Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
xerophilous
U
قابل زیست درمحیطهای خشک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
xerophile
U
قابل زیست در محیطهای خشک
to tip something
[British E]
U
ذخیره کردن چیزی
[محیط زیست]
[بوم شناسی]
[حفاظت محیط زیست]
to tip something
[British E]
U
رسوب کردن چیزی
[محیط زیست]
[بوم شناسی]
[حفاظت محیط زیست]
to tip something
[British E]
U
ته نشین شدن چیزی
[محیط زیست]
[بوم شناسی]
[حفاظت محیط زیست]
eco-branch
U
شعبه زیست بوم
[شاخه اقتصاد مناسب با زیست بوم]
environmental preservation
U
نگهداشت زیست محیطی حفافت زیست محیطی
friendly front end
U
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item
U
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
subsistence
U
زیست
performance of the dam
U
زیست سد
bio-
U
زیست -
biogen
U
زیست زا
symbion
U
هم زیست
biochemistry
U
زیست شیمی
exvia
U
برون زیست
biotechnology
U
زیست فناوری
livability
U
زیست پذیری
biotype
U
زیست گروه
biospher
U
زیست کره
biopolymer
U
زیست بسپار
biologist
U
زیست شناس
biologically
U
زیست شناختی
biochemistry
U
زیست- شیمی
settlements
U
زیست گاه
biological
U
زیست شناختی
settlement
U
زیست گاه
biology
U
زیست شناسی
biometry
U
زیست سنجی
biometrics
U
زیست سنجش
biological chemistry
U
زیست شیمی
biogenosphere
U
زیست سپهر
subsistence
U
وسایل زیست
subsistence
U
مربوط به زیست
viability
U
زیست پذیری
biogenosphere
U
زیست کره
biogenic
U
زیست زاییده
biogenetic
U
زیست زادی
biogenesis
U
زیست زاد
life space
U
فضای زیست
existences
U
زیست موجودیت
existence
U
زیست موجودیت
life force
U
زیست نیرو
libidinal
U
زیست مایهای
libidos
U
زیست مایه
biogeographic
U
زیست جغرافیایی
biometrics
U
زیست سنجی
liveware
U
زیست افزار
biomechanics
U
زیست مکانیک
colony
U
زیست گاه
modus vivendi
U
شیوه زیست
biome
U
زیست بوم
biome
U
اقلیم زیست
biomass
U
زیست توده
bioluminescence
U
زیست تابی
biologism
U
زیست شناسی
biogeography
U
زیست جغرافی
libido
U
زیست مایه
environment
U
محیط زیست
biophysics
U
زیست- فیزیک
eco-
U
زیست بوم
subsisted
U
زیست کردن
subsist
U
زیست کردن
biological clock
U
زیست گشت
biogases
U
زیست گاز
inhabitant
U
زیست کننده در
biogas
U
زیست گاز
biochemists
U
زیست شیمیدان
worked
U
زیست عمل
work
U
زیست عمل
biosphere
U
زیست کره
homeland
U
زیست بوم
biosphere
U
زیست سپهر
subsists
U
زیست کردن
joie de vivre
U
زیست شادی
biosphere
U
فضای زیست
subsisting
U
زیست کردن
environments
U
محیط زیست
biochemist
U
زیست شیمیدان
homelands
U
زیست بوم
archival quality
U
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
coexistent
U
باهم زیست کننده
biological control
U
کنترل زیست شناختی
biodegradable
U
زیست تجزیه پذیر
proclimax
U
منطقه زیست جانوریاگیاهی
environmental benefit
U
فواید زیست محیطی
biomass pyramid
U
هرم زیست توده
lacustrine
U
زیست کننده دردریاچه
life zone
U
منطقه زیست شناسی
biologism
U
زیست شناختی نگری
viable
U
زیست پذیر ماندنی
environmentalists
U
محیط زیست گرا
eco-tech
U
فناوری زیست بوم
eco-technology
U
فناوری زیست بوم
biological chemistry
U
بیوشیمی
[زیست شیمی]
psychobiology
U
روانشناسی زیست شناختی
human biometric
U
زیست سنجی انسانی
environmental conservation
U
حفافت محیط زیست
limnetic
U
زیست کننده در اب شیرین
environmentalism
U
محیط زیست گرایی
fluvial
U
زیست کننده در رودخانه
saltwater
U
زیست کننده در اب شور
geobiology
U
زمین زیست شناسی
biochemistry
U
بیوشیمی
[زیست شیمی]
amylum
U
نشاسته
[زیست شیمی]
limnic
U
زیست کننده در اب شیرین
limicoline
U
زیست کننده درساحل
biochemical catalyst
U
کاتالیزور زیست شیمیایی
environmental protection
U
حفاظت محیط زیست
environmental impact
U
نشانزد زیست محیطی
environmentalists
U
محیط زیست شناس
environmentalist
U
محیط زیست گرا
environmentalist
U
محیط زیست شناس
environmental costs
U
مضار زیست محیطی
phenology
U
زیست پدیده شناسی
bioclimatology
U
زیست اقلیم شناسی
biocid
U
زیست کش مانع حیات
stenobathic
U
درعمق کم زیست کننده
biochron
U
زیست زمان جانداران
environmentalism
U
محیط زیست شناسی
escrow
U
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
b.o.d
U
نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
host
U
ارگانیسم میزبان
[زیست شناسی]
host organism
U
ارگانیسم میزبان
[زیست شناسی]
biochemical oxygen demand
U
نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
