English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
adaptable U قابل توافق
conformable U قابل توافق
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
inadaptable U غیر قابل توافق ناسازگار
Other Matches
We have agreed in princeple . U درکل توافق کرده ایم ( توافق درکلیات )
enewal of contract by tacit agreement U تجدید توافق بر اساس توافق ضمنی
accommodation U توافق
maladapted U بی توافق
band U توافق
concerts U توافق
concert U توافق
agreement U توافق
bands U توافق
analogies U توافق
agreements U توافق
analogy U توافق
adaptation U توافق
accommodations U توافق
adaptations U توافق
commensurability U توافق
concurrence U توافق
accords U توافق
accorded U توافق
accord U توافق
keeping U توافق
concent U توافق
concord U توافق
consistency U توافق
consenting U توافق
rapport U توافق
consented U توافق
consent U توافق
coincidences U توافق
settlements U توافق
settlement U توافق
commensurableness U توافق
coincidence U توافق
conciliation U توافق
to come to an understanding U توافق
consents U توافق
deals U توافق تجاری
adaption U توافق سازش
adaptableness U قابلیت توافق
agreement of arguments U توافق نشانوندها
maladjusted U بی توافق دژسازگار
collective agreement U توافق جمعی
adaptiveness U قوه توافق
deal U توافق تجاری
inconsonantly U باعدم توافق
disconformity U عدم توافق
agreement coefficient U ضریب توافق
unilateral agreement U توافق یک جانبه
discordance U عدم توافق
compromiser U توافق کار
accordance U وفق توافق
mutual agreement U توافق طرفین
reciprocal agreement U توافق دو جانبه
arbitration agreement U توافق بر حکمیت
disagreements U عدم توافق
disagreement U عدم توافق
maladjustments U عدم توافق
synesis U توافق معانی
maladjustment U عدم توافق
breaches U خطای رد یک توافق
harmonometer U توافق سنج
accompt U سازگاری توافق
speaking with prosecutor U توافق باشاکی
inadaptable U توافق ندادنی
breach U خطای رد یک توافق
dissidence U عدم توافق
breached U خطای رد یک توافق
maladaptation U عدم توافق
give-and-take U آماده به توافق
his painting lacked repose U نقاشی وی توافق
adaptability U توافق سازگاری
consistency U توافق سازگاری
reach an agreement U به توافق رسیدن
adhesion U همبستگی توافق
outline agreement U توافق اولیه
skeleton agreement U توافق اولیه
master agreement U توافق اولیه
frame agreement U توافق اولیه
conconancy U توافق صدا
concordat U توافق دوستانه
basic agreement U توافق اولیه
consensus U توافق عام
conformation U سازش توافق
inharmoniousness U عدم توافق
consistence U توافق سازگاری
consonance U توافق صدا
plea agreement U توافق مدافعه
correspondence principle U اصل توافق
adaptations U توافق سازش
adaptation U توافق سازش
disparities U عدم توافق
disparity U عدم توافق
modus vivendi U توافق موقت
understandings U توافق تظر
understanding U توافق تظر
recoverable item U وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end U طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
conventionalization U توافق با ایین و رسوم
approves U توافق در مورد چیزی
plea bargain U توافق مدافعه [حقوق]
meet someone half-way <idiom> U به توافق رسیدن با کسی
approve U توافق در مورد چیزی
settlement U حل و فصل توافق بنگاه
settlements U حل و فصل توافق بنگاه
compromise U توافق مصالحه کردن
compromising U توافق مصالحه کردن
compromises U توافق مصالحه کردن
variance U مغایرت عدم توافق
approving U توافق در مورد چیزی
agreements U معاهده و مقاطعهء توافق
frame agreement U چهارچوب توافق [حقوق]
master agreement U چهارچوب توافق [حقوق]
skeleton agreement U چهارچوب توافق [حقوق]
outline agreement U چهارچوب توافق [حقوق]
adaptability U قابلیت توافق و سازش
discordantly U از روی عدم توافق
basic agreement U چهارچوب توافق [حقوق]
abidance U رفتار برطبق توافق
inconsonance U عدم توافق ناهماهنگی
come to an agreement U توافق حاصل کردن
odds U عدم توافق مغایرت
agreement U معاهده و مقاطعهء توافق
consensus U توافق ورضایت عمومی
archival quality U مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
to settle out of court U به توافق رسیدن خارج از دادگاه
out of court settlement U توافق بدون محکمه [حقوق]
