Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
newsworthy
U
قابل انتشار
diffusible
U
قابل انتشار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
electroluminescent
U
قابل انتشار نور طبق روشنایی الکترونیکی
issuable
U
قابل صدور انتشار دادنی
Other Matches
dissemination
U
انتشار اخبار انتشار اطلاعات
publishment
U
انتشار
currencies
U
انتشار
currency
U
انتشار
incidence
U
انتشار
omission
U
انتشار
omissions
U
انتشار
issues
U
انتشار
emissions
U
انتشار
emission
U
انتشار
issued
U
انتشار
issuance
U
انتشار
effluence
U
انتشار
diffusion
U
انتشار
spreading
U
انتشار
publicity
U
انتشار
promulgation
U
انتشار
progation
U
انتشار
newsreader
U
انتشار
effluxion
U
انتشار
reported
U
انتشار
reports
U
انتشار
report
U
انتشار
issue
U
انتشار
broadcasts
U
انتشار
publications
U
انتشار
dissemination
U
انتشار
proclamation
U
انتشار
broadcast
U
انتشار
pervasion
U
انتشار
publication
U
انتشار
propagation
U
انتشار
dispersion
U
انتشار
proclamations
U
انتشار
irradiation
U
انتشار
electronic emission
U
انتشار الکترونها
immission
U
انتشار خارجی
propagation constant
U
ثابت انتشار
wave propagation
U
انتشار موج
advertise
U
انتشار دادن
emissivity
U
قابلیت انتشار
noise
U
انتشار دادن
propagation delay
U
تاخیر انتشار
noises
U
انتشار دادن
image speard
U
انتشار تصویر
propagandize
U
انتشار دادن
wave motion
U
انتشار موج
load spread
U
انتشار نیرو
emission
U
انتشار امواج
thought broadcasting
U
انتشار فکر
velocity of propagation
U
سرعت انتشار
sound propagation
U
انتشار صوت
money creation
U
انتشار پول
promulgation of the laws
U
انتشار قوانین
diffusion coefficient
U
ضریب انتشار
publishes
U
انتشار دادن
published
U
انتشار دادن
light emission
U
انتشار نور
publish
U
انتشار دادن
emissions
U
انتشار امواج
to bruit abroad
انتشار دادن
electron emmission
U
انتشار الکترون
issues
U
انتشار دادن
diffusion
U
انتشار پخش
diffusion
U
انتشار نور
issued
U
انتشار دادن
propagation sequence
U
تسلسل انتشار
circulations
U
انتشار جریان
issue
U
انتشار دادن
circulation
U
انتشار جریان
republication
U
انتشار مجدد
propagation sequence
U
مرحله انتشار
antenna pattern
U
انتشار انتن
efflux
U
انتشار بخارج جریان
spread
U
منتشر شدن انتشار
issues
U
انتشار دادن صدور
spreads
U
منتشر شدن انتشار
soundboard
U
عامل انتشار عقاید
sounding board
U
عامل انتشار عقاید
sounding boards
U
عامل انتشار عقاید
circulative
U
انتشار دهنده یا یابنده
conductivity
U
ضریب هدایت یا انتشار
issue
U
انتشار دادن صدور
rate of flame propagation
U
سرعت انتشار شعله
error propagation
U
انتشار خطا
[ریاضی]
issued
U
انتشار دادن صدور
conical scanning
U
انتشار مخروطی امواج
diasy chain
U
انتشار سیگنالها در طول یک گذرگاه
promulgating
U
انتشار دادن ترویج کردن
promulgate
U
انتشار دادن ترویج کردن
advertised
U
اعلان کردن انتشار دادن
promulgated
U
انتشار دادن ترویج کردن
propagated
U
انتشار دادن پخش کردن
promulgates
U
انتشار دادن ترویج کردن
advertises
U
اعلان کردن انتشار دادن
issue
[of something]
[ID card or check]
U
انتشار
[اسکناس]
[اوراق بهادار]
propagating
U
انتشار دادن پخش کردن
propagate
U
انتشار دادن پخش کردن
propagates
U
انتشار دادن پخش کردن
capital stock
U
سهام انتشار نیافته شرکت تضامنی
emissions
U
انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
emission
U
انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
histogram
U
نمایش طرز انتشار وفواصل وارتفاع سلول ها از هم
electroluminescing
U
که نور را طبق روشنایی الکترونیکی انتشار میدهد
whispering campaign
U
انتشار مرتب شایعات علیه رجال و کاندیداها
friendly front end
U
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item
U
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
answer
U
tone ی که مودم پاسخگو پیش از تغییر مسیر انتشار میدهد
answered
U
tone ی که مودم پاسخگو پیش از تغییر مسیر انتشار میدهد
answering
U
tone ی که مودم پاسخگو پیش از تغییر مسیر انتشار میدهد
answers
U
tone ی که مودم پاسخگو پیش از تغییر مسیر انتشار میدهد
archival quality
U
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
