English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
air transportable U قابل ترابری هوایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
airlift service U سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
airlifting U ترابری هوایی
airlift U ترابری هوایی
airlifted U ترابری هوایی
airlifts U ترابری هوایی
air movement of patients U ترابری هوایی بیماران
air carrier U شرکت ترابری هوایی
air transport group U گروه ترابری هوایی
tactical airlift U ترابری تاکتیکی هوایی
air transport operation U عملیات ترابری هوایی
air transport liaison officer U افسر رابط ترابری هوایی
attached airlift service U یکان ترابری هوایی زیرامر
airlift capacity U مقدورات ترابری هوایی مقدورات حمل و نقل هوایی
air tropping U ترابری هوایی غیر تاکتیکی پرسنل
air transport allocations board U هیئت تعیین کننده سهمیه ترابری هوایی
airlift control element U عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
combat airlift support U پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
airlift command U فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
air transportable U قابل حمل هوایی
air portable U قابل حمل و نقل هوایی
air portable U قابل حمل به صورت محمول هوایی
air transportable sonar U سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
holiday U تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
holidays U تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
telling U مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
restrictive fire plan U طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
antiair warfare U جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
air policing U عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
line chief U افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
pounce U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
i stay U در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
pounced U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pouncing U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
broadcast controlled air interception U نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
air delivery container U جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
air sentinel U گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
steers U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steered U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steer U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
pigeons U در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeon U در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
air scoop U چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی
flak U گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی
sleeve target U هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
fly through U عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
transports U ترابری
shipping U ترابری
transporting U ترابری
transport U ترابری
transportation U ترابری
transported U ترابری
air interdiction U عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی
aviation pay U معاش هوایی سختی خدمت هوایی
air suprmacy U برتری کامل هوایی سیادت هوایی
air superiority U برتری موقت هوایی رجحان هوایی
air pilots U خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی
transports U ترابری کردن
seaboat U قایق ترابری
cargo transport U هواپیمای ترابری
amphibious lift U ترابری اب و خاکی
portability U قابلیت ترابری
transported U ترابری حامل
assault lift U ترابری هجومی
transport U ترابری حامل
transport U ترابری کردن
transports U ترابری حامل
pay load U فرفیت ترابری
transporting U ترابری کردن
transported U ترابری کردن
transporting U ترابری حامل
less than release unit U یکان درخط ترابری
Berlin Transport Authority [BVG] U اداره ترابری برلین
cf U قیمت و هزینهی ترابری
pipage U ترابری بوسیله لوله
pipeage U ترابری بوسیله لوله
attack transport U ناو ترابری نیروی تک
amphibious transport dock U ناومخصوص ترابری اب خاکی
international road transport U ترابری بین المللی جاده ای
air movement of patients U ترابری بیماران از طریق هوا
carrier air group U دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
aired U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air branch U قسمت هوایی رسته هوایی
notice to airmen U اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی
air material U ماتریل هوایی وسایل هوایی
airs U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
assault shipping U ترابری دریایی در عملیات هجومی اب خاکی
blocking and chocking U مهار بار روی وسیله ترابری
tropopause U منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
code panel U رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
splashing U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashes U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
air station U ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
splash U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
bussed U رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
bussing U رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
busing U رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
buses U رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
bused U رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
bus U رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
busses U رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
block stowage loading U بارگیری وسایل هم مقصد دریک قسمت از وسیله ترابری
air picket U هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
air photographic U شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی
air scout U هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
tactical air controler U افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
call mission U درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
photogrammetry U علم تهیه نقشه از روی عکس هوایی یا اندازه گیری فواصل زمینی از روی عکس هوایی
air search attack unit U تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
air defense commander U فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
emergency scramble U درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی
airspace prohibited area U منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
channel airlift U سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی
trimetrogon U عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
dispersal airfield U فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
air survey photography U عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی
friendly front end U طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item U وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
airhead operations U عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
trunkair route U مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
country cover diagram U دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
archival quality U مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow U سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
chalk number U شماره سریال بار هوایی شماره سریال حرکت هوایی
air defense action area U منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
chalk commander U فرمانده سریال حرکت هوایی فرمانده سریال بار هوایی
tactical air control center U مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی
air position U موقعیت هوایی موقعیت هوایی هواپیما
presumable U قابل استنباط قابل استفاده
achievable U قابل وصول قابل تفریق
adducible U قابل اضهار قابل ارائه
transferable U قابل واگذاری قابل انتقال
presentable U قابل نمایش قابل تقدیم
presentable U قابل معرفی قابل ارائه
thankworthy U قابل تشکر قابل شکر
bilable U قابل رهایی قابل ضمانت
observable U قابل مشاهده قابل گفتن
sensible U قابل درک قابل رویت
exigible U قابل تقاضا قابل ادعا
changeable U قابل تعویض قابل تبدیل
flexile U قابل تغییر قابل تطبیق
elastic U قابل کش امدن قابل انعطاف
combustible U قابل سوزش قابل تراکم
exigible U قابل مطالبه قابل پرداخت
tenable U قابل مدافعه قابل تصرف
capacity U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacities U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
air distant support U پشتیبانی هوایی دور پشتیبانی هوایی از راه دور
air defense readiness U وضعیت امادگی پدافند هوایی امادگی پدافند هوایی
visual display unit U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display terminal U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
aerospace projection operations U عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
air alert warning U اعلام اماده باش هوایی اعلام خطر یا اماده باش هوایی
heavy lift U حمل و نقل هوایی سنگین واحد حمل و نقل هوایی سنگین
inconvertible U غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
indemonstrable U غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
indiscoverable U غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
floatable U قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
irrefrangible U غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
raids U تک هوایی
overhead line U خط هوایی
raiding U تک هوایی
air drawn U هوایی
overhead conductor U خط هوایی
overpasses U پل هوایی
AA U ضد هوایی
air lane U خط هوایی
strike U تک هوایی
raided U تک هوایی
raid U تک هوایی
overhead roadway U پل هوایی
airborne U هوایی
anti aircraft U ضد هوایی
airy U هوایی
airhead line U خط سر پل هوایی
strikes U تک هوایی
air head U سر پل هوایی
acclimatization U هم هوایی
overpass U پل هوایی
air attack U تک هوایی
flying bridge U پل هوایی
aerial U هوایی
aerobics U هوایی
air raid U تک هوایی
pneumatic U هوایی
air raids U تک هوایی
atmospheric U هوایی
aviation medicine U طب هوایی
aery U هوایی
air built U هوایی
airs U هوایی
aerobic U هوایی
aerials U هوایی
skyway U پل هوایی
aired U هوایی
air strike U تک هوایی
overhead U هوایی
over-pass U پل هوایی
stuffiness U بد هوایی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com