English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
separable U قابل تفکیک
detachable U قابل تفکیک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
inseparable U غیر قابل تفکیک
detachable bottom U کف قابل تفکیک
impartible U جدایی ناپذیر غیر قابل تفکیک
inseparable cost U هزینه غیر قابل تفکیک
separably U بطور قابل تفکیک
Other Matches
part U تفکیک کردن تفکیک شدن
break down U تفکیک
disjunction U تفکیک
disintegration U تفکیک
break U تفکیک
breaks U تفکیک
partings U تفکیک
breakdown U تفکیک
breakdowns U تفکیک
separating U تفکیک
denotation U تفکیک
differentiation U تفکیک
analysis U تفکیک
removal U تفکیک
dissociation U تفکیک
parting U تفکیک
severance U تفکیک
demodulation U تفکیک
resolution U تفکیک
secession U تفکیک
resolutions U تفکیک
separations U تفکیک
separation U تفکیک
secernment U تفکیک
segregation U تفکیک
dissociation energy U انرژی تفکیک
dissociation curve U منحنی تفکیک
detaching U تفکیک کردن
dissociate U تفکیک نمودن
detaches U تفکیک کردن
dissociates U تفکیک نمودن
detach U تفکیک کردن
dissociating U تفکیک نمودن
split risk U تفکیک خطر
detachment U جداسازی تفکیک
parcelling U تفکیک زمین
photodissociation U تفکیک نوری
optical resolution U تفکیک نوری
response differentiation U تفکیک پاسخ
break bulk U تفکیک محصولات
resolution power U توان تفکیک
separate U تفکیک کردن
partition U تفکیک کردن
severable U تفکیک پذیر
separated U تفکیک کردن
separated U جدایی تفکیک
separates U تفکیک کردن
separates U جدایی تفکیک
separator U تفکیک کننده
demodulator U تفکیک کننده
racial segregation U تفکیک نژادی
predissociation U پیش تفکیک
degree of dissociation U درجه تفکیک
separability U تفکیک پذیری
knocked down U تفکیک شده
separate U جدایی تفکیک
segregation U تفکیک کردن
partitions U تفکیک کردن
resolving power U قدرت تفکیک
color separation U تفکیک رنگ
separations U تفکیک متارکه
separations U تفکیک کردن
thermal dissociation U تفکیک گرمایی
resolutions U تفکیک پذیری
discriminator U تفکیک کننده
diacritic U تفکیک کننده
disjunct U وجه تفکیک
resolvable U تفکیک پذیر
diacritical U تفکیک کننده
low resolution U تفکیک پایین
centrifuges U تفکیک کردن
centrifuge U تفکیک کردن
separation U تفکیک متارکه
self dissociation U خود تفکیک
division of powers U تفکیک قوا
dissociation U تفکیک گسستگی
ionic dissociation U تفکیک یونی
break up U تفکیک کردن
break down of negotiation U تفکیک مذاکرات
resolution U تفکیک پذیری
separable U تفکیک پذیر
dissociation constant U ثابت تفکیک
separation U تفکیک کردن
inseparable U تفکیک ناپذیر
detachments U جداسازی تفکیک
low resolution U تفکیک پذیری پایین
resolving agent U عامل تفکیک کننده
resolving power U توان تفکیک تلسکوپ
desegregating U تفکیک زدایی کردن
partition U وسیله یا اسباب تفکیک
separatism U تفکیک تجزیه طلبی
resolution U تفکیک پذیری رفع
partitions U وسیله یا اسباب تفکیک
desegregate U تفکیک زدایی کردن
desegregates U تفکیک زدایی کردن
principle of separation of powers U اصل تفکیک قوا
desegregated U تفکیک زدایی کردن
work breakdown structure U ساختار تفکیک کار
break bulk cargo U محمولات تفکیک شده
resolutions U تفکیک پذیری رفع
segregate U جدا سازی تفکیک
modem U تلفیق و تفکیک کننده
bond dissociation energy U انرژی تفکیک پیوند
segregating U جدا سازی تفکیک
preesolved U پیش تفکیک شده
break bulk agent U عامل تفکیک محصولات
segregation U تفکیک ذرات بتن
segregates U جدا سازی تفکیک
denominationalism U اعتقاد به تفکیک و تقسیم
external modem U تلفیق و تفکیک کننده برونی
desegregate U تفکیک نژادی را فسخ کردن
desegregated U تفکیک نژادی را فسخ کردن
disintegration product U محصول تجزیه و تفکیک شده
oscillations U تفکیک امواج اشکار سازی
oscillation U تفکیک امواج اشکار سازی
desegregating U تفکیک نژادی را فسخ کردن
exploded pie graph U نمودار گرد تفکیک شده
resolvable tartaric acid U تارتریک اسید تفکیک پذیر
desegregates U تفکیک نژادی را فسخ کردن
denotation U علامت تفکیک معنی و مفهوم
resolution U قدرت تفکیک [ریاضی] [فیزیک]
