Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
excludable
U
قابل استثناء
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
exclusion
U
استثناء
exceptions
U
استثناء
exception
U
استثناء
for once
U
یکبار استثناء
reservation
U
قید استثناء
reservations
U
قید استثناء
as a special exception
<adv.>
U
بطور استثناء
divide exception
U
استثناء تقسیم
by way of exception
U
بطور استثناء
just for once
U
یکبار استثناء
exemption
U
استثناء بخشودگی
unexceptionable
U
استثناء ناپذیر
An exception is ...
U
میان استثناء ... است.
there is no exception to that rule
U
ان قانون استثناء ندارد
make an exception
U
استثناء قائل شدن
favoritism
U
استثناء قائل شدن نسبت بکسی
rio treaty
U
پیمان منعقد بین کلیه کشورهای نیمکره غربی به استثناء کانادا
friendly front end
U
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item
U
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
archival quality
U
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow
U
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
reprisal
U
در معنی سیاسی یکی از وسایلی است که دولتهابرای مجبور کردن طرف به حل مسالمت امیز اختلافات به ان متوسل می شوند در این حالت هر دولت روشها واعمال ممکنه را به استثناء عملیات نظامی برای وادارکردن طرف به تسلیم به نظرخود به کار می برد
reprisals
U
در معنی سیاسی یکی از وسایلی است که دولتهابرای مجبور کردن طرف به حل مسالمت امیز اختلافات به ان متوسل می شوند در این حالت هر دولت روشها واعمال ممکنه را به استثناء عملیات نظامی برای وادارکردن طرف به تسلیم به نظرخود به کار می برد
elastic
U
قابل کش امدن قابل انعطاف
combustible
U
قابل سوزش قابل تراکم
transferable
U
قابل واگذاری قابل انتقال
presentable
U
قابل نمایش قابل تقدیم
bilable
U
قابل رهایی قابل ضمانت
changeable
U
قابل تعویض قابل تبدیل
flexile
U
قابل تغییر قابل تطبیق
exigible
U
قابل مطالبه قابل پرداخت
exigible
U
قابل تقاضا قابل ادعا
presentable
U
قابل معرفی قابل ارائه
thankworthy
U
قابل تشکر قابل شکر
presumable
U
قابل استنباط قابل استفاده
observable
U
قابل مشاهده قابل گفتن
achievable
U
قابل وصول قابل تفریق
sensible
U
قابل درک قابل رویت
adducible
U
قابل اضهار قابل ارائه
tenable
U
قابل مدافعه قابل تصرف
capacity
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacities
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
visual display terminal
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display unit
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
inconvertible
U
غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
indiscoverable
U
غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
irrefrangible
U
غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
floatable
U
قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
indemonstrable
U
غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
adobe type manager
U
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
inexplicably
U
بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
vendible
U
قابل فروش جنس قابل فروش
vendable
U
قابل فروش جنس قابل فروش
cleavable
U
قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
air transportable sonar
U
سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
acceptor
U
قابل
qualified
U
قابل
apt
U
قابل
solvable
U
قابل حل
able
U
قابل
incapable
U
نا قابل
ablest
U
قابل
abler
U
قابل
good
U
قابل
sensible
U
قابل حس
thorough paced
U
قابل
soluble
U
قابل حل
capable
