English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pulverable U قابل تبدیل به پودر
pulverizable U قابل تبدیل به پودر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
atomize U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomized U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomising U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomises U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomizes U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomizing U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomised U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
changeable U قابل تعویض قابل تبدیل
interconvertible U قابل تبدیل
convertibles U قابل تبدیل
transmutable U قابل تبدیل
transmutative U قابل تبدیل
interchangeable U قابل تبدیل
convertible U قابل تبدیل
ne varirtur U غیر قابل تبدیل
convertibles U قابل تسعیر و تبدیل
convertible U قابل تسعیر و تبدیل
vitrifiable U قابل تبدیل به شیشه
liquefiable U قابل تبدیل به مایع
convertible currency U ارز قابل تبدیل
convertible money U پول قابل تبدیل
catch penny U قابل تبدیل به پول
saponifiable U قابل تبدیل بصابون
convertibles U آنچه قابل تبدیل است
luminous energy U نیروی قابل تبدیل بنور
couchette U نیمکت قابل تبدیل به تختخواب
negotiable U قابل تبدیل به پول نقد
couchettes U نیمکت قابل تبدیل به تختخواب
convertible U آنچه قابل تبدیل است
commutable U دگرگونی پذیر قابل تبدیل
inconvertible currency U ارز غیر قابل تبدیل
transformative U قابل تبدیل دگرگون شونده
vitrifiable U قابل تبدیل بحالت زجاجی
incommutable U تبدیل ناپذیر غیر قابل تعویض
insolvable U غیر قابل تبدیل به پول نقد
bondable U قابل تبدیل به اوراق قرضه وثیقه پذیر
packets U شبکه قابل ارسال باشد تبدیل میکند
binder U را را به خرمی که قابل اجرا باشد تبدیل میکند
binders U را را به خرمی که قابل اجرا باشد تبدیل میکند
packet U شبکه قابل ارسال باشد تبدیل میکند
convertible U پولی که با نرخ معین قابل تبدیل به طلا باشد
convertibles U پولی که با نرخ معین قابل تبدیل به طلا باشد
omr U و به صورتی که قابل پردازش در کامپیوتر باشد تبدیل میکند
sound U تبدیل صوت آنالوگ به دیجیتال که قابل استفاده در کامپیوتر شود
sounded U تبدیل صوت آنالوگ به دیجیتال که قابل استفاده در کامپیوتر شود
soundest U تبدیل صوت آنالوگ به دیجیتال که قابل استفاده در کامپیوتر شود
sounds U تبدیل صوت آنالوگ به دیجیتال که قابل استفاده در کامپیوتر شود
digitize U تبدیل سیگنالهای آنالوگ به دیجیتال که قابل پردازش با کامپیوتر باشد
atom U مقدار یا رشتهای که به حالت ساده تری قابل تبدیل نیست
atoms U مقدار یا رشتهای که به حالت ساده تری قابل تبدیل نیست
signalled U تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
reduce U تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
signaled U تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
signal U تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
reduces U تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
visualization U تبدیل اعداد یا داده به صورت گرافیکی که راحت تر قابل فهم باشد
decompression U تبدیل یک تصویر یا فایل داده فشرده به حالتی که قابل دیدن شود
reducing U تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
normalised U تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
normalize U تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
normalises U تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
normalizes U تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
normalising U تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
converter U وسیلهای که سیگنال آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
convertor U وسیلهای که سیگنال آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
quantizer U وسیله تبدیل سیگنال ورودی آنالوگ به عددی که توسط کامپیوتر قابل پردازش است
analog U وسیلهای که سیگنال ورودی آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
image [وسیله ورودی که متن ها یا رسم ها یا عکس ها را به حالت دیجیتال و قابل خواندن ماشین تبدیل میکند.]
