Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
inflammable
U
قابل شعله ورشدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lurid
U
شعله تیره شعله دودنما
luridly
U
شعله تیره شعله دودنما
tilted
U
یک ورشدن
tilt
U
یک ورشدن
tilts
U
یک ورشدن
tip
U
یک ورشدن
tipping
U
یک ورشدن
sally
U
حمله ورشدن
sallies
U
حمله ورشدن
flares
U
شعله زنی شعله
flare
U
شعله زنی شعله
souse
U
دراب غوطه ورشدن
recollects
U
در بحر تفکر غوطه ورشدن
recollecting
U
در بحر تفکر غوطه ورشدن
recollected
U
در بحر تفکر غوطه ورشدن
to go a mucker on or over
U
در کاری یا چیزی غوطه ورشدن
recollect
U
در بحر تفکر غوطه ورشدن
ingle
U
شعله
flaming
U
شعله ور
heating flame
U
شعله
aphlogistic
U
بی شعله
flaring
U
شعله ور
flashproof
U
ضد شعله
flamy
U
شعله ور
flameless
U
بی شعله
flame proof
U
ضد شعله
flameproof
U
ضد شعله
afire
U
شعله ور
bonefire
U
شعله
aflame
U
شعله ور
alight
U
شعله ور
alights
U
شعله ور
alighting
U
شعله ور
alighted
U
شعله ور
flames
U
شعله
flame
شعله
inflammable
U
شعله ور
backfired
U
پس زدن شعله
flamboyant
U
شعله دار
flashbacks
U
پس زدن شعله
fire thrower
U
شعله افکن
inflammation
U
شعله ور سازی
flame thrower
U
شعله افکن
flashbacks
U
برگشت شعله
twin jet blowpipe
U
مشعل دو شعله
flame damper
U
شعله خفه کن
anode glow
U
شعله اندی
backfire
U
پس زدن شعله
flamboyant
U
شعله مانند
flashback
U
برگشت شعله
torch cutting
[برشکاری شعله ای]
positive glow
U
شعله اندی
oxidizing flame
U
شعله اکساینده
neutral flame
U
شعله خنثی
falmethrower
U
شعله افکن
backfires
U
پس زدن شعله
positive glow
U
شعله مثبت
oriflamme
U
شعله زرین
flashback
U
پس زدن شعله
backfiring
U
پس زدن شعله
fire point
U
نقطه شعله
gaslight
U
شعله گاز
flamy
U
شعله مانند
flash suppressor
U
شعله پوش
flareback
U
پس زهنی شعله
white flame
U
شعله سفید
flame test
U
محک شعله
commissioning pennant
U
پرچم شعله
reducing flame
U
شعله احیاگر
lurid flame
U
شعله تیره
flame holder
U
شعله نگهدار
flashproof
U
لباس ضد شعله
lurid flame
U
شعله دودنما
calenture
U
شعله ور شدن
flashless charges
U
خرج بی شعله
acetylene oxygen flame
U
شعله استیلن اکسیژن
flash reducer
U
کم کننده شعله باروت
flashless charges
U
خرج کم کننده شعله
backblast
U
شعله عقب نشینی
muzzle bell
U
شعله پوش شیپوری
flashback screen
U
توری مانع شعله
rate of flame propagation
U
سرعت انتشار شعله
flame scraf
U
با شعله پهن کردن
to smother a flame
U
شعله ای را خاموش کردن
blind coal
U
زغال سنگ بی شعله
powder cutting
U
برش توسط شعله
flameproof
U
عایق شعله ضد اتش
flame harden
U
با شعله سخت کردن
oxy hydrogen flame
U
شعله اکسی ئیدروژن
multi flame burner
U
اجاق چند شعله
multi jet blowpipe
U
بوری چند شعله
reducer
U
کم کننده شعله یا حرارت
flame adjustment wheel
چرخ تنظیم شعله
to burn blue
U
شعله یا نور ابی دادن
flames
U
شعله زدن زبانه کشیدن
blazed
U
شعله درخشان یا اتش مشتعل
blaze
U
شعله درخشان یا اتش مشتعل
flame
U
شعله زدن زبانه کشیدن
muzzle brake
U
شعله پوش لوله توپ
whiffle
U
نا بهنگام وزیدن جنبیدن شعله
flame safety
U
ایمنی در مقابل شعله اتش
blazes
U
شعله درخشان یا اتش مشتعل
flamboyant gothic
U
شیوه گوتیک شعله اسا
flashed
U
برق زدن ناگهان شعله ور شدن
flashed
U
ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
ignisfatuus
U
چیز گمراه کننده شعله کمرنگ
anode glow
U
شعله مثبت فضای روشن اند
flash
U
برق زدن ناگهان شعله ور شدن
flashes
U
ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
garish
U
دارای زرق و برق زیاد شعله ور
flareback
U
اشتعال برخلاف مسیر عادی شعله
flashes
U
برق زدن ناگهان شعله ور شدن
flash suppressor
U
خنثی کننده شعله دهانه توپ
flash
U
ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
flame hardening
U
سخت گردانی سطح فلز توسط شعله
carburizing flame
U