U
قابل
dissoluble
U
قابل حل
submergible
U
قابل فروکردن در اب
controllable
U
قابل کنترل
changeable
U
قابل تغییر
amenable
U
قابل جوابگویی
to come into effect
U
قابل اجراشدن
controllable
U
قابل نظارت
suable
U
قابل پیگرد
limsy
U
قابل انحناء
elastic
U
قابل ارتجاع
transformative
U
قابل تغییر
limpsey
U
قابل انحناء
limit of inflammability
U
حد قابل اشتعال
controvertible
U
قابل اعتراض
translatable
U
قابل ترجمه
substantial
U
قابل توجه
emendable
U
قابل تصحیح
plausible
U
قابل استماع
liable
U
قابل اطمینان
accountable
U
قابل توضیح
passable
U
قابل قبول
licensable
U
قابل اجازه
leviable
U
قابل تحمیل
believable
U
قابل قبول
contradictable
U
قابل تکذیب
arguably
U
قابل بحث
arguable
U
قابل بحث
thinkable
U
قابل فکر
translatable
U
قابل تعبیر
passable
U
قابل عبور
statutable
U
قابل تقنین
recoverable
U
قابل وصول
titratable
U
قابل عیارگیری
limpsy
U
قابل انحناء
procurable
U
قابل حصول
obtainable
U
قابل حصول
acceptable
U
قابل پذیرش
acceptable
U
قابل قبول
conveyable
U
قابل انتقال
decidable
U
قابل حکم
pitiable
U
قابل ترحم
eligible
U
قابل انتخاب
superimposable
U
قابل اضافه
opened
U
قابل بحث
open
U
قابل بحث
tractile
U
قابل اتساع
tractile
U
قابل کشش
extendable
U
قابل تعمیم
extendable
U
قابل تمدید
controvertible
U
قابل مباحثه
superimposable
U
قابل تحمیل
superimposable
U
قابل تزاید
machinable
U
قابل تراش
swimmable
U
قابل شناوری
supposable
U
قابل فرض
temptable
U
قابل اغوا
supportable
U
قابل تحمل
to take effect
U
قابل اجراشدن
terminable
<adj.>
U
قابل فسخ
superposable
U
قابل انطباق
opens
U
قابل بحث
liveable
U
قابل زندگی
divisible
U
قابل تقسیم
correctable
U
قابل تصحیح
livable
U
قابل معاشرت
criticizable
U
قابل انتقاد
livable
U
قابل زیستن
thankworthy
U
قابل سپاسگزاری
observable
U
قابل مراعات
crystallizable
U
قابل تبلور
cultivable
U
قابل کشت
conveyable
U
قابل رساندن
submersible
U
قابل شناوری
employable
U
قابل استخدام
liveable
U
قابل معاشرت
liveable
U
قابل زیستن
traceable
U
قابل تعقیب
newsworthy
U
قابل انتشار
knowable
U
قابل دانستن
considerable
U
قابل توجه
traceable
U
قابل ردیابی
crescive
U
قابل رشد
livable
U
قابل زندگی
to come into operation
U
قابل اجراشدن
decipherable
U
قابل استخراج
diffusible
U
قابل انتشار
flammable
U
قابل اشتعال
inflammable
U
قابل اشتعال
discountable
U
قابل کسر
excitable
U
قابل تحریک
applicable
U
قابل اطلاق
applicable
U
قابل اجراء
discoverable
U
قابل کشف
reversible
U
قابل نقض
discriminable
U
قابل تمیز
permeable
U
قابل نفوذ
discussable
U
قابل بحث
discussible
U
قابل بحث
dislikable
U
قابل تنفر
dislikeable
U
قابل تنفر
tolerable
U
قابل تحمل
tolerable
U
قابل قبول
dilatable
U
قابل اتساع
venial
U
قابل عفو
diminishable
U
قابل کاستن
remarkable
U
قابل توجه
serviceable
U
قابل استفاده
expendable
U
قابل خرج
navigable
U
قابل کشتیرانی
realizable
U
قابل تحقق
realizable
U
قابل درک
sociable
U
قابل معاشرت
dirigible
U
قابل هدایت
adaptable
U
قابل توافق
pardonable
U
قابل عفو
vibratile
U
قابل اهتزاز
displaceable
U
قابل تغییر
inventible
U
قابل جعل
willable
U
قابل اراده
willable
U
قابل اعمال
willable
U
قابل ارث
winnable
U
قابل فتح
inventible
U
قابل اختراع
investigable
U
قابل رسیدگی
wirable
U
قابل مخابره
worshipful
U
قابل پرستش
worthy of note
U
قابل ملاحظه
writable
U
قابل درج
interconvertible
U
قابل تبدیل
effable
U
قابل تغییر
effaceable
U
قابل زدودن
exportable
U
قابل صدور
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com