images U وسیله ورودی که متن ها یا رسم ها یا عکس ها را به حالت دیجیتال و قابل خواندن ماشین تبدیل میکند
cards U وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
card U وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
scanners U وسیله ورودی که متن یا رسم یا عکس را به حالت دیجیتالی قابل خواندن توسط ماشین تبدیل میکند
reader U وسیلهای که داده روی پانچ کارت را به صورتی که توسط کامپیوتر قابل تشخیص است تبدیل میکند
scanner U وسیله ورودی که متن یا رسم یا عکس را به حالت دیجیتالی قابل خواندن توسط ماشین تبدیل میکند
optical U وسیلهای که تصویر را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند که قابل ذخیره سازی و نمایش روی کامپیوتر هستند
readers U وسیلهای که داده روی پانچ کارت را به صورتی که توسط کامپیوتر قابل تشخیص است تبدیل میکند
analogues U ی که سیگنال ورودی آنالوگ را به حالت خروجی دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
analogue U ی که سیگنال ورودی آنالوگ را به حالت خروجی دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
pooler U وسیلهای برای یکپارچه کردن و یا تبدیل داده کلیدی ورودی به صورتی که قابل قبول کامپیوتر اصلی باشد
critical raynold's number U عددی رینولدی که در ان تغییرات قابل توجهی از قبیل تبدیل جریان اشفته یا کاهش ناگهانی پسا صورت میگیرد
mouses U برنامهای که داده محل ارسالی را از mouse به مختصات استاندارد تبدیل میکند تا توسط نرم افزار قابل استفاده باشد
mouse U برنامهای که داده محل ارسالی را از mouse به مختصات استاندارد تبدیل میکند تا توسط نرم افزار قابل استفاده باشد
compiled U تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
preparations U تبدیل داده به حالت قابل خواندن ماشین بیش از وارد کردن داده
compile U تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
compiling U تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
compiles U تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
preparation U تبدیل داده به حالت قابل خواندن ماشین بیش از وارد کردن داده
magnetic tapes U ماشینی که سیگنالهای ذخیره شده روی نوار مغناطیسی را می خواند و به صورت الکترونیکی تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل فهم است
magnetic tape U ماشینی که سیگنالهای ذخیره شده روی نوار مغناطیسی را می خواند و به صورت الکترونیکی تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل فهم است
hand-held U وسیله کوچکی که در دست جا میشود براس اسکن عکسهای کوچک و رسم خط و تبدیل آنها به تصاویر گرافیکی که قابل استفاده در کامپیوتر هستند
printer U وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printers U وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
illiquid U غیر مایع غیر قابل تبدیل به پول
document U وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
documenting U وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
documented U وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
inputted U وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
input U وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
digitizer U مبدل آنالوگ به دیجیتال یاوسیلهای که سیگنالهای آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
scanner U وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
scanners U وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
coupler U وسیلهای که به دستگاه تلفن وصل است و داده دودویی را به سیگنالهای صوتی تبدیل میکند که روی یک خط تلفن قابل ارسال است
novatio non presumiter U تبدیل تعهد یا تبدیل مدیون نمیتواند مفروض یا ضمنی باشد
optical U وسیلهای که حروف چاپ شده یا نوشته شده را اسکن میکند و تشخیص میدهد و کد قابل خواندن ماشین تبدیل میکند برای پردازش کامپیوتر
ocr U وسیلهای که حرف چاپ شده یا نوشته شده را اسکن میکند و برای پردازش در کامپیوتر به حالت قابل خواندن توسط ماشین تبدیل میکند
adapter U کارت جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. این کارت داده کامپیوتری را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند تا قابل ارسال در کابل شبکه باشد
