Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
heat treatable
U
قابل عملیات حرارتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
heat treatable steel
U
فولاد قابل عملیات حرارتی
Other Matches
heat treatment
U
عملیات حرارتی
solution heat treatment
U
عملیات حرارتی محلول
precipitation heat treatment
U
عملیات حرارتی رسوبی
heat treating property
U
خاصیت عملیات حرارتی
heat treating furnace
U
کوره عملیات حرارتی
heat treating equipment
U
تاسیسات عملیات حرارتی
heat treating department
U
دپارتمان عملیات حرارتی
hot working steel
U
فولاد عملیات حرارتی
hot working die
U
ابزار عملیات حرارتی
induction heat treatment
U
عملیات حرارتی القائی
heat treatment crack
U
ترک عملیات حرارتی
heat treat
U
انجام دادن عملیات حرارتی
cyaniding
U
عملیات حرارتی که برای سخت کردن پوسته الیاژهای اهن دار بکار می رود
spark printer
U
چاپگر حرارتی که حروف را روی کاغذ حرارتی با جرقه الکتریکی تولید میکند
thermal
U
نوعی چاپگر که حروف روی کاغذ حرارتی با نوک چاپ قرار می گیرند و یک ماتریس از عناصر حرارتی کوچک ایجاد می کنند
operational
U
قابل استفاده مربوط به عملیات
physical record
U
بیشترین واحد داده که در یک عملیات قابل ارسال باشد
lock up
U
وضعیت عملیات خطا که بدون قط ع برق قابل ترمیم نیست
mirrored
U
کپی کردن تمام عملیات دیسک روی دیسک دوم که در صورت خرابی اولی قابل استفاده است
mirrors
U
کپی کردن تمام عملیات دیسک روی دیسک دوم که در صورت خرابی اولی قابل استفاده است
mirror
U
کپی کردن تمام عملیات دیسک روی دیسک دوم که در صورت خرابی اولی قابل استفاده است
input
U
وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
inputted
U
وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
farmgate type operations
U
رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer
U
کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
counter air
U
عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
anticrop operations
U
عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
counter air operations
U
عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
statement
U
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statements
U
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagated
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagate
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation
U
عملیات کنترل زمین عملیات
code panel
U
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
housekeeping
U
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
air-sea rescue
U
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air sea rescue
U
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m
U
مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
army operations center
U
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
thermal
U
حرارتی
hot-wiring
U
رشته حرارتی
hot-wires
U
رشته حرارتی
calorific power
U
مقدار حرارتی
hot-wire
U
رشته حرارتی
hot wire
U
رشته حرارتی
hot-wired
U
رشته حرارتی
thermal stress
U
تنش حرارتی
thermal radiation
U
تابش حرارتی
thermal efficiency
U
راندمان حرارتی
thermal shadow
U
سایههای حرارتی
thermal switch
U
سویچ حرارتی
thermal radiation
U
تشعشع حرارتی
thermal protection
U
محافظت حرارتی
thermocouple
U
عنصر حرارتی
thermocouple
U
زوج حرارتی
heating furnace
U
کوره حرارتی
heating wire
U
سیم حرارتی
heating resistor
U
مقاومت حرارتی
temperature coefficient
U
ضریب حرارتی
heating mantle
U
ژاکت حرارتی
heating jacket
U
ژاکت حرارتی
heating blower
U
دمنده ی حرارتی
heating installation
U
تاسیسات حرارتی
hot shortness
U
شکنندگی حرارتی
thermal ammeter
U
امپرسنج حرارتی
thermal battery
U
باطری حرارتی
thermal printer
U
چاپگر حرارتی
thermal power
U
توان حرارتی
thermal power
U
مقدار حرارتی
thermal instability
U
ناپایداری حرارتی
thermal fatigue
U
خستگی حرارتی
thermal expansion
U
انبساط حرارتی
thermal emission
U
تابش حرارتی
thermal effects
U
اثرات حرارتی
thermal devices
U
ابزارهای حرارتی
high temperature strength
U
استحکام حرارتی
dilatation
U
انبساط حرارتی
heating tape
U
نور حرارتی
heat conduction
U
هدایت حرارتی
thermoswitch
U
کلید حرارتی
heat pulse
U
پالس حرارتی
heat exchanger
U
مبدل حرارتی
heat proof quality
U
ثبات حرارتی
heat sink
U
انباره حرارتی
heat shield
U
حفاظ حرارتی
evolution of heat
U
انبساط حرارتی
heat engine
U
موتور حرارتی
heating
U
سیستم حرارتی
heat conductivity
U
هدایت حرارتی
heat energy
U
انرژی حرارتی
heat loss
U
گمگشتگی حرارتی
heat capacity
U
فرفیت حرارتی
heating power
U
توان حرارتی
heat balance
U
تعادل حرارتی
thermopile
U
پیل حرارتی
thermoswitch
U
سویچ حرارتی
heat supply
U
منبع حرارتی
ablating material
U
سپر حرارتی
internal thermal resistance
U
مقاومت حرارتی داخلی
heat resisting steels
U
فولادهای مقاوم حرارتی
convection
U
ارزش حرارتی همبرداری
thermal critical point
U
نقطه تبدیل حرارتی
thermal coefficient of expansion
U
ضریب انبساط حرارتی
austemper
U