biological oxygen demand
U
نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
to be parasitic
[on]
U
پارازیتی شدن
[زیست شناسی]
to be parasitic
[on]
U
انگلی شدن
[زیست شناسی]
biomass feedstock
U
مواد اولیه زیست توده
biologic
U
زیست شناسی معرفت الحیات
mesarch
U
زیست کننده درناحیه مرطوب
may fly
U
حشرهای که یک روز زیست میکند
gene analysis
U
بررسی ژن
[پزشکی]
[زیست شناسی]
green PC
U
رایانه زیست بوم دوستانه
bio-
U
پیشوند وابسته به زیست یا زیستشناسی
saxatile
U
درسنگ زیست کننده یا روییده
bionic
U
وابسته به زیست سازه شناسی
genetic screen
U
بررسی ژن
[پزشکی]
[زیست شناسی]
genetic analysis
U
بررسی ژن
[پزشکی]
[زیست شناسی]
limnologist
U
زیست شناس جانوران اب شیرین
live-in
U
زیست کننده در محل کار
lentic
U
زیست کننده در ابهای راکد
pharyngeal tonsil
U
لوزه سوم
[کالبدشناسی]
[زیست شناسی]
stenohaline
U
زیست کننده در اب شور به غلظت بخصوصی
xerophyte
U
گیاه زیست کننده درنواحی خشک و بی اب
paleontology
U
مبحث زیست شناسی دوران قدیم
genetic analysis
U
بررسی ژنتیکی
[پزشکی]
[زیست شناسی]
genetic screen
U
بررسی ژنتیکی
[پزشکی]
[زیست شناسی]
gene analysis
U
بررسی ژنتیکی
[پزشکی]
[زیست شناسی]
starch
[Amylum]
U
نشاسته
[زیست شیمی]
[غذا و آشپزخانه]
environmental services
U
دوایر خدمات بهسازی محیط زیست
nasopharyngeal tonsil
U
لوزه سوم
[کالبدشناسی]
[زیست شناسی]
biotecture
U
[معماری تاثیر گرفته از زیست شناسی]
halobiont
U
موجود زیست کننده دراب شور
medial meniscus
U
منیسک داخلی
[زیست شناسی]
[کالبدشناسی]
adenoid
U
لوزه سوم
[کالبدشناسی]
[زیست شناسی]
endobiotic
U
زیست کننده درمیان بافتهای میزبان خود
the Green Dot®
[recycling symbol]
U
علامت نقطه سبز
[بازچرخی در محیط زیست]
java sparrow
U
نوعی مرغ جولا که در جاوه زیست میکند
lotic
U
زیست کننده بر روی امواج سریع السیر
biology
U
زیست شناسی زندگی حیوانی وگیاهی هرناحیه
pond life
جانوران بی مهره
[که دراستخرها و حوض ها زیست می کنند.]
to greenwash
U
نشان دادن که انگاری نگران محیط زیست باشند
biodegraability
U
قابلیت تجزیه بیولوژیکی پذیرندگی فروافت زیست شناختی
genetics
U
شاخهای از علم زیست شناسی که در باره انتقال وراثت
paleontologist
U
ویژه گر زیست شناسی دوران قدیم یا کهنه سنگی
radiobiology
U
مبحث زیست شناسی مربوط به تشعشعات رادیو اکتیو
adducible
U
قابل اضهار قابل ارائه
tenable
U
قابل مدافعه قابل تصرف
sensible
U
قابل درک قابل رویت
transferable
U
قابل واگذاری قابل انتقال
presentable
U
قابل معرفی قابل ارائه
elastic
U
قابل کش امدن قابل انعطاف
presentable
U
قابل نمایش قابل تقدیم
changeable
U
قابل تعویض قابل تبدیل
exigible
U
قابل مطالبه قابل پرداخت
combustible
U
قابل سوزش قابل تراکم
exigible
U
قابل تقاضا قابل ادعا
presumable
U
قابل استنباط قابل استفاده
achievable
U
قابل وصول قابل تفریق
bilable
U
قابل رهایی قابل ضمانت
flexile
U
قابل تغییر قابل تطبیق
thankworthy
U
قابل تشکر قابل شکر
observable
U
قابل مشاهده قابل گفتن
limnology
U
بخشی از زیست شناسی که درباره موجودات اب شیرین بحث میکند
sere
U
تغییر وسیر تکاملی محیط زیست گیاهان وجانوران خشک
phenology
U
مبحث رابطه بین اب وهواوتغییرات حاصله در پدیدههای زیست شناسی
capacities
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacity
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
Plans for the dam have been rejected by environmentalists.
U
برنامه ریزیها برای سد از طرف محیط زیست شناسان رد شده است.
greenwash
U
نمایش سطحی یا ریاکارانه توسط یک سازمان که نگران محیط زیست است
hematology
U
شاخهای از زیست شناسی که درباره خون ودستگاههای خونساز بحث میکند
biocenology
U
رشتهای از زیست شناسی که از اجتماعی موجودات و تاثیرانها بریکدیگر بحث میکند
biogeography
U
رشتهای از زیست شناسی که درباره طرزانتشار و پخش حیوانات ونباتات بحث میکند
visual display terminal
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display unit
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
biotechnology
U
ان قسمت از مباحث فنی که مربوط به اعمال قواعد زیست شناسی درانسان وماشین الات است
psychbiology
U
علم مطالعه ارتباط میان روانشناسی وزیست شناسی زیست شناسی روانی
bionomics
U
زیوه شناسی شاخهای از علم زیست شناسی که از رابطه موجودات زنده بامحیطبحث میکند
colony
U
گروهی از جانوران یا گیاهان یا جانوران تک سلولی هم نوع که با هم زندگی یا رشد می کنند
[زیست شناسی]
biochemists
U
متخصص شیمی حیاتی والی ویژه گر زیست شیمی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com