Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
fortifiable
U
قابل استحکام
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
whisker
U
کریستال منفرد کوچک عدسی شکلی که استحکام یا استقامت ان به بیشترین مقداری که به صورت تئوریک قابل دستیابی است بسیار نزدیک است
Other Matches
insulation strength
U
استحکام ایزولاسیون استحکام عایق بندی استحکام عایق کاری
reserve factor
U
نسبت استحکام واقعی یک سازه به کمترین استحکام لازم برای شرایط موردنظر
strenght
U
استحکام
substance
U
استحکام
consistent
U
استحکام
consistency
U
استحکام
solidity
U
استحکام
backbones
U
استحکام
solidification
U
استحکام
backbone
U
استحکام
formidableness
U
استحکام
strength
U
استحکام
resistance
U
استحکام
fortifications
U
استحکام
ridge bone
U
استحکام
strengths
U
استحکام
rigidification
U
استحکام
consistence
U
استحکام
reinforcement
U
استحکام
fortification
U
استحکام
rigidity
U
استحکام
substances
U
استحکام
instable
U
بی استحکام
staying power
U
استحکام
high temperature strength
U
استحکام حرارتی
cube commpression strenght
U
استحکام ریشهای
consistency
U
ثبات استحکام
granite
U
سختی استحکام
coefficient of consolidation
U
ضریب استحکام
strength properties
U
خصوصیات استحکام
dielectric strength
U
استحکام شکست
hot strength
U
استحکام گرمایی
impact strength
U
استحکام برخورد
consolidation
U
استحکام تحکیم
structrual stability
U
استحکام ساختمانی
tensile strength
U
استحکام کششی
buckling strength
U
استحکام خمشی
transverse bending strength
U
استحکام خمشی
stableness
U
استواری استحکام
disruptive strength
U
استحکام انقطاع
solidification
U
انجماد استحکام
dielectric strength
U
استحکام دی الکتریک
formidability
U
استحکام بزرگی
strength ratio
U
نسبت استحکام
stability
U
استواری استحکام
stability
U
استحکام مقاومت
knot strength
U
استحکام گره
filler
U
میله استحکام
gritting
U
استحکام نخاله
gritted
U
استحکام نخاله
grit
U
استحکام نخاله
consistence
U
ثبات استحکام
impact strength
U
استحکام ضربهای
initial strength
U
استحکام اولیه
crimping groove
U
شیار استحکام
compression strength
U
استحکام فشاری
fatigue strength
U
استحکام خستگی
torsional strength
U
استحکام پیچشی
fillers
U
میله استحکام
ultimate strength
U
مقاومت یا استحکام نهایی
high strength cast iron
U
چدن با استحکام عالی
gusset
U
بست استحکام خرپاها
gussets
U
بست استحکام خرپاها
torsional rigidity
U
استحکام در مقابل پیچش
intrinsic fatigue strength
U
استحکام فرسودگی ذاتی
tracking resistance
U
استحکام جریان خزشی
high strength steel
U
فولاد با استحکام عالی
torsional fatigue strength
U
استحکام فرسودگی پیچشی
izod impact strength
U
استحکام ضربه ایزوتوپ
artificial aging
U
افزایش استحکام الومینیوم
serigraphy
U
ازمایش استحکام تار ابریشم
epaulement
U
استحکام موقتی جناحی مترس
serigraph
U
استحکام سنج تار ابریشم
thermostability
U
قابلیت استحکام در مقابل حرارت
ultimate tensile strength
U
حد نهایی کشش و استحکام نخ
[قبل از پاره شدن]
stringer
U
قطعه چوب اضافی برای استحکام تخته موج
stringers
U
قطعه چوب اضافی برای استحکام تخته موج
breastwork
U
استحکام یاسنگر موقتی نرده بندی عرشه جلو کشتی
beef up
U
افزایش استحکام اجزاء ساختمانی با طراحی مجدد یااصلاح مواد انها
overcasting
U
شیرازه بافی
[جهت افزایش استحکام لبه های فرش و تزئین تارهای انتهائی]
friendly front end
U
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item
U
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
archival quality
U
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow
U
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
edge finish
U
شیرازه بافی
[جهت استحکام تارهای کناری و گاه تزپین نمودن کناره ها با رنگ های متفاوت بصورت ضربدری یا موازی]
counter fert
U
دیوار یا تیری که برای محافظت و استحکام در پشت دیوار ساخته میشود
box beam wing
U
نوعی ساختمان بال با محورطولی اصلی و دیوارهایی برای شکل دادن و استحکام بال
frangible bullet
U
گلوله غیر فلزی بی استحکام گلوله نرم
bending fatigue strength
U
مقاومت تناوبی خمش استحکام استانه خمش
over stretched wrap
U
نخ چله بیش از حد کشیده شده
[این حالت باعث کاهش استحکام نخ چله و همچنین کج بافی در فرش می گردد.]
