Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
stickability
U
قابلیت محافظت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
interoperability
U
قابلیت همکاری با قسمتها یایکانهای دیگر قابلیت تعمیم کار یک یکان
range resolution
U
قابلیت رادار برای تعیین مسافت اشیای مختلف قابلیت تفکیک بردی
airmobility
U
قابلیت حمل به وسیله هوارو قابلیت تحرک هوایی
elasticity
U
خاصیت فنری قابلیت ارتجاع و خم شدن قابلیت انعطاف
serviceability
U
قابلیت استفاده مجدد قابلیت به کار بردن
swimming capability
U
قابلیت شناوری یا غوطه وری در اب قابلیت عبور از اب
flotation
U
قابلیت شناوری یک خودرو قابلیت غوطه وری در اب
electromagnetic compatability
U
قابلیت انطباق الکترومغناطیسی قابلیت کارهماهنگ الکتریکی
accession
U
قابلیت دسترسی قابلیت اجرا و انجام
commensurability
U
قابلیت قیاس قابلیت اندازه گیری
ductility
U
قابلیت کشش قابلیت تورق
reflectance
U
قابلیت بازتاب قابلیت انعکاس
strain hardenability
U
قابلیت سخت گردانی کششی قابلیت سخت گردانی تغییربعدی قابلیت سخت گردانی سرد
cared
U
محافظت
conservation
U
محافظت
cares
U
محافظت
preservation
U
محافظت
care
U
محافظت
protection
U
محافظت
sheltering
U
محافظت کردن
guarding
U
محافظت کردن
shield
U
محافظت کردن
shelters
U
محافظت کردن
guard
U
محافظت کردن
shelters
U
محافظت حمایت
shields
U
محافظت کردن
sheltering
U
محافظت حمایت
protecting
U
محافظت کردن
copy protection
U
محافظت از کپی
protects
U
محافظت کردن
preserve wood
U
محافظت چوب
normal maintenance
U
محافظت عادی
protect
U
محافظت کردن
guards
U
محافظت کردن
preservation
U
محافظت جلوگیری
sheltered
U
محافظت حمایت
shelter
U
محافظت کردن
thermal protection
U
محافظت حرارتی
shelter
U
محافظت حمایت
sheltered
U
محافظت کردن
security
U
محافظت شده یا رمزدار
right of self preservation
U
حق محافظت از سرحدات خود
to screen
[from]
U
[با پرده]
محافظت کردن
[از]
cares
U
محافظت کردن مراقبت
cared
U
محافظت کردن مراقبت
care
U
محافظت کردن مراقبت
The Physics of Radiation Protection
U
فیزیک محافظت از پرتو
Health physics
U
فیزیک محافظت از پرتو
reserved words
U
کلمههای محافظت شده
protected storage
U
انباره محافظت شده
protected storage
U
حافظه محافظت شده
protected passed pawn
U
پیاده رونده محافظت شده
protective
U
زره حفافتی محافظت کننده
preserve
U
حفظ یا محافظت کردن باقی نگهداشتن
preserving
U
حفظ یا محافظت کردن باقی نگهداشتن
parkas
U
نوعی کت برای محافظت از باد و باران
unprotected
U
که قابل تغییرات و محافظت شده نیست
preserves
U
حفظ یا محافظت کردن باقی نگهداشتن
to screen one's eyes from the sun
U
از چشمهای خود از خورشید محافظت کردن
breaker
U
وسیله که با قط ع برق سایر اجزا را محافظت میکند
breakers
U
وسیله که با قط ع برق سایر اجزا را محافظت میکند
cladding
U
ماده محافظت کننده اطراف یک هسته هادی
cassette
U
پوشش مقاوم برای نگهداری و محافظت نوار نغناطیسی
cassettes
U
پوشش مقاوم برای نگهداری و محافظت نوار نغناطیسی
variables
U
داده قابل تغییر , که نسبت به نوشتن محافظت نمیشود
variable
U
داده قابل تغییر , که نسبت به نوشتن محافظت نمیشود
encipher
U
تبدیل متعلق به کد محافظت شده توسط سیستم رمز گذار
blockhouse
U
ساختمان محکمی نزدیک سکوی پرتاب برای محافظت پرسنل
automatic reset circuit breaker
U
محافظت کننده مدر که باافزایش بیش از حد مجازمدار را قطع میکند
goggles
U
عینکی که اطرافش پوشیده شده وبرای محافظت چشم بکار میرود
write protect
U
شیوهای برای محافظت ازنوشته شدن اطلاعات روی دیسک یا نوار
cover
U
مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
coverings
U
مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
covers
U
مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
cassette
U
چرخ باریک نوار مغناطیسی که در یک پوشش محکم برای محافظت قرار دارد
circuits
U
وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
cassettes
U
چرخ باریک نوار مغناطیسی که در یک پوشش محکم برای محافظت قرار دارد
circuit
U
وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
fuse
U
وسیله محافظت الکتریکی حاوی قط عات کوچک آهنی که پس از عبور توان بالا از آن آب میشود
dou
U
[در معماری چین و ژاپن بلوک چوبی شکاف دار که از طاقچه دیوارکوب محافظت می کند.]
