Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
cold working property
U
قابلیت عملیات شکل دهی وچکش کاری فلزات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cold work
U
عملیات شکل دادن و چکش کاری فلزات در حالت سرد ودر دماهای پایین
work hardening
U
سخت کاری فلزات
forgeability
U
قابلیت چکش کاری
hobability
U
قابلیت حدیده کاری سرد
metallography
U
شرح فلزات بررسی در ساختمان درونی فلزات
hammer and sickle
U
داس وچکش
hot work
U
عملیات شکل دهی و چکش کاری داغ
base metals
U
فلزات اصلی فلزات کم بها
base metal
U
فلزات اصلی فلزات کم بها
burr
U
برامدگی تیز یا زبر یک فلز براثر عملیات ماشین کاری
burred
U
برامدگی تیز یا زبر یک فلز براثر عملیات ماشین کاری
burring
U
برامدگی تیز یا زبر یک فلز براثر عملیات ماشین کاری
burrs
U
برامدگی تیز یا زبر یک فلز براثر عملیات ماشین کاری
interoperability
U
قابلیت همکاری با قسمتها یایکانهای دیگر قابلیت تعمیم کار یک یکان
range resolution
U
قابلیت رادار برای تعیین مسافت اشیای مختلف قابلیت تفکیک بردی
elasticity
U
خاصیت فنری قابلیت ارتجاع و خم شدن قابلیت انعطاف
airmobility
U
قابلیت حمل به وسیله هوارو قابلیت تحرک هوایی
electromagnetic compatability
U
قابلیت انطباق الکترومغناطیسی قابلیت کارهماهنگ الکتریکی
flotation
U
قابلیت شناوری یک خودرو قابلیت غوطه وری در اب
serviceability
U
قابلیت استفاده مجدد قابلیت به کار بردن
swimming capability
U
قابلیت شناوری یا غوطه وری در اب قابلیت عبور از اب
accession
U
قابلیت دسترسی قابلیت اجرا و انجام
commensurability
U
قابلیت قیاس قابلیت اندازه گیری
ductility
U
قابلیت کشش قابلیت تورق
reflectance
U
قابلیت بازتاب قابلیت انعکاس
farmgate type operations
U
رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer
U
کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
counter air
U
عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
anticrop operations
U
عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
counter air operations
U
عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
local area network
U
کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را اجرا میکند و عملیات ابتدایی شبکه را کنترل میکند. تمام ایستگاههای کاری شبکه محلی به سرور شبکه مرکزی وصل هستند و کاربران وارد آن می شوند
strain hardenability
U
قابلیت سخت گردانی کششی قابلیت سخت گردانی تغییربعدی قابلیت سخت گردانی سرد
statement
U
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statements
U
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagating
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagate
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation
U
عملیات کنترل زمین عملیات
code panel
U
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
housekeeping
U
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
noble metals
U
فلزات نجیب
whitesmith
U
ابکار فلزات
base metal
U
فلزات بنیانی
dioxide; metals
U
دیاکسید-فلزات
fineness
U
عیار فلزات
abrasive grit
خرده فلزات
coinage metals
U
فلزات مسکوک
scissel
U
دم قیچی فلزات
parting of metals
U
تجزیه فلزات
cuttings
U
براده فلزات
base metals
U
فلزات بنیانی
metal physics
U
فیزیک فلزات
drillings
U
براده فلزات
post transition metals
U
فلزات پس واسطه
metallurgy
U
استخراج و ذوب فلزات
metallurgical engineering
U
علم ذوب فلزات
docimasy
U
فن ازمایش فلزات ودواها
white bearing metals
U
فلزات سفید یاطاقان
metal foulings
U
خرده سوفاله فلزات
native metals
U
فلزات خالص طبیعی
molten bath
U
حمام ذوب فلزات
melting pots
U
دیگ ذوب فلزات
non ferrous metal industry
U
صنعت فلزات غیراهنی
melting pot
U
دیگ ذوب فلزات
metal foundry
U
ریخته گری فلزات
metllurgist
U
متخصص ذوب فلزات
burnisher
U
الت پرداخت فلزات
ferrous
U
فلزات اهن دار
metallize
U
روکش کردن با فلزات
smeltery
U
کارخانه ذوب فلزات
narrow band filter
U
صافی فلزات باریک
air-sea rescue
U
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air sea rescue
U
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
assay
U
عیارگیری فلزات گران قیمت
electrometallurgy
U
ذوب فلزات بوسیله برق
electro plating
U
ابکاری فلزات به کمک برق
edging machine
U
دستگاه خم کننده لبه فلزات
assays
U
عیارگیری فلزات گران قیمت
founding
U
علم ذوب وریختن فلزات
tumbling barrel
U
غلتک مخصوص صیقل فلزات
sullage
U
مواد اضافی فلزات مذاب
metallurgy
U
فن استخراج وذوب فلزات فلزگری
cupellation
U
گرفتن فلزات قیمتی از سرب
metallurgist
U
متخصص قال کردن فلزات
metallurgists
U
متخصص قال کردن فلزات
bullion
U
شمش فلزات با عیار معین
joming test
U
ازمایش تعیین سختی فلزات
mill
U
دستگاهی که فلزات را تراش میدهد
pyrometallurgy
U
استخراج فلزات در اثر حرارت
mills
U
دستگاهی که فلزات را تراش میدهد
carats
U
درجه خلوص فلزات پربها
carat
U
درجه خلوص فلزات پربها
nonferrous
U
غیراهنی فلزات غیر اهنی
metallurgical
U
وابسته به فن استخراج وذوب فلزات
metalline
U
فلزی اغشته به نمک فلزات
