل نگاهداری
on hand <idiom> U قابل دسترس
noteworthy U قابل دقت
minable U قابل استخراج
sufficing <adj.> U قابل قبول
livable U قابل معاشرت
judicable U قابل قضاوت
justiciable U قابل دادرسی
eligible U قابل انتخاب
kenspeckle U قابل شناسایی
laudable U قابل ستایش
leviable U قابل تحمیل
licensable U قابل اجازه
tensile U قابل انبساط
trusty U قابل اعتماد
limpsey U قابل انحناء
limit of inflammability U حد قابل اشتعال
adorable U قابل پرستش
limpsy U قابل انحناء
limsy U قابل انحناء
livable U قابل زیستن
good [sufficient] <adj.> U قابل پذیرش
accountable U قابل توضیح
forgivable U قابل بخشایش
increasable U قابل ازدیاد
believable U قابل قبول
passable U قابل قبول
passable U قابل عبور
acceptable U قابل قبول
acceptable U قابل پذیرش
arguable U قابل بحث
obtainable U قابل حصول
procurable U قابل حصول
pliable U قابل انعطاف
recoverable U قابل وصول
forgivable U قابل عفو
pardonable U قابل بخشیدن
pardonable U قابل عفو
practicals U قابل استفاده
practical <adj.> U قابل استفاده
open U قابل بحث
separable U قابل تفکیک
profitable U قابل استفاده
sufficiently <adv.> U قابل پذیرش
allowable U قابل استفاده
allowable U قابل قبول
adequately [sufficiently] <adv.> U قابل پذیرش
operable U قابل درمان
arguably U قابل بحث
excusable U قابل عفو
trustworthy U قابل اعتماد
liable U قابل اطمینان
inferable U قابل استنباط
adequately [sufficiently] <adv.> U قابل قبول
interconvertible U قابل تبدیل
sufficing <adj.> U قابل پذیرش
sufficient <adj.> U قابل پذیرش
portable U قابل حمل
portable U قابل انتقال
provable U قابل اثبات
satisfactory <adj.> U قابل پذیرش
investigable U قابل رسیدگی
inventible U قابل اختراع
washable U قابل شستشو
insurable U قابل بیمه
operable U قابل علاج
inferible U قابل استنباط
plausible U قابل استماع
inflective U قابل صرف
reliability U قابل اطمینان
reliability U قابل اعتماد
inflexional U قابل صرف
inhabitable U قابل سکنی
inheritable U قابل توارث
sufficiently <adv.> U قابل قبول
inoculable U قابل تلقیح
inquirable U قابل تحقیق
debatable U قابل گفتگو
debatable U قابل منافره
debatable U قابل بحث
inspirable U قابل تنفس
inventible U قابل جعل
satisfactory <adj.> U قابل قبول
merchantable U قابل فروش
keenest U قابل رقابت
mistakable U قابل اشتباه
mobilizable U قابل تجهیز
moot U قابل بحث
contemptible U قابل تحقیر
employable U قابل استخدام
moveable U قابل تغییر
noticeable U قابل توجه
impeachable U قابل اتهام
multipliable U قابل تکثیر
multiplicable U قابل تکثیر
payable U قابل پرداخت
divisible U قابل تقسیم
keen U قابل رقابت
mibeable U قابل استخراج
contemptuous U قابل تحقیر
extendable U قابل تمدید
audible U قابل شنوایی
audible U قابل شنیدن
viable U قابل دوام
perceptible U قابل درک
distinguishable U قابل تمیز
attributable U قابل اسناد
practicable U قابل اجرا
sustainable U قابل تحمل
admirable <adj.> U قابل تحسین
admirable <adj.> U قابل پسند
considerable U قابل توجه
namable U قابل ذکر
achievable <adj.> U قابل اجرا
contrivable <adj.> U قابل اجرا
doable <adj.> U قابل اجرا
feasible <adj.> U قابل اجرا
makable [spv. makeable] <adj.> U قابل اجرا
makeable <adj.> U قابل اجرا
manageable <adj.> U قابل اجرا
possible [doable, feasible] <adj.> U قابل اجرا
practicable <adj.> U قابل اجرا
executable <adj.> U قابل وصول
workable <adj.> U قابل وصول
practicable <adj.> U قابل وصول
possible [doable, feasible] <adj.> U قابل وصول
workable <adj.> U قابل اجرا
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com