Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
traceable
U
قابل ردیابی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
infrared line scan
U
ردیابی خطی با اشعه مادون قرمز ردیابی مستقیم بامادون قرمز
tracking
U
ردیابی
tracings
U
ردیابی
tracing
U
ردیابی
detection
U
ردیابی
tracing routine
U
روال ردیابی
plotted
U
ردیابی کردن
tracking stations
U
ایستگاه ردیابی
tracking station
U
ایستگاه ردیابی
tracks
U
ردیابی کردن
plots
U
ردیابی کردن
track
U
ردیابی کردن
tracked
U
ردیابی کردن
traced
U
ردیابی کردن
traces
U
ردیابی کردن
traces
U
ردیابی کردن رد پا
traced
U
ردیابی کردن رد پا
selective trace
U
ردیابی گزیده
plot
U
ردیابی کردن
trace
U
ردیابی کردن
trace
U
ردیابی کردن رد پا
conical scanning
U
ردیابی امواج به طورمخروطی
surface action plotting table
U
میز ردیابی زیر دریایی
spadat
U
سیستم ردیابی و اکتشاف سفینههای فضایی
homing
U
روش تعقیب و ردیابی امواج رادیویی یا رادار و پیدا کردن ایستگاه فرستنده ان
recoverable item
U
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end
U
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
holding point
U
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
archival quality
U
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
air picket
U
هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
escrow
U
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
aided tracking
U
سیستم ردیابی خودکار سیستم تعقیب خودکار هدفها
raster scan
U
ردیابی افقی محل تصویر پیمایش محل تصویر
radar tracking
U
تعقیب به وسیله رادار ردیابی هدفها به وسیله رادار
sensible
U
قابل درک قابل رویت
thankworthy
U
قابل تشکر قابل شکر
changeable
U
قابل تعویض قابل تبدیل
presumable
U
قابل استنباط قابل استفاده
presentable
U
قابل نمایش قابل تقدیم
achievable
U
قابل وصول قابل تفریق
presentable
U
قابل معرفی قابل ارائه
observable
U
قابل مشاهده قابل گفتن
tenable
U
قابل مدافعه قابل تصرف
exigible
U
قابل مطالبه قابل پرداخت
transferable
U
قابل واگذاری قابل انتقال
combustible
U
قابل سوزش قابل تراکم
bilable
U
قابل رهایی قابل ضمانت
exigible
U
قابل تقاضا قابل ادعا
flexile
U
قابل تغییر قابل تطبیق
adducible
U
قابل اضهار قابل ارائه
elastic
U
قابل کش امدن قابل انعطاف
guided propagation
U
تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
capacity
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacities
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
automatic search jammer
U
دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
visual display terminal
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display unit
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
indemonstrable
U
غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
indiscoverable
U
غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
inconvertible
U
غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
irrefrangible
U
غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
floatable
U
قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
adobe type manager
U
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
inexplicably
U
بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
vendible
U
قابل فروش جنس قابل فروش
vendable
U
قابل فروش جنس قابل فروش
cleavable
U
قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
air transportable sonar