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
to know the ropes
U
راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
torched
U
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torches
U
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torch
U
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torching
U
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
blow torch
U
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
m
U
مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
transmutation of metals
U
استحاله فلزات باعلم کیمیا کیمیاگری
necks
U
کم شدن ناگهانی مقاطع فلزات نرم
extrusion
U
شکل دادن گرم یا سرد فلزات
hydrometallurgy
U
استخراج یاتهیه فلزات بوسیله اب یا مایعات
vicker's diamond hardness tester
U
دستگاه ازمایش تعیین سختی فلزات
neck
U
کم شدن ناگهانی مقاطع فلزات نرم
army operations center
U
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
snips
U
قیچی دستی برای بریدن ورقات فلزات
metallurgic
U
وابسته بفن استخراج و قال کردن فلزات
dross
U
کف روی سطح فلزات مذاب مواد خارجی
electrometallurgy
U
صنعت ذوب فلزات با سیستمهای پیشرفته الکتریکی
pence for any thing
U
میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
stringing
U
خطوط خاتم کاری و منبت کاری
die casting
U
ریختن فلزات تحت فشار ریخته گری حدیدهای
picking
U
پاک مردن سطح فلزات بوسیله محلولهای شیمیائی
flame cleaning
U
تمیزکردن سطح فلزات به کمک اشعه اکسی استیلن
finery
U
زر و زیور جامه پر زرق و برق کارخانه تصفیه فلزات
drier
U
ترکیباتی از فلزات که برای تسریع در خشک شدن رنگهابکار میرود
rivet test
U
ازمایش تعیین مقاومت فلزات جهت ساختن میخ پرچ
hand forming
U
شکل دادن فلزات تورق پذیر باابزارهای دستی و بلوکهای دقیق
dispersion hardening
U
سخت گردانی فلزات با پراکندن ذرات ریزی با فازهای مختلف داخل ان
billon
U
الیاژی از طلا ونقره یامس یا قلع ویا سایر فلزات کم ارزش
compass compensation
U
تنظیم قطب نما از نظر اثر نیروی مغناطیسی فلزات مجاور
time resolution
U
جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
beachmaster's unit
U
یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
passivating
U
پوشاندن سطح فلزات با لایهای از مواد خنثی یا بی اثربرای جلوگیری از خوردگی الکتروشیمیائی
glid
U
تذهیب کاری
[در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
airhead operations
U
عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
to anneal
U
سخت کردن
[روند گرمایش و سرمایش آهسته جهت سفت شدن و کاهش شکنندگی]
[فلزات]
[مهندسی]
crocus cloth
U
پارچه زبری که اکسید فریک قرمزرنگ فریف و ریزسایندهای روی سطح ان قرارگرفته و برای جلا دادن فلزات بکارمیرود
operation
U
1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
azoth
U
جیوه که کیمیاگران قدیم انراماده اصلی فلزات میدانستند جیوه
combined operations
U
عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
metallic thread
U
نخ زربفت
[اینگونه نخ ها که از تابیده شدن ورقه های نازک طلا، نقره و یا دیگر فلزات بدور نخ تهیه می شوند، جهت تزئین فرش بکار رفته.]
drilling pattern
U
نمونه مته کاری الگوی مته کاری
armistise
U
متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
capability
U
قابلیت
contemptibility
U
قابلیت
competence
U
قابلیت
fitness
U
قابلیت
eligibility
U
قابلیت
capacities
U
قابلیت
capacity
U
قابلیت
solvability
U
قابلیت حل
solubility
U
قابلیت حل
abilities
U
قابلیت
ability
U
قابلیت
susceptibility
U
قابلیت
skill
U
قابلیت
adaptability
U
قابلیت
qualification
U
قابلیت
credential
U
قابلیت
habilitation
U
قابلیت
competence
U
قابلیت
versatility
U
قابلیت تغییر
usability
U
قابلیت استفاده
trustworthiness
U
قابلیت اعتماد
trustiness
U
قابلیت اعتماد
stickability
U
قابلیت محافظت
veniality
U
قابلیت اغماض
severability
U
قابلیت سواشدن
elasticity
U
قابلیت ارتجاع
elasticity
U
قابلیت ارتجاعی
weldability
U
قابلیت جوشکاری
capability
U
صلاحیت قابلیت
visibility
U
قابلیت دید
volatileness
U
قابلیت تبخیر
severability
U
قابلیت تقسیم
vibratility
U
: قابلیت ارتعاش
wettability
U
قابلیت خیسی
disabilities
U
عدم قابلیت
disability
U
عدم قابلیت
transportability
U
قابلیت حمل
visibility
U
قابلیت رویت
tensility
U
قابلیت کشش
productivity
U
قابلیت تولید
stickability
U
قابلیت مقاومت
tempering quality
U
قابلیت بهبود
stretchability
U
قابلیت بسط
suability
U
قابلیت تعقیب
tensibility
U
قابلیت کشش
adaptability
U
قابلیت انطباق
tactility
U
قابلیت لمس
variability
U
قابلیت تنظیم
dependable
U
قابلیت اطمینان
accessibility
U
قابلیت وصول
acceptability
U
قابلیت قبول
tenability
U
قابلیت تصرف
solubility
U
قابلیت انحلال
transmissibility
U
قابلیت انتقال
swivelling feature
U
قابلیت نوسان
transmissibility
U
قابلیت فرستادن
trannlatability
U
قابلیت انقال
trannlatability
U
قابلیت ترجمه
resilience
U
قابلیت ارتجاع
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com