adducible
U
قابل اضهار قابل ارائه
thankworthy
U
قابل تشکر قابل شکر
elastic
U
قابل کش امدن قابل انعطاف
tenable
U
قابل مدافعه قابل تصرف
presumable
U
قابل استنباط قابل استفاده
exigible
U
قابل مطالبه قابل پرداخت
flexile
U
قابل تغییر قابل تطبیق
combustible
U
قابل سوزش قابل تراکم
sensible
U
قابل درک قابل رویت
transferable
U
قابل واگذاری قابل انتقال
presentable
U
قابل معرفی قابل ارائه
achievable
U
قابل وصول قابل تفریق
exigible
U
قابل تقاضا قابل ادعا
bilable
U
قابل رهایی قابل ضمانت
observable
U
قابل مشاهده قابل گفتن
presentable
U
قابل نمایش قابل تقدیم
changeable
U
قابل تعویض قابل تبدیل
capacity
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacities
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
Mercerization
U
مرسیزاسیون
[این عمل شیمیایی بر روی نخ های پنبه ای توسط مواد قلیائی و در محیط تحت فشار انجام گرفته تا علاوه بر افزایش استحکام نخ، حالتی درخشنده نیز به آن افزوده شود.]
visual display terminal
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display unit
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
sizing
U
آهارزنی
[گاه جهت استحکام و یکنواختی نخ های تار، قبل از چله کشی آنها را با نشاسته و چسب شستشو می دهند. اینکار در پارچه بافی مرسوم است ولی در بافت فرش نیز استفاد می شود.]
indiscoverable
U
غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
indemonstrable
U
غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
floatable
U
قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
irrefrangible
U
غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
inconvertible
U
غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
Nomatic rugs
U
قالی های عشایری و قشقایی
[این فرش ها بعلت جا به جایی زیاد عشایر عموما کوچک بافته می شوند و اکثرا بصورت پشم بوده و در آن از ذهنی بافی و یا نقوش محلی استفاده می شود. فرش ها دارای استحکام ضعیف هستند.]
adobe type manager
U
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
inexplicably
U
بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
retardation
U
[افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین]
[در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
impluse level
U
سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
cold strength
U
استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
vendible
U
قابل فروش جنس قابل فروش
vendable
U
قابل فروش جنس قابل فروش
cleavable
U
قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
air transportable sonar
U
سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
soluble
U
قابل حل
capable
U
قابل
sensible
U
قابل حس
acceptor
U
قابل
incapable
U
نا قابل
good
U
قابل
thorough paced
U
قابل
able
U
قابل
qualified
U
قابل
apt
U
قابل
solvable
U
قابل حل
abler
U
قابل
dissoluble
U
قابل حل
ablest
U
قابل
limpsy
U
قابل انحناء
moveable
U
قابل تغییر
multipliable
U
قابل تکثیر
drinkable
U
قابل اشامیدن
multiplicable
U
قابل تکثیر
selectively
U
قابل انتخاب
insurable
U
قابل بیمه
interconvertible
U
قابل تبدیل
apparent
U
قابل رویت
namable
U
قابل ذکر
regrettable
U
قابل تاسف
limsy
U
قابل انحناء
selective
U
قابل انتخاب
eligible
U
قابل انتخاب
nota bene
U
قابل توجه
meltable
U
قابل ذوب
negligible
U
قابل اغماض
negotiable
U
قابل معامله
limit of inflammability
U
حد قابل اشتعال
inquirable
U
قابل تحقیق
noticeable
U
قابل توجه
negotiate
U
قابل انتقال
limpsey
U
قابل انحناء
inspirable
U
قابل تنفس
negotiated
U
قابل انتقال
negotiates
U
قابل انتقال
licensable
U
قابل اجازه
negotiating
U
قابل انتقال
leviable
U
قابل تحمیل
negotiable
U
قابل مذاکره
moot
U
قابل بحث
livable
U
قابل زیستن
mobilizable
U
قابل تجهیز
macroscopic
U
قابل رویت
merchantable
U
قابل معامله
serviceable
U
قابل استفاده
digestible
U
قابل هضم
justifiable
U
قابل توجیه
irrigable
U
قابل ابیاری
inventible
U
قابل اختراع
enforceable
U
قابل اجراء
detectable
U
قابل کشف
enforceable
U
قابل اجرا
inventible
U
قابل جعل
irrecusable
U
غیر قابل رد
imaginable
U
قابل درک
medicable
U
قابل معالجه
maintainable
U
قابل نگاهداری
investigable
U
قابل رسیدگی
machinable
U
قابل تراش
trustworthy
U
قابل اعتماد
mistakable
U
قابل اشتباه
livable
U
قابل معاشرت
livable
U
قابل زندگی
liveable
U
قابل زیستن
liveable
U
قابل معاشرت
kenspeckle
U
قابل شناسایی
minable
U
قابل استخراج
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com