denoted U تفکیک کردن علامت گذاردن
denotes U تفکیک کردن علامت گذاردن
oscillator U تفکیک کننده امواج اشکارساز
denote U تفکیک کردن علامت گذاردن
system resolution U تفکیک سیستم کار دستگاه
discriminating circuit U مدار تفکیک کننده مین
internal modem U تلفیق و تفکیک کننده درونی
segregative U طالب جدایی وابسته به تفکیک وتبعیض
resolution U قدرت تفکیک اجزا یا درشت نمایی
resolutions U قدرت تفکیک اجزا یا درشت نمایی
marshalling yard U محوطه تفکیک و دسته بندی کالاها
hayes compatible modem U تلفیق و تفکیک کننده سازگار باهیز
denotative U دارای قوه تفکیک یا تمیز تمیزی
fibre optics U وسیله تفکیک ستون نوربه رشتههای نازک
differentiation U فرق گذاری تفکیک و تمیز مطالب از یکدیگر
administrative segregation U زندانی کردن به طور انفرادی تفکیک اداری
recoverable item U وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end U طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
cadastral surveys U عملیات نقشه برداری به منظور تفکیک و تعیین حدوداراضی
archival quality U مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
marshalling yard U محل تفکیک و طبقه بندی کالاها در مقصد یا مبداء حمل
escrow U سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
exigible U قابل مطالبه قابل پرداخت
changeable U قابل تعویض قابل تبدیل
exigible U قابل تقاضا قابل ادعا
thankworthy U قابل تشکر قابل شکر
tenable U قابل مدافعه قابل تصرف
transferable U قابل واگذاری قابل انتقال
observable U قابل مشاهده قابل گفتن
combustible U قابل سوزش قابل تراکم
bilable U قابل رهایی قابل ضمانت
achievable U قابل وصول قابل تفریق
presumable U قابل استنباط قابل استفاده
elastic U قابل کش امدن قابل انعطاف
presentable U قابل نمایش قابل تقدیم
sensible U قابل درک قابل رویت
presentable U قابل معرفی قابل ارائه
flexile U قابل تغییر قابل تطبیق
adducible U قابل اضهار قابل ارائه
capacities U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacity U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
range resolution U قابلیت رادار برای تعیین مسافت اشیای مختلف قابلیت تفکیک بردی
visual display unit U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display terminal U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
heddle rod U چوب کوجی [به آن نیره و ورد نیز گفته می شود، در بالای دار در محل تقاطع چله های زیر و رو، بین تارها جهت تفکیک و تنظیم آنها قرار گرفته.]
indemonstrable U غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
inconvertible U غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
irrefrangible U غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
indiscoverable U غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
floatable U قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
earmarking U تفکیک کردن جدا کردن
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
differentiate U متمایز کردن تفکیک کردن
differentiates U متمایز کردن تفکیک کردن
differentiating U متمایز کردن تفکیک کردن
adobe type manager U استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
inexplicably U بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
vendible U قابل فروش جنس قابل فروش
vendable U قابل فروش جنس قابل فروش
rs c U استاندارد صنعتی برای مخابره غیر همزمان داده سری میان دستگاههای ترمینالی مجموعهای از استانداردهادر ارتباطات داده که کاراکترهای مکانیکی والکتریکی مختلفی را برای رابط بین کامپیوترها ترمینالها و تلفیق و تفکیک کننده ها مشخص میکند
cleavable U قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
air transportable sonar U سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
soluble U قابل حل
incapable U نا قابل
abler U قابل
able U قابل
sensible U قابل حس
ablest U قابل
acceptor U قابل
solvable U قابل حل
dissoluble U قابل حل
capable U قابل
apt U قابل
qualified U قابل
good U قابل
thorough paced U قابل
enforcible U قابل اجرا
eradicable U قابل استیصال
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com