Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
palpable
U
قابل لمس اشکار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
disruptive pattern
U
اشکار سازنده هدف استتارشده وسیله اشکار ساختن هدف استتار شده روی صفحه رادار
manifesting
U
اشکار اشکار ساختن
manifests
U
اشکار اشکار ساختن
manifested
U
اشکار اشکار ساختن
manifest
U
اشکار اشکار ساختن
patenting
U
اشکار
clear
U
:اشکار
patents
U
اشکار
flagrant
U
اشکار
overt
U
اشکار
evident
U
اشکار
patented
U
اشکار
uncovered
U
اشکار
open and shut
U
اشکار
open
U
اشکار
outed
U
اشکار
out-
U
اشکار
opened
U
اشکار
out
U
اشکار
crying
U
اشکار
opens
U
اشکار
apparent
U
اشکار
burning disgrace
U
اشکار
conspicuous
U
اشکار
patent
U
اشکار
clearer
U
:اشکار
clearest
U
:اشکار
plains
U
اشکار
plainest
U
اشکار
plain
U
اشکار
inevidence
U
اشکار
explicit
U
اشکار
semblable
U
اشکار
inapparent
U
نا اشکار
plainer
U
اشکار
open-and-shut
U
اشکار
obvious
U
اشکار
clears
U
:اشکار
opens
U
ازاد اشکار
self evident
U
خود اشکار
visible balance
U
تراز اشکار
self explaining
U
واضح اشکار
open
U
ازاد اشکار
opened
U
ازاد اشکار
manifest need
U
نیاز اشکار
manifestative
U
اشکار سازنده
detected
U
اشکار کردن
decrypt
U
اشکار ساختن
decryption
U
اشکار سازی
evident to any one
U
نزدهمه اشکار
unfolding
U
اشکار کردن
to reveal itself
U
اشکار شدن
to make known
U
اشکار ساختن
detecting
U
اشکار کردن
detects
U
اشکار کردن
notoriously
U
بطور اشکار
display
U
اشکار کردن
displayed
U
اشکار کردن
displaying
U
اشکار کردن
undisguised
U
اشکار بی تلبیس
patently
U
بطور اشکار
detect
U
اشکار کردن
market overt
U
بازار اشکار
manifester
U
اشکار کننده
to lay open
U
اشکار ساختن
kithe
U
اشکار ساختن
lay open
U
اشکار کردن
let out
U
اشکار ساختن
conspicuous defect
U
عیب اشکار
unfolded
U
اشکار کردن
unfold
U
اشکار کردن
roundly
U
بی پرده اشکار
displays
U
اشکار کردن
revealer
U
اشکار کننده
self-explanatory
U
واضح اشکار
flagrantly
U
باوقاحت اشکار
signalled
U
اشکار مشخص
signaled
U
اشکار مشخص
transpicuous
U
فرا اشکار
unfolds
U
اشکار کردن
it will manifest it self
U
اشکار خواهد شد
glaring
U
اشکار مشهور
manifestation
U
اشکار سازی
transpicuous
U
روشن اشکار
reveals
U
اشکار کردن
revealed
U
اشکار کردن
frequency demodulation
U
اشکار ساختن
self explanatory
U
واضح اشکار
amende honorable
U
عذرخواهی اشکار
barest
U
ساده اشکار
bares
U
ساده اشکار
barer
U
ساده اشکار
bared
U
ساده اشکار
bare
U
ساده اشکار
reveal
U
اشکار کردن
manifestations
U
اشکار سازی
known
U
اشکار ساختن
signal
U
اشکار مشخص
avowal
U
افهار اشکار
baring
U
ساده اشکار
detection
U
اشکار سازی
revealed preference
U
رجحان اشکار
revealed preference
U
ترجیح اشکار
overt behavior
U
رفتار اشکار
explicit
U
اشکار صاف
avowals
U
افهار اشکار
explicit cost
U
هزینه اشکار
visible
U
مرئی اشکار
public
U
عامه اشکار
axiom
U
حقیقت اشکار
explicit behavior
U
رفتار اشکار
axioms
U
حقیقت اشکار
overt homosexuality
U
همجنس خواهی اشکار
manifest
U
صورت بار اشکار
self revelation
U
خود اشکار سازی
revelations
U
اشکار سازی افشاء
revelation
U
اشکار سازی افشاء
palpably
U
بطور محسوس یا اشکار
plain text
U
متن واضح و اشکار
apparent electromotive force
U
نیروی برقرانی اشکار
manifest dream content
U
محتوای اشکار رویا
manifesting
U
صورت بار اشکار
to make public
U
اشکار یا علنی کردن
it is obvious that
U
اشکار یا بدیهی است که
manifests
U
صورت بار اشکار
open to the public
U
اشکار در نزد همه
manifested
U
صورت بار اشکار
untold
U
بی حساب اشکار نشده
the secret will open to me
U
ان راز بمن اشکار
