English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
accessibility U قابلیت وصول
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
accessibility U دستیابی پذیری قابلیت وصول
Other Matches
del credere agent U نمایندهای که متعهد به وصول طلبها میباشد نمایندهای که وصول مطالبات راتقبل مینماید
interoperability U قابلیت همکاری با قسمتها یایکانهای دیگر قابلیت تعمیم کار یک یکان
range resolution U قابلیت رادار برای تعیین مسافت اشیای مختلف قابلیت تفکیک بردی
elasticity U خاصیت فنری قابلیت ارتجاع و خم شدن قابلیت انعطاف
airmobility U قابلیت حمل به وسیله هوارو قابلیت تحرک هوایی
flotation U قابلیت شناوری یک خودرو قابلیت غوطه وری در اب
serviceability U قابلیت استفاده مجدد قابلیت به کار بردن
swimming capability U قابلیت شناوری یا غوطه وری در اب قابلیت عبور از اب
electromagnetic compatability U قابلیت انطباق الکترومغناطیسی قابلیت کارهماهنگ الکتریکی
commensurability U قابلیت قیاس قابلیت اندازه گیری
accession U قابلیت دسترسی قابلیت اجرا و انجام
reflectance U قابلیت بازتاب قابلیت انعکاس
ductility U قابلیت کشش قابلیت تورق
strain hardenability U قابلیت سخت گردانی کششی قابلیت سخت گردانی تغییربعدی قابلیت سخت گردانی سرد
receptions U وصول
reception U وصول
collection U وصول
collections U وصول
recovery U وصول
recoveries U وصول
levying U وصول مالیات
levy U وصول مالیات
levies U وصول مالیات
levied U وصول مالیات
recipients U وصول کننده
recipient U وصول کننده
recoverable U قابل وصول
collect U وصول کردن
collection charge U هزینه وصول
recover U وصول کردن
recovering U وصول کردن
recovers U وصول کردن
cleared cheque U چک وصول شده
to get in U وصول کردن
recvery U استرداد وصول
collectable U قابل وصول
collectible U قابل وصول
collecting books U وصول مطالبات
collecting debts U وصول مطالبات
collection charges U هزینه وصول
collection fee U هزینه وصول
collection order U دستور وصول
certificate of receipt U گواهی وصول
acknowledgment U اعلام وصول
acknowledgement of receipt U اعلام وصول
levier U مالیات وصول کن
receive U وصول کردن
outstanding U وصول نشده
outstandingly U وصول نشده
line of approach U راه وصول
collecting U وصول کردن
collects U وصول کردن
come at able U قابل وصول
receipts U وصول کردن
accessible U قابل وصول
achievable <adj.> U قابل وصول
accession U تابع وصول
contrivable <adj.> U قابل وصول
receives U وصول کردن
doable <adj.> U قابل وصول
feasible <adj.> U قابل وصول
makable [spv. makeable] <adj.> U قابل وصول
executable <adj.> U قابل وصول
possible [doable, feasible] <adj.> U قابل وصول
practicable <adj.> U قابل وصول
makeable <adj.> U قابل وصول
manageable <adj.> U قابل وصول
get in U وصول کردن
recoveries U وصول جبران
receipts U اعلام وصول
workable <adj.> U قابل وصول
receipt U وصول کردن
receipt U اعلام وصول
recovery U وصول جبران
makable <adj.> U قابل وصول
acknowledgment U شماره اعلام وصول
debt enforcement U درخواست طلب وصول
debt collector U وصول کننده طلب
accessible U در دسترس قابل وصول
irrecoverably U بطور وصول نشدنی
good debt U طلب وصول شدنی
receivable U قابل وصول پذیرفتنی
good dept U طلب وصول شدنی
cashed U وصول کردن نقدکردن
collection charge U هزینه وصول مطالبات
publicans U مامور وصول مالیات
acknowledging U اعلام وصول کردن
acknowledgments U اعلام وصول رسید
acknowledgements U اعلام وصول رسید
collecting bank U بانک وصول کننده
publican U مامور وصول مالیات
solvency U قابل وصول بودن
acknowledgement U اعلام وصول رسید
acknowledges U اعلام وصول کردن
irrecoverable U غیر قابل وصول
debt collecting agency U نماینده وصول مطالبات
receipt U اعلام وصول نمودن
cashing U وصول کردن نقدکردن
acknowledge U اعلام وصول کردن
cash U وصول کردن نقدکردن
cashes U وصول کردن نقدکردن
receipts U اعلام وصول نمودن
execution for debt U اقدام برای طلب وصول
bad debts U طلب غیر قابل وصول