شعله اکسی استیلن که مقداراستیلن در ان زیاد است
napalmed
U
ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalm
U
ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalms
U
ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalming
U
ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
wet stowage
U
نوعی روش بارگیر مهمات درخودروها با غوطه ور کردن انها در مایعات ضد شعله
friendly front end
U
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item
U
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
archival quality
U
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow
U
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
sensible
U
قابل درک قابل رویت
changeable
U
قابل تعویض قابل تبدیل
elastic
U
قابل کش امدن قابل انعطاف
achievable
U
قابل وصول قابل تفریق
observable
U
قابل مشاهده قابل گفتن
adducible
U
قابل اضهار قابل ارائه
exigible
U
قابل مطالبه قابل پرداخت
exigible
U
قابل تقاضا قابل ادعا
presumable
U
قابل استنباط قابل استفاده
bilable
U
قابل رهایی قابل ضمانت
flexile
U
قابل تغییر قابل تطبیق
thankworthy
U
قابل تشکر قابل شکر
presentable
U
قابل نمایش قابل تقدیم
presentable
U
قابل معرفی قابل ارائه
transferable
U
قابل واگذاری قابل انتقال
combustible
U
قابل سوزش قابل تراکم
tenable
U
قابل مدافعه قابل تصرف
rate of flame propagation
U
سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
capacities
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacity
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
pearl
U
مروارید
[طرح این سنگ قیمتی در فرش های چینی بکار رفته و یک نوع آن بنام مروارید شعله ور معروف می باشد.]
visual display unit
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display terminal
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
floatable
U
قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
irrefrangible
U
غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
indiscoverable
U
غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
inconvertible
U
غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
indemonstrable
U
غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
lanceolate leaves
U
برگ های اسلیمی
[شاه عباسی]
[نیزه ای]
[شعله]
[اغلب در یک یا دو سمت برگ بصورت کنگره بوده و در اغلب فرش های لچک ترنج و باغی بکار می رود.]
adobe type manager
U
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
inexplicably
U
بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
vendible
U
قابل فروش جنس قابل فروش
vendable
U
قابل فروش جنس قابل فروش
cleavable
U
قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
air transportable sonar
U
سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
incapable
U
نا قابل
dissoluble
U
قابل حل
apt
U
قابل
solvable
U
قابل حل
thorough paced
U
قابل
good
U
قابل
acceptor
U
قابل
qualified
U
قابل
capable
U
قابل
able
U
قابل
abler
U
قابل
soluble
U
قابل حل
sensible
U
قابل حس
ablest
U
قابل
limpsy
U
قابل انحناء
limsy
U
قابل انحناء
distinct
U
قابل تشخیص
recoupable
U
قابل جبران
reproachable
U
قابل توبیخ
discernible
U
قابل تشخیص
limpsey
U
قابل انحناء
leviable
U
قابل تحمیل
noticeable
U
قابل توجه
reflexible
U
قابل انعکاس
pivoting
U
قابل چرخش
representable
U
قابل عرضه
discernible
U
قابل تمیز
licensable
U
قابل اجازه
limit of inflammability
U
حد قابل اشتعال
refillable
U
قابل تعویض
reconcilable
U
قابل تلفیق
reprouducible
U
قابل تولیدیاتناسل
reclaimable
U
قابل استرداد
negotiable
U
قابل مذاکره
inhabitable
U
قابل سکنی
operable
U
قابل درمان
receivable
U
قابل قبول
macroscopic
U
قابل رویت
maintainable
U
قابل نگاهداری
regrettable
U
قابل تاسف
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com