modem U وسیلهای که امکان ارسال داده از طریق خط تلفن با تبدیل کردن سیگنال دودویی از کامپیوتر به سیگنال آنالوگ صوتی ه قابل ارسال روی خط تلفن است فراهم می :ند
optical U فرآیندی که اجازه میدهد حروف چاپی یا نوشته شده به صورت نوری تشخیص داده شوند و به کد قابل خواندن توسط ماشین تبدیل شوند که وارد کامپیوتر می شوند به کمک حرف خوان نوری
conversion scale U مقیاس تبدیل ضریب تبدیل
transiguration U تبدیل صورت تبدیل هیئت
powders U پودر
flour U پودر
powdering U پودر
powder U پودر
whiting U پودر گچ
to powder the hair U پودر به مد یا بسرزدن
talcum powder U پودر تالک
talcum powder U پودر طلق
bleaching powder U پودر کلر
cayenne pepper U پودر فلفلقرمز
chilli powder U پودر فلفل
powdered U گرد پودر
cake mix U پودر کیک
halazone U پودر هالوژن
lime powder U پودر اهک
powder U پودر زدن به
powdering U پودر زدن به
powders U پودر صورت
powders U پودر زدن به
powder box U پودر دان
powder box U جای پودر
powdered lime U پودر اهک
powdering U پودر صورت
carburization U پودر شدگی
powdery U پودر مانند
powder U پودر صورت
toothpowder U پودر دندان
face powders U پودر صورت
pulverizer U پودر ساز
french chalk U پودر خشک کن
pulverization U پودر سازی
gas tank U پودر بنزین
pulverizable U پودر شدنی
face powders U پودر بزک
pulverable U پودر شدنی
trituration U پودر سازی
puff box U پودر دان
asphalt power U پودر اسفالت
face powder U پودر بزک
toothpowders U پودر دندان
face powder U پودر صورت
baking powder U پودر خمیرمایه
pestles U پودر ساختن
pestle U پودر ساختن
restitution U تبدیل مختصات نقاط از عکس یا نقشهای به نقشه دیگر تبدیل مختصات
emery powder U پودر سنگ سنباده
powder puffs U اسباب پودر زنی
triturate U بصورت پودر دراوردن
powder puff U اسباب پودر زنی
pulverizer U دستگاه پودر کننده
powdered lime U اهک پودر شده
chalks U پودر گچی خط کشی
chalking U پودر گچی خط کشی
atomizers U پودر کننده افشانگ
chalked U پودر گچی خط کشی
chalk U پودر گچی خط کشی
atomizer U پودر کننده افشانگ
atomisers U پودر کننده افشانگ
thermit U مخلوط پودر الومینیم و اکسیداهن
triturable U بصورت پودر در اوردنی ساییدنی
blueing U پودر ابی رنگ رختشویی
flour U ارد کردن پودر شدن
bluing U پودر ابی رنگ رختشویی
samaria U پودر زرد کمرنگی بفرمول 3O 2sm
vaporizer U بصورت پودر یاذرات ریز دراورنده
assembler U اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
binary to octal conversion U تبدیل دودوئی به مبنای 8 تبدیل دودوئی به هشت هشتی
binary to hexadecimal conversion U تبدیل دودوئی به مبنای 61 تبدیل دودوئی به شانزده شانزدهی
bleaching materiel U پودر شستشو برای رفع الودگی عوامل شیمیایی
sea marker U نوعی رنگ یا پودر رنگی که برای علامت گذاری اب دریا به کار می رود
conversions U 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversion U 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
recoverable item U وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end U طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
archival quality U مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow U سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
torpex U نوعی مواد منفجره که ازمخلوط تی ان تی و سیکلونیت و پودر الومینیوم تشکیل میشود و معمولا در اژدرهای دریایی و مین و بمبهای زیرابی به کار می رود
presumable U قابل استنباط قابل استفاده
exigible U قابل تقاضا قابل ادعا
achievable U قابل وصول قابل تفریق
bilable U قابل رهایی قابل ضمانت
adducible U قابل اضهار قابل ارائه
transferable U قابل واگذاری قابل انتقال
sensible U قابل درک قابل رویت
elastic U قابل کش امدن قابل انعطاف
exigible U قابل مطالبه قابل پرداخت
presentable U قابل معرفی قابل ارائه
thankworthy U قابل تشکر قابل شکر
presentable U قابل نمایش قابل تقدیم
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com