fused
U
وسیله محافظت الکتریکی حاوی قط عات کوچک آهنی که پس از عبور توان بالا از آن آب میشود
optical
U
شیشه یا پلاستیک محافظت شده با مواد محافظ برای ارسال پیاپی سیگنالهای نوری
fibre optics
U
لایههای مناسب شیشهای یا پلاستیکی محافظت شده برای ارسال سیگنالهای نوری که داده سریع منتقل می کنند
privilege
U
ساخت پردازنده Intel که در حالت محافظت شده است و به برنامه امکان افزودن بخشهای حیاتی محیط عملیات را میدهد
fettling
U
شن یاکلوخهای که درته کوره می ریزند تا انرا محافظت کند خاکستر ته کوره
counter fert
U
دیوار یا تیری که برای محافظت و استحکام در پشت دیوار ساخته میشود
screened
U
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
screen
U
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
screens
U
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
screening, screenings
U
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
fitness
U
قابلیت
contemptibility
U
قابلیت
susceptibility
U
قابلیت
competence
U
قابلیت
ability
U
قابلیت
abilities
U
قابلیت
eligibility
U
قابلیت
solvability
U
قابلیت حل
habilitation
U
قابلیت
competence
U
قابلیت
adaptability
U
قابلیت
credential
U
قابلیت
solubility
U
قابلیت حل
qualification
U
قابلیت
capability
U
قابلیت
skill
U
قابلیت
capacity
U
قابلیت
capacities
U
قابلیت
guarding
U
چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guard
U
چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guards
U
چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guard bit
U
یک بیت در کلمه ذخیره شده که بیان میکند آیا میتواند تغییر کند یا محافظت شده است
enhances
U
عمل نرم افزار که از حالت محافظت شده CPU استفاده میکند تا به چندین برنامه DOS-MS اجازه اجرا در محیط چند منظوره بدهد
enhance
U
عمل نرم افزار که از حالت محافظت شده CPU استفاده میکند تا به چندین برنامه DOS-MS اجازه اجرا در محیط چند منظوره بدهد
enhanced
U
عمل نرم افزار که از حالت محافظت شده CPU استفاده میکند تا به چندین برنامه DOS-MS اجازه اجرا در محیط چند منظوره بدهد
enhancing
U
عمل نرم افزار که از حالت محافظت شده CPU استفاده میکند تا به چندین برنامه DOS-MS اجازه اجرا در محیط چند منظوره بدهد
applicability
U
قابلیت استفاده
resectability
U
قابلیت برش
applicability
U
قابلیت اجرا
retractility
U
قابلیت انقباض
preventability
U
قابلیت جلوگیری
presentability
U
قابلیت ارائه
pregnability
U
قابلیت تسخیر
predicability
U
قابلیت اسناد
practicableness
U
قابلیت عبور
application
[applicability]
U
قابلیت اجرا
reproducibility
U
قابلیت تکثیر
readability
U
قابلیت خواندن
salability
U
قابلیت فروش
availability
U
قابلیت اجرا
reliableness
U
قابلیت اعتماد
usability
U
قابلیت اجرا
reflectance
U
قابلیت انعکاس
vendibility
U
قابلیت فروش
renewability
U
قابلیت تجدید
serviceability
U
قابلیت استفاده
quench aging property
U
قابلیت بهسازی
repeatability
U
قابلیت تکرار
punishability
U
قابلیت مجازات
usefulness
U
قابلیت اجرا
serializability
U
قابلیت تسلسل
potability
U
قابلیت حمل
potability
U
قابلیت شرب
usefulness
U
قابلیت استفاده
interchangeability
U
قابلیت تعویض
interchangeability
U
قابلیت تبادل
intelligibility
U
قابلیت فهم
inheritability
U
قابلیت توارث
inflammability
U
قابلیت اشتعال
inaptly
U
با عدم قابلیت
imputability
U
قابلیت اسناد
imitability
U
قابلیت تقلید
ignitibility
U
قابلیت احتراق
ignitability
U
قابلیت احتراق
ignitability
U
قابلیت اشتعال
hardenability
U
قابلیت سختی
habitableness
U
قابلیت سکونت
habitability
U
قابلیت سکنی
ground visibility
U
قابلیت دیدزمینی
fusibility
U
قابلیت گداز
interpretability
U
قابلیت تفسیر
interpretability
U
قابلیت توجیه
portability
U
قابلیت انتقال
portability
U
قابلیت حمل
portability
U
قابلیت ترابری
pliability
U
قابلیت خمیدگی
permeability
U
قابلیت تراوایی
perceptibility
U
قابلیت درک
penetrability
U
قابلیت نفوذ
opposability
U
قابلیت تقابل
navigability
U
قابلیت کشتیرانی
application
[applicability]
U
قابلیت استفاده
moveability
U
قابلیت حرکت
meltability
U
قابلیت گداختن
maneuverability
U
قابلیت مانور
manageability
U
قابلیت اداره
malleability
U
قابلیت انعطاف
magnetic susceptibility
U
قابلیت مغناطیسی
machinability
U
قابلیت تراش
failure safety
U
قابلیت اعتماد
provability
U
قابلیت اثبات
wettability
U
قابلیت خیسی
tempering quality
U
قابلیت بهبود
tensility
U
قابلیت کشش
tensibility
U
قابلیت کشش
tactility
U
قابلیت لمس
swivelling feature
U
قابلیت نوسان
survivability
U
قابلیت باززیستی
suability
U
قابلیت تعقیب
stretchability
U
قابلیت بسط
reliability
U
قابلیت اعتماد
stickability
U
قابلیت مقاومت
failure safety
U
قابلیت اطمینان
solubility
U
قابلیت انحلال
severability
U
قابلیت تقسیم
severability
U
قابلیت سواشدن
reliability
U
قابلیت اطمینان
tenability
U
قابلیت تصرف
tenability
U
قابلیت نگهداری
weldability
U
قابلیت جوشکاری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com