سخت گردانی حرارتی
thermal conductivity
U
رسانائی گرمایی یا حرارتی
thermo plasticity
U
شکل پذیری حرارتی
hot wire meter
U
امپر سنج حرارتی
heat treating
U
تشویه حرارتی فولاد
radiant
U
تشعشع کننده حرارتی
heating zone
U
منطقه یا ناحیه حرارتی
thermic
U
وابسته بگرما حرارتی
heating coil
U
سیم پیچ حرارتی
continous heating furnace
U
کوره حرارتی دائمی
heating element
U
المان یا عنصر حرارتی
thermonuclear
U
بمب هستهای حرارتی
low heat value
U
مقدار حرارتی پایین
thermal shadow
U
سایه روشن حرارتی
temperature stress
U
تنش حرارتی یا دمایی
coefficient of thermal expansion
U
ضریب انبساط حرارتی
thermit fusion welding
U
جوشکاری ذوبی حرارتی
bogie hearth furnce
U
کوره حرارتی گردان
thermal critical point
U
نقطه ی بحرانی حرارتی
high temperature steel
U
فولاد با ثبات حرارتی
heat insulation
U
عایق کاری حرارتی
time resolution
U
جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
radiant exposure
U
پخش حرارت یا انرژی حرارتی
high frequency heating equipment
U
تاسیسات حرارتی فرکانس بالا
critical heat flux ratio
U
نسبت شار حرارتی بحرانی
thermit pressure welding
U
روش جوشکاری فشاری حرارتی
dewar
U
محفظه عایق حرارتی با دوجداره
beachmaster's unit
U
یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
dilatometer
U
دستگاه اندازه گیری انبساط حرارتی
diathermanous
U
هادی اشعه حرارتی ماوراء قرمز
diathermic
U
هادی اشعه حرارتی ماوراء قرمز
thermojet
U
نیروی جت حاصله از حرارت موتور جت حرارتی
thermal crossover
U
تقابل حرارتی در عکاسی مادون قرمز
thermal imagery
U
عکاسی با اشعه حرارتی مادون قرمز
reactor
U
دستگاه تبدیل انرژی اتمی به حرارتی
hot wire instrument
U
دستگاه اندازه گیری با رشته حرارتی
The heating doesn't work.
این سیستم حرارتی کار نمیکند.
Is there heating?
U
آیا سیستم حرارتی وجود دارد؟
reactors
U
دستگاه تبدیل انرژی اتمی به حرارتی
radiant exposure
U
وسیله عکسبرداری مادون قرمز یا انرژی حرارتی
bi fuel
U
موتور حرارتی که میتواند بادو نوع سوخت
heat resisting quality
U
حالت و چگونگی مقاومت حرارتی ثبات گرمایشی
airhead operations
U
عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
kapton
U
نوعی پلاستیک عایق حرارتی باپوشش طلایی در فضاپیما
maximum junction to case thermal impedan
U
مقاومت حرارتی حداکثر بین محلهای تماس و بدنه
electrothermal printer
U
چاپگری با سرعت زیاد بااستفاده از عناصر گرمازا چاپگر حرارتی
invar
U
الیاژی از نیکل و اهن باضریب انبساط حرارتی نزدیک صفر
blanketed
U
لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
blankets
U
لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
blanket
U
لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
friendly front end
U
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item
U
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
archival quality
U
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
operation
U
1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
combined operations
U
عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
escrow
U
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
open cycle reactor system
U
سیستم راکتوری که دران ماده سردکننده تنها یکبار از مبدل حرارتی مرکزی عبور میکند
muffs
U
مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muffing
U
مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muffed
U
مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muff
U
مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
armistise
U
متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
changeable
U
قابل تعویض قابل تبدیل
transferable
U
قابل واگذاری قابل انتقال
presumable
U
قابل استنباط قابل استفاده
thankworthy
U
قابل تشکر قابل شکر
elastic
U
قابل کش امدن قابل انعطاف
sensible
U
قابل درک قابل رویت
tenable
U
قابل مدافعه قابل تصرف
bilable
U
قابل رهایی قابل ضمانت
observable
U
قابل مشاهده قابل گفتن
flexile
U
قابل تغییر قابل تطبیق
exigible
U
قابل تقاضا قابل ادعا
exigible
U
قابل مطالبه قابل پرداخت
adducible
U
قابل اضهار قابل ارائه
combustible
U
قابل سوزش قابل تراکم
achievable
U
قابل وصول قابل تفریق
presentable
U
قابل معرفی قابل ارائه
presentable
U
قابل نمایش قابل تقدیم
utilities'man
U
متخصص تعمیر دستگاههای حرارتی و برقی تعمیر کارتاسیسات
capacity
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacities
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
aerospace projection operations
U
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
visual display unit
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display terminal
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
radiation scattering
U
انحراف تشعشع اتمی یاالکترومغناطیسی یا حرارتی پخش امواج بصورت کروی پخش همه جانبه امواج
op
U
عملیات
treatment
U
عملیات
operations
U
عملیات
treatments
U
عملیات
operation
U
عملیات
spial
U
عملیات جاسوسی
infiltration
U
عملیات نفوذی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com