U
سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
capable
U
قابل
ablest
U
قابل
sensible
U
قابل حس
dissoluble
U
قابل حل
qualified
U
قابل
apt
U
قابل
acceptor
U
قابل
incapable
U
نا قابل
thorough paced
U
قابل
soluble
U
قابل حل
abler
U
قابل
able
U
قابل
solvable
U
قابل حل
good
U
قابل
noticeable
U
قابل توجه
operable
U
قابل علاج
observable
U
قابل مراعات
interconvertible
U
قابل تبدیل
operable
U
قابل درمان
pardoable
U
قابل عفو
open cheque
U
چک قابل انتقال
investigable
U
قابل رسیدگی
judicable
U
قابل قضاوت
nota bene
U
قابل توجه
irrigable
U
قابل ابیاری
irrecusable
U
غیر قابل رد
inventible
U
قابل اختراع
numerable
U
قابل شمارش
omissible
U
قابل حذف
regrettable
U
قابل تاسف
inventible
U
قابل جعل
insurable
U
قابل بیمه
merchantable
U
قابل فروش
elastic
U
قابل ارتجاع
piceous
U
قابل اشتعال
inflamable
U
قابل اشتعال
inferible
U
قابل استنباط
detectable
U
قابل کشف
newsworthy
U
قابل انتشار
plantable
U
قابل کشت
ponderable
U
قابل سنجش
inflective
U
قابل صرف
inflexional
U
قابل صرف
justifiable
U
قابل توجیه
partible
U
قابل افراز
pasturable
U
قابل چرا
inspirable
U
قابل تنفس
inquirable
U
قابل تحقیق
inheritable
U
قابل توارث
persuadable
U
قابل تشویق
inhabitable
U
قابل سکنی
knowable
U
قابل دانستن
selective
U
قابل انتخاب
livable
U
قابل زندگی
livable
U
قابل معاشرت
livable
U
قابل زیستن
limsy
U
قابل انحناء
digestible
U
قابل هضم
drinkable
U
قابل اشامیدن
enforceable
U
قابل اجراء
mibeable
U
قابل استخراج
liveable
U
قابل زیستن
liveable
U
قابل معاشرت
liveable
U
قابل زندگی
merchantable
U
قابل معامله
selectively
U
قابل انتخاب
mentionable
U
قابل ذکر
meltable
U
قابل ذوب
medicable
U
قابل معالجه
maintainable
U
قابل نگاهداری
macroscopic
U
قابل رویت
machinable
U
قابل تراش
enforceable
U
قابل اجرا
minable
U
قابل استخراج
multipliable
U
قابل تکثیر
separable
U
قابل تفکیک
licensable
U
قابل اجازه
leviable
U
قابل تحمیل
pivoting
U
قابل چرخش
multiplicable
U
قابل تکثیر
kenspeckle
U
قابل شناسایی
namable
U
قابل ذکر
justiciable
U
قابل دادرسی
moveable
U
قابل تغییر
moot
U
قابل بحث
limit of inflammability
U
حد قابل اشتعال
eligible
U
قابل انتخاب
negotiating
U
قابل انتقال
negotiates
U
قابل انتقال
limpsy
U
قابل انحناء
negotiated
U
قابل انتقال
negotiate
U
قابل انتقال
mistakable
U
قابل اشتباه
mobilizable
U
قابل تجهیز
limpsey
U
قابل انحناء
trustworthy
U
قابل اعتماد
reconcilable
U
قابل تلفیق
remittable
U
قابل پرداخت
remediable
U
قابل علاج
remissible
U
قابل اغماض
removable
U
قابل رفع
removable
U
قابل انتقال
removable
U
قابل عزل
renderable
U
قابل ارائه
rentable
U
قابل اجاره
repairable
U
قابل جبران
reparable
U
قابل جبران
repeatable
U
قابل تکرار
replaceable
U
قابل تعویض
venial
U
قابل عفو
substitutable
U
قابل تعویض
reimbursable
U
قابل پرداخت
regulable
U
قابل تعدیل
recoupable
U
قابل جبران
redeemable
U
قابل ابتیاع
objectionable
U
قابل اعتراض
vulnerable
U
قابل حمله
refillable
U
قابل تعویض
comprehensible
U
قابل درک
intelligible
U
قابل درک
intelligible
U
قابل فهم
reflexible
U
قابل انعکاس
refractile
U
قابل انکسار
refrangible
U
قابل انکسار
registrable
U
قابل ثبت
remarkable
U
قابل توجه
substantial
U
قابل توجه
serviceable
U
قابل استفاده
reversible
U
قابل نقض
respirable
U
قابل تنفس
permeable
U
قابل نفوذ
restorable
U
قابل اعاده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com