beta version
U
گونهای از برنامه کاربردی نرم افزار که تقریباگ آماده انتشار است
escrow
U
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
copyright
U
حق چاپ و انتشار انحصاری برای مولف اثر یا کسی که این حق را از او به انتقال گرفته است
copyrights
U
حق چاپ و انتشار انحصاری برای مولف اثر یا کسی که این حق را از او به انتقال گرفته است
ultrasonic inspection
U
متد تست غیرمخرب که در انهاترکها توسط ناپیوستگی انتشار امواج نوسانات مکانیکی در فلز اشکار میشود
emitter coupled logic
U
طرح مدار منط قی با سرعت بالا با استفاده از انتشار کنندههای ترانزیستور به عنوان خروجی به سایر مراحل
presentable
U
قابل نمایش قابل تقدیم
presumable
U
قابل استنباط قابل استفاده
presentable
U
قابل معرفی قابل ارائه
adducible
U
قابل اضهار قابل ارائه
thankworthy
U
قابل تشکر قابل شکر
combustible
U
قابل سوزش قابل تراکم
observable
U
قابل مشاهده قابل گفتن
changeable
U
قابل تعویض قابل تبدیل
exigible
U
قابل مطالبه قابل پرداخت
transferable
U
قابل واگذاری قابل انتقال
tenable
U
قابل مدافعه قابل تصرف
flexile
U
قابل تغییر قابل تطبیق
exigible
U
قابل تقاضا قابل ادعا
sensible
U
قابل درک قابل رویت
achievable
U
قابل وصول قابل تفریق
bilable
U
قابل رهایی قابل ضمانت
elastic
U
قابل کش امدن قابل انعطاف
beta test
U
گونه دوم از بررسی هایی که روی نرم افزار انجام میشود پیش از آنکه آماده انتشار شود
capacities
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacity
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
excitation
U
انتشار امواج مخابراتی تغذیه لامپ دستگاههای مخابراتی پخش موج درفرستنده
touted
U
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
tout
U
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touting
U
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touts
U
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
visual display terminal
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display unit
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
promulge
U
انتشار دادن بعموم اگهی دادن
huygen's principle
U
قانون عمومی مربوط به همه حرکتهای موجی : هر نقطه دلخواه در جبهه فاز یا جبهه موج میتواند خود منبع ثانویهای برای انتشار موجهای کروی باشد
circulates
U
انتشار دادن رواج دادن
circulated
U
انتشار دادن رواج دادن
circulate
U
انتشار دادن رواج دادن
floatable
U
قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
inconvertible
U
غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
indemonstrable
U
غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
irrefrangible
U
غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
indiscoverable
U
غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
adobe type manager
U
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
inexplicably
U
بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
vendible
U
قابل فروش جنس قابل فروش
vendable
U
قابل فروش جنس قابل فروش
guided propagation
U
تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
cleavable
U
قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
air transportable sonar
U
سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
sensible
U
قابل حس
dissoluble
U
قابل حل
capable
U
قابل
incapable
U
نا قابل
ablest
U
قابل
abler
U
قابل
able
U
قابل
acceptor
U
قابل
good
U
قابل
qualified
U
قابل
thorough paced
U
قابل
apt
U
قابل
soluble
U
قابل حل
solvable
U
قابل حل
exchangeable
U
قابل مبادله
negotiate
U
قابل انتقال
voidable
<adj.>
U
قابل لغو
trig
U
قابل اعتماد
examinable
U
قابل امتحان
variative
U
قابل تغییر
pivoting
U
قابل چرخش
eradicable
U
قابل استیصال
erodible
U
قابل فرسایش
enforcible
U
قابل اجرا
eludible
U
قابل گریز
observable
U
قابل مراعات
voidable
<adj.>
U
قابل ابطال
unifiable
U
قابل هم رنگی
unifiable
U
قابل اتحاد
knowable
U
قابل دانستن
exactable
U
قابل مطالبه
vibratile
U
قابل اهتزاز
enforceable
U
قابل اجرا
digestible
U
قابل هضم
eligible
U
قابل انتخاب
vaporizable
U
قابل تبخیر
effable
U
قابل تغییر
effaceable
U
قابل زدودن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com