undertaken U توافق برای انجام کاری
adequateness U توافق داشتن متفق بودن
acclimatization U توافق بااب و هوای یک محیط
undertake U توافق برای انجام کاری
undertakes U توافق برای انجام کاری
approval U توافق برای استفاده از چیزی
unless otherwise agreed U اگر توافق دیگری نباشد
collusion U توافق میان فروشندگان یک کالا
inadaptability U عدم قابلیت توافق ناسازگاری
agreement on partial payments U توافق در پرداخت های قسطی
acclimatation U توافق بااب و هوای یک محیط
adhering U توافق داشتن متفق بودن
adheres U توافق داشتن متفق بودن
adhered U توافق داشتن متفق بودن
breaks U خای نپذیرفتن وفایف یک توافق
discommend U با عدم توافق چیزی گفتن
break U خای نپذیرفتن وفایف یک توافق
contract note U سند مقاطعه توافق نامه
adhere U توافق داشتن متفق بودن
private treaty U معامله کالا یا توافق فروشنده وخریدار
arguments U بحث در باره چیزی بدون توافق
argument U بحث در باره چیزی بدون توافق
agreed value policy U بیمه نامه با ارزش توافق شده
pre- U آنچه قبلا توافق شده است
pre U آنچه قبلا توافق شده است
to come to an agreement U یکدل شدن توافق حاصل کردن
escrow U سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
unless otherwise agreement U مگر به ترتیب دیگری توافق شده باشد
plea deal [between Prosecution and Defense] U توافق مدافعه [بین دادستان و وکیل دفاع]
presentation layer U کدها و تقاضاهای شروع و خاتمه اتصال توافق می :ند
fashionableness U توافق بارسم وایین معمول مطابقت باسبک روز
deals U قراردادی که در آن روی چنیدن موضوع همزمان توافق میشود
deal U قراردادی که در آن روی چنیدن موضوع همزمان توافق میشود
nodding U تکاندادن سر بعلامت توافق سرتکان دادن باسراشاره کردن
nods U تکاندادن سر بعلامت توافق سرتکان دادن باسراشاره کردن
nodded U تکاندادن سر بعلامت توافق سرتکان دادن باسراشاره کردن
nod U تکاندادن سر بعلامت توافق سرتکان دادن باسراشاره کردن
packages U توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
packaged U توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
pack U توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
package U توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
concerted action U عمل مرسوم عملی که عدهای برای انجام ان توافق کنند
service U توافق برای سرویس یک قطعه توسط مهندس در صورت خرابی آن
packs U توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
serviced U توافق برای سرویس یک قطعه توسط مهندس در صورت خرابی آن
presentable U قابل نمایش قابل تقدیم
flexile U قابل تغییر قابل تطبیق
exigible U قابل مطالبه قابل پرداخت
tenable U قابل مدافعه قابل تصرف
presumable U قابل استنباط قابل استفاده
achievable U قابل وصول قابل تفریق
thankworthy U قابل تشکر قابل شکر
observable U قابل مشاهده قابل گفتن
changeable U قابل تعویض قابل تبدیل
bilable U قابل رهایی قابل ضمانت
combustible U قابل سوزش قابل تراکم
presentable U قابل معرفی قابل ارائه
exigible U قابل تقاضا قابل ادعا
elastic U قابل کش امدن قابل انعطاف
adducible U قابل اضهار قابل ارائه
transferable U قابل واگذاری قابل انتقال
sensible U قابل درک قابل رویت
combination U توافق بین دو یا چند موسسه به منظور دست یافتن به بهره بیشتر
liquidated damages U خسارت عدم انجام تعهد مقطوع که بین متعاهدین مورد توافق قرارگیرد
exchange of instruments of ratification U مبادله اسناد دال بر تصدیق وتصویب موضوع مورد توافق یا تصویب معاهده
capacity U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacities U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
normalize U ذخیره و نمایش اعداد به صورت از پیش توافق شده برای تامین حداکثر دقت
board of conciliation U هیاتی که برای پیشگیری وایجاد توافق بین کارگر وکارفرما انجام وفیفه میکند
normalizes U ذخیره و نمایش اعداد به صورت از پیش توافق شده برای تامین حداکثر دقت
normalised U ذخیره و نمایش اعداد به صورت از پیش توافق شده برای تامین حداکثر دقت
protocol U سیگنال ها و کدها و قوانین از پیش توافق شده , برای تبادل داده بین سیستم ها
normalises U ذخیره و نمایش اعداد به صورت از پیش توافق شده برای تامین حداکثر دقت
protocols U سیگنال ها و کدها و قوانین از پیش توافق شده , برای تبادل داده بین سیستم ها
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com