Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
purchasable
U
قابل خریداری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
ransom
U
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransoms
U
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
irredeemable
U
غیر قابل خریداری
appliance computer
U
سیستم کامپیوتری آماده اجرا که خریداری میشود و به سرعت برای یک منظور کاربردی قابل استفاده است
affordable
قابل تهیه و خریداری
Other Matches
dear bought
U
جنس گران خریداری شده خریداری به قیمت گران
purchases
U
خریداری
purchased
U
خریداری
purchase
U
خریداری
acquistion
U
خریداری
buying
U
خریداری
date of acquisition
U
تاریخ خریداری
redemption
U
خریداری و ازادسازی
purchase
U
خریداری کردن
boughten
U
خریداری شده
purchased
U
خریداری کردن
irredeemable
U
غیرقابل خریداری
purchases
U
خریداری کردن
purchased
U
خرید خریداری کردن
purchase
U
خرید خریداری کردن
purchases
U
خرید خریداری کردن
achate
U
اشیاء خریداری شده
bought
U
خریداری کردن بدست اوردن
to drink in with ones eyes
U
بچشم خریداری نگاه کردن
To look fondly at someone .
U
با نظر خریداری بکسی نگاه کردن
qualifying shares
U
سهامی که مدیران الزاما"باید خریداری کنند
cash discount
U
تخفیف مخصوص خریداری که وجه را در موعد مقرر بپردازد
gold import point
U
حالتی است که کشور خریداری کننده کالابه جای ارز یا پول
underwriter
U
صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
underwriters
U
صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
last in , first out
U
اولین خروج از اخرین ورود فروش کالا از اخرین دسته کالای خریداری شده
treasury bond
U
سند قرضه خریداری شده اوراق قرضه خزانه
cost of goods purchased
U
قیمت تمام شده کالای خریداری شده
friendly front end
U
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item
U
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
oem
U
Equipment Original شرکت یا سازمانی که کامپیوترها وتجهیزات دستگاه جانبی را به منظور استفاده از انها درمحصولات و تجهیزاتی که بعدا" به مشتریان فروخته خواهد شد خریداری می نمایدسازنده تجهیزات اصلی anufacturer
archival quality
U
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
picker
U
دلال و واسطه فرش
[بصورت جزئی از خانه ها و حراجی ها فرش را خریداری کرده و بصورت عمده می فروشد.]
escrow
U
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
elastic
U
قابل کش امدن قابل انعطاف
exigible
U
قابل تقاضا قابل ادعا
flexile
U
قابل تغییر قابل تطبیق
bilable
U
قابل رهایی قابل ضمانت
presumable
U
قابل استنباط قابل استفاده
adducible
U
قابل اضهار قابل ارائه
achievable
U
قابل وصول قابل تفریق
exigible
U
قابل مطالبه قابل پرداخت
transferable
U
قابل واگذاری قابل انتقال
combustible
U
قابل سوزش قابل تراکم
presentable
U
قابل نمایش قابل تقدیم
observable
U
قابل مشاهده قابل گفتن
presentable
U
قابل معرفی قابل ارائه
thankworthy
U
قابل تشکر قابل شکر
changeable
U
قابل تعویض قابل تبدیل
tenable
U
قابل مدافعه قابل تصرف
sensible
U
قابل درک قابل رویت
capacities
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacity
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
visual display terminal
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display unit
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
floatable
U
قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
indiscoverable
U
غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
irrefrangible
U
غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
inconvertible
U
غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
indemonstrable
U
غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
adobe type manager
U
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