remembrancer U مامور وصول مطالبات سلطنتی
acknowledgement U خبر وصول نامه سپاسگزاری
bad dept U طلبی که امکان وصول ان کم باشد
reviving U وصول مطالبات سوخت شده
acknowledgments U خبر وصول نامه سپاسگزاری
accessibility U امکان نزدیکی وسیله وصول
bad debt U طلب غیر قابل وصول
acknowledgements U خبر وصول نامه سپاسگزاری
collection of premiums U وصول اضافه ارزش سهام
acknowledging U وصول نامهای را اشعار داشتن
acknowledges U وصول نامهای را اشعار داشتن
acknowledge وصول نامه ای را اظهار داشتن
lien U حق وصول طلب حق تصرف وثیقه
acknowledge U شماره اعلام وصول تصدیق کردن
acknowledges U شماره اعلام وصول تصدیق کردن
taxing master U مامور وصول مالیات هزینه دادرسی
acknowledging U شماره اعلام وصول تصدیق کردن
cod U وصول وجه در موقع تحویل کالا
pillotage U وجوهی که بابت راهنمایی کشتی وصول میشود
statement of affairs U وصول مطالبات و دیون واموال تاجر ورشکسته
tonnage rent U حق امتیازی که از مواداستخراجی معدن به نسبت هرتن وصول میشود
debt collection for realisation U property pledged of وصول طلب با نقد کردن وثیقه
recevied for shipment bill of exchange U بارنامهای که مبین وصول کالا برای حمل است
feminism U عقیده به برابری زن و مرد ومبارزه در راه وصول به این تساوی
pontage U مالیات یا عوارضی که برای مرمت و نگهداری پلها وصول میشود
pocket judgment U سنددینی که بلافاصله پس ازسررسید بدون هیچ تشریفاتی قابل وصول و اجرا است
coalitions U در ارتباطات بین المللی این کلمه به تجمع چنددولت به منظور وصول به هدف مشترک
coalition U در ارتباطات بین المللی این کلمه به تجمع چنددولت به منظور وصول به هدف مشترک
current assets U پول نقد یامالیات یا عوارضی که درحدود یک سال پس از بستن ترازنامه قابل وصول باشد
vindictive damages U مقدار غرامتی که دادگاه علاوه بر خسارت واقعی وارد برخواهان از خوانده به منظورتنبیه او وصول میکند
demagogisme U استفاده نامشروع از احساسات حاد و تعصبات عوام و مردم کوچه و بازار به منظور وصول به اهداف سیاسی
habilitation U قابلیت
contemptibility U قابلیت
solubility U قابلیت حل
solvability U قابلیت حل
fitness U قابلیت
capability U قابلیت
abilities U قابلیت
capacities U قابلیت
capacity U قابلیت
adaptability U قابلیت
skill U قابلیت
qualification U قابلیت
credential U قابلیت
competence U قابلیت
ability U قابلیت
susceptibility U قابلیت
eligibility U قابلیت
competence U قابلیت
opposability U قابلیت تقابل
intelligibility U قابلیت فهم
vendibility U قابلیت فروش
repeatability U قابلیت تکرار
serializability U قابلیت تسلسل
serviceability U قابلیت استفاده
reflectance U قابلیت انعکاس
ground visibility U قابلیت دیدزمینی
interchangeability U قابلیت تبادل
retractility U قابلیت انقباض
interchangeability U قابلیت تعویض
interpretability U قابلیت تفسیر
potability U قابلیت شرب
resectability U قابلیت برش
reliableness U قابلیت اعتماد
reproducibility U قابلیت تکثیر
interpretability U قابلیت توجیه
renewability U قابلیت تجدید
inheritability U قابلیت توارث
machinability U قابلیت تراش
magnetic susceptibility U قابلیت مغناطیسی
permeability U قابلیت تراوایی
predicability U قابلیت اسناد
practicableness U قابلیت عبور
potability U قابلیت حمل
ignitability U قابلیت اشتعال
inaptly U با عدم قابلیت
salability U قابلیت فروش
ignitability U قابلیت احتراق
portability U قابلیت انتقال
ignitibility U قابلیت احتراق
portability U قابلیت حمل
portability U قابلیت ترابری
pliability U قابلیت خمیدگی
imputability U قابلیت اسناد
pregnability U قابلیت تسخیر
presentability U قابلیت ارائه
preventability U قابلیت جلوگیری
manageability U قابلیت اداره
readability U قابلیت خواندن
maneuverability U قابلیت مانور
meltability U قابلیت گداختن
motor ability U قابلیت حرکت
habitability U قابلیت سکنی
moveability U قابلیت حرکت
navigability U قابلیت کشتیرانی
inflammability U قابلیت اشتعال
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com