English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
audible U قابل شنوایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
inaudible U غیر قابل شنوایی
Other Matches
ear U شنوایی
auditioning U شنوایی
hearing U شنوایی
hearings U شنوایی
auditions U شنوایی
auditioned U شنوایی
audition U شنوایی
audibility U شنوایی
ears U شنوایی
quditory nerve U پی شنوایی
nervus acusticus U عصب شنوایی
auditory nerve U عصب شنوایی
acoustic nerve U عصب شنوایی
auditive U وابسته به شنوایی
audiometry U شنوایی سنجی
acoumetry U شنوایی سنجی
acoumeter U شنوایی سنج
audiogram U نگاره شنوایی
audiometer U شنوایی سنج
acoustical U وابسته به شنوایی
audible frequency U فرکانس شنوایی
acoustic U وابسته به شنوایی
video tape U نواردیداری و شنوایی
acoustic meatus مجرای شنوایی
hearing threshold U استانه شنوایی
sonic U درمیدان شنوایی
monaural hearing U شنوایی یک گوشی
auditory ossicles U استخوانچههای شنوایی
auditory labyrinth U حلزون شنوایی
acoustician U متخصص علم شنوایی
acoustics U علم عوارض شنوایی
audile U مربوط به حس شنوایی مسموع
deafer U فاقد قوه شنوایی
deafest U فاقد قوه شنوایی
taking of evidence U شنوایی گواهی [حقوق]
acoustically U نسبت به صدا یا شنوایی
deaf U فاقد قوه شنوایی
He takes my advice. He listens to me. U از من حرف شنوایی دارد
hearing of evidence U شنوایی گواهی [حقوق]
otocyst U عضو حساس شنوایی بی مهرگان
acoumetry U اندازه گیری قدرت حس شنوایی
infrasonic U دارای تواتر و نوسانی پایین تر از شنوایی بشر
audiometer U دستگاه سنجش قوهء سامعه شنوایی سنج
acoustics آواشناسی نسبت های صوتی قابلیت شنوایی
audio U وابسته به شنوایی یا صوت گیرنده و تقویت کنندهء صدا شنودی
friendly front end U طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item U وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
archival quality U مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow U سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
exigible U قابل مطالبه قابل پرداخت
elastic U قابل کش امدن قابل انعطاف
sensible U قابل درک قابل رویت
exigible U قابل تقاضا قابل ادعا
flexile U قابل تغییر قابل تطبیق
thankworthy U قابل تشکر قابل شکر
observable U قابل مشاهده قابل گفتن
tenable U قابل مدافعه قابل تصرف
bilable U قابل رهایی قابل ضمانت
presumable U قابل استنباط قابل استفاده
adducible U قابل اضهار قابل ارائه
combustible U قابل سوزش قابل تراکم
changeable U قابل تعویض قابل تبدیل
achievable U قابل وصول قابل تفریق
presentable U قابل معرفی قابل ارائه
transferable U قابل واگذاری قابل انتقال
presentable U قابل نمایش قابل تقدیم
capacities U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacity U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
visual display terminal U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display unit U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
floatable U قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
indemonstrable U غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
indiscoverable U غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
irrefrangible U غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
inconvertible U غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
adobe type manager U استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
inexplicably U بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
vendible U قابل فروش جنس قابل فروش
vendable U قابل فروش جنس قابل فروش
cleavable U قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
air transportable sonar U سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
ablest U قابل
abler U قابل
able U قابل
solvable U قابل حل
incapable U نا قابل
capable U قابل
apt U قابل
good U قابل
thorough paced U قابل
soluble U قابل حل
acceptor U قابل
qualified U قابل
sensible U قابل حس
dissoluble U قابل حل
predictably U قابل پیشگویی
sellable U قابل فروش
seaworthy U قابل دریانوردی
searchable U قابل جستجو
soundable U قابل ایجادصوت
statutable U قابل تقنین
spareable U قابل امساک
scrutable U قابل درک
soluble oil U روغن قابل حل
predictable U قابل پیشگویی
seeable U قابل دید
perceptible U قابل درک
verifiable U قابل رسیدگی
verifiable U قابل بازبینی
attributable U قابل اسناد
practicable U قابل اجرا
admirable <adj.> U قابل تحسین
admirable <adj.> U قابل پسند
negligible U قابل اغماض
negligible U قابل فراموشی
soiothfast U قابل اعتماد
navigable U قابل کشتیرانی
arable U قابل کشتکاری
sustainable U قابل تحمل
audible U قابل شنیدن
viable U قابل دوام
registered U قابل اهمیت
shippable U قابل ارسال
alienable U قابل انتقال
aceptive U قابل قبول
revokable U قابل فسخ
reprouducible U قابل تولیدیاتناسل
accomplishable U قابل اجرا
acclimatable U قابل اعتیاد
acclamable U قابل تحسین
resistible U قابل مقاومت
acceptance limit U حد قابل قبول
respirable U قابل تنفس
absolvable U قابل عفو
restorable U قابل اعاده
alterable U قابل تغییر
reproachable U قابل توبیخ
renderable U قابل ارائه
rentable U قابل اجاره
affimable U قابل تصدیق
admittable U قابل تصدیق
admittable U قابل قبول
repairable U قابل جبران
reparable U قابل جبران
repeatable U قابل تکرار
adducible U قابل استدلال
replaceable U قابل تعویض
substitutable U قابل تعویض
representable U قابل عرضه
abrogable U قابل نسخ
abrogable U قابل الغاء
abatable U قابل تخفیف
revocable U قابل برگشت
revocable U قابل رجوع
pliable U قابل انعطاف
sailable U قابل کشتیرانی
sailable U قابل هوابری
salvageable U قابل نجات
satiable U قابل اشباع
adjustable U قابل تطبیق
adjustable U قابل تنظیم
absorbable U قابل جذب
scrutable U قابل کشف
allowable U قابل قبول
allowable U قابل استفاده
profitable U قابل استفاده
reputable U قابل اطمینان
reputable U قابل شهرت
returnable U قابل برگشت
explosive U قابل انفجار
acquirable U قابل حصول
revealable U قابل مکاشفه
practicals U قابل استفاده
practical <adj.> U قابل استفاده
revocable U قابل فسخ
identifiable U قابل شناسایی
knowable U قابل دانستن
divisible U قابل تقسیم
considerable U قابل توجه
warrantable U قابل گواهی
employable U قابل استخدام
pitiable U قابل ترحم
willable U قابل اراده
willable U قابل اعمال
willable U قابل ارث
winnable U قابل فتح
changeable U قابل تغییر
amenable U قابل جوابگویی
plausible U قابل استماع
liable U قابل اطمینان
accountable U قابل توضیح
recoverable U قابل وصول
extendable U قابل تمدید
extendable U قابل تعمیم
open U قابل بحث
utilizable <adj.> U قابل مصرف
vaporizable U قابل تبخیر
variative U قابل تغییر
vibratile U قابل اهتزاز
voidable <adj.> U قابل ابطال
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com