inexplicably
U
بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
vendable
U
قابل فروش جنس قابل فروش
vendible
U
قابل فروش جنس قابل فروش
cleavable
U
قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
air transportable sonar
U
سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
good
U
قابل
apt
U
قابل
qualified
U
قابل
solvable
U
قابل حل
able
U
قابل
sensible
U
قابل حس
dissoluble
U
قابل حل
acceptor
U
قابل
abler
U
قابل
ablest
U
قابل
incapable
U
نا قابل
soluble
U
قابل حل
thorough paced
U
قابل
capable
U
قابل
transmittable
U
قابل پراکنی
limpsy
U
قابل انحناء
defeasible
U
قابل القاء
liable
U
قابل اطمینان
believable
U
قابل قبول
accountable
U
قابل توضیح
limpsey
U
قابل انحناء
livable
U
قابل زیستن
recoverable
U
قابل وصول
procurable
U
قابل حصول
passable
U
قابل قبول
plausible
U
قابل استماع
amenable
U
قابل جوابگویی
decomposable
U
قابل تجزیه
translatable
U
قابل تعبیر
passable
U
قابل عبور
acceptable
U
قابل قبول
pitiable
U
قابل ترحم
deducible
U
قابل کسر
acceptable
U
قابل پذیرش
transmissive
U
قابل انتقال
obtainable
U
قابل حصول
decipherable
U
قابل استخراج
changeable
U
قابل تغییر
limsy
U
قابل انحناء
declinable
U
قابل تصریف
maintainable
U
قابل نگاهداری
conveyable
U
قابل رساندن
correctable
U
قابل تصحیح
emendable
U
قابل تصحیح
temptable
U
قابل اغوا
terminable
<adj.>
U
قابل فسخ
machinable
U
قابل تراش
thankworthy
U
قابل سپاسگزاری
thinkable
U
قابل فکر
controvertible
U
قابل مباحثه
titratable
U
قابل عیارگیری
to come into effect
U
قابل اجراشدن
swimmable
U
قابل شناوری
supposable
U
قابل فرض
knowable
U
قابل دانستن
separable
U
قابل تفکیک
macroscopic
U
قابل رویت
suable
U
قابل پیگرد
submergible
U
قابل فروکردن در اب
submersible
U
قابل شناوری
superimposable
U
قابل اضافه
superimposable
U
قابل تحمیل
superimposable
U
قابل تزاید
superposable
U
قابل انطباق
conveyable
U
قابل انتقال
observable
U
قابل مراعات
supportable
U
قابل تحمل
crescive
U
قابل رشد
considerable
U
قابل توجه
opens
U
قابل بحث
opened
U
قابل بحث
open
U
قابل بحث
extendable
U
قابل تعمیم
extendable
U
قابل تمدید
liveable
U
قابل معاشرت
divisible
U
قابل تقسیم
liveable
U
قابل زیستن
livable
U
قابل زندگی
livable
U
قابل معاشرت
employable
U
قابل استخدام
transformative
U
قابل تغییر
liveable
U
قابل زندگی
cultivable
U
قابل کشت
to take effect
U
قابل اجراشدن
to come into operation
U
قابل اجراشدن
traceable
U
قابل ردیابی
traceable
U
قابل تعقیب
elastic
U
قابل ارتجاع
tractile
U
قابل کشش
tractile
U
قابل اتساع
newsworthy
U
قابل انتشار
criticizable
U
قابل انتقاد
crystallizable
U
قابل تبلور
translatable
U
قابل ترجمه
arguably
U
قابل بحث
variative
U
قابل تغییر
realizable
U
قابل تحقق
realizable
U
قابل درک
sociable
U
قابل معاشرت
dislikable
U
قابل تنفر
adaptable
U
قابل توافق
tolerable
U
قابل قبول
tolerable
U
قابل تحمل
dislikeable
U
قابل تنفر
flammable
U
قابل اشتعال
irrigable
U
قابل ابیاری
inflammable
U
قابل اشتعال
displaceable
U
قابل تغییر
excitable
U
قابل تحریک
applicable
U
قابل اطلاق
discussible
U
قابل بحث
expendable
U
قابل خرج
diminishable
U
قابل کاستن
deliverable
U
قابل تحویل
vibratile
U
قابل اهتزاز
dirigible
U
قابل هدایت
discountable
U
قابل کسر
discoverable
U
قابل کشف
discriminable
U
قابل تمیز
venial
U
قابل عفو
decidable
U
قابل حکم
remarkable
U
قابل توجه
discussable
U
قابل بحث
serviceable
U
قابل استفاده
applicable
U
قابل اجراء
reversible
U
قابل نقض
substantial
U
قابل توجه
irrecusable
U
غیر قابل رد
warrantable
U
قابل گواهی
willable
U
قابل اراده
willable
U
قابل اعمال
willable
U
قابل ارث
winnable
U
قابل فتح
exportable
U
قابل صدور
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com