manifest anxiety scale
U
مقیاس اضطراب اشکار
obviously
U
بطور اشکار یا معلوم
oscillations
U
تفکیک امواج اشکار سازی
unfolded
U
فاش کردن اشکار شدن
unfolding
U
فاش کردن اشکار شدن
peeps
U
جوانه زدن اشکار شدن
taylor manifest anxiety scale
U
مقیاس اضطراب اشکار تیلور
peep
U
جوانه زدن اشکار شدن
peeping
U
جوانه زدن اشکار شدن
peeped
U
جوانه زدن اشکار شدن
quarry
U
اشکار کردن معدن سنگ
quarries
U
اشکار کردن معدن سنگ
unfolds
U
فاش کردن اشکار شدن
unfold
U
فاش کردن اشکار شدن
oscillation
U
تفکیک امواج اشکار سازی
quarrying
U
اشکار کردن معدن سنگ
to breathe one's simplicity
U
بسادگی کسی اشکار شدن
to speak one's mind
U
اندیشه خود را اشکار کردن رک سخن گفتن
recoverable item
U
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end
U
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
noises
U
اختلال در سیگنال به علت اشکار در مدتهای زمانی کوتاه
noise
U
اختلال در سیگنال به علت اشکار در مدتهای زمانی کوتاه
cold fault
U
نقص کامپیوتر که به محض روشن کردن اشکار میشود
archival quality
U
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow
U
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
ultrasonic inspection
U
متد تست غیرمخرب که در انهاترکها توسط ناپیوستگی انتشار امواج نوسانات مکانیکی در فلز اشکار میشود
presumable
U
قابل استنباط قابل استفاده
exigible
U
قابل تقاضا قابل ادعا
exigible
U
قابل مطالبه قابل پرداخت
bilable
U
قابل رهایی قابل ضمانت
combustible
U
قابل سوزش قابل تراکم
presentable
U
قابل نمایش قابل تقدیم
presentable
U
قابل معرفی قابل ارائه
changeable
U
قابل تعویض قابل تبدیل
achievable
U
قابل وصول قابل تفریق
adducible
U
قابل اضهار قابل ارائه
transferable
U
قابل واگذاری قابل انتقال
flexile
U
قابل تغییر قابل تطبیق
tenable
U
قابل مدافعه قابل تصرف
elastic
U
قابل کش امدن قابل انعطاف
sensible
U
قابل درک قابل رویت
thankworthy
U
قابل تشکر قابل شکر
observable
U
قابل مشاهده قابل گفتن
federal privacy act
U
قانون فدرال که از اشکار شدن پرونده پرسنلی افراد توسط عوامل دولتی یا طرفهای قرارداد ان جلوگیری میکند
capacity
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacities
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
it was publicly known
U
همه میدانستند در نظر همه اشکار بود
visual display unit
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display terminal
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
uncovers
U
اشکار کردن کشف کردن
uncovers
U
اشکار کردن برهنه کردن
uncovering
U
اشکار کردن برهنه کردن
uncover
U
اشکار کردن برهنه کردن
uncover
U
اشکار کردن کشف کردن
uncovering
U
اشکار کردن کشف کردن
irrefrangible
U
غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
floatable
U
قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
indiscoverable
U
غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
inconvertible
U
غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
indemonstrable
U
غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
adobe type manager
U
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
inexplicably
U
بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
vendable
U
قابل فروش جنس قابل فروش
vendible
U
قابل فروش جنس قابل فروش
cleavable
U
قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
air transportable sonar
U
سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
qualified
U
قابل
capable
U
قابل
sensible
U
قابل حس
good
U
قابل
thorough paced
U
قابل
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com