Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 161 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
electromagnetic cutout
U
فیوز الکترومغناطیسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
electromagnetic waves
U
امواج الکترومغناطیسی پرتوهای الکترومغناطیسی
fuse unit
U
رابط فیوز نگهدارنده فیوز
electromagnetic units
U
واحدهای الکترومغناطیسی
electromagnetic lens
U
عدسی الکترومغناطیسی
emus
U
واحدهای الکترومغناطیسی
electromagnetic attraction
U
جاذبه الکترومغناطیسی
electromagnetic vibration
U
ضربه گر الکترومغناطیسی
relays
U
یچ کنترل الکترومغناطیسی
electromagnetic wave
U
موج الکترومغناطیسی
electromagnetic tran
U
تله الکترومغناطیسی
electromagnetic relay
U
رله الکترومغناطیسی
electrons
U
ذره الکترومغناطیسی
electron
U
ذره الکترومغناطیسی
electromagnetic radiation
U
تابش الکترومغناطیسی
relayed
U
یچ کنترل الکترومغناطیسی
relay
U
یچ کنترل الکترومغناطیسی
electromagnetic repulsion
U
دافعه الکترومغناطیسی
electromagnetic spectrum
U
طیف الکترومغناطیسی
electromagnetic spectrum
U
میدان الکترومغناطیسی
electromagnetic system
U
دستگاه الکترومغناطیسی
electromagnetic waves
U
امواج الکترومغناطیسی
electromagnetic induction
U
القای الکترومغناطیسی
electromagnetic coupling
U
تزویج الکترومغناطیسی
solenoid controlled valve
U
سوپاپ الکترومغناطیسی
electomagnetic theory
U
نظریه الکترومغناطیسی
emu
U
واحدهای الکترومغناطیسی
electromagnetic field
U
میدان الکترومغناطیسی
electromagnetic deflection
U
خمش الکترومغناطیسی
magnetic deflection
U
خمش الکترومغناطیسی
the electromagnetic force
U
نیروی الکترومغناطیسی
electromagnetic delay line
U
خط تاخیر الکترومغناطیسی
magnetic focusing
U
تمرکز الکترومغناطیسی
electromagnetic focusing
U
تمرکز الکترومغناطیسی
electromagnetic flux
U
شاره الکترومغناطیسی
electromegnetic energy
U
انرژی الکترومغناطیسی
induction load speaker
U
بلندگوی الکترومغناطیسی
density of the total electromagnetic ene
U
چگالی انرژی الکترومغناطیسی
electromagnetic log
U
سرعت یاب الکترومغناطیسی
polarized electromagnetic radiation
U
تابش الکترومغناطیسی قطبیده
maxwell theory og light
U
نظریه الکترومغناطیسی نورماکسول
electromagnetic interference
U
مداخله الکترومغناطیسی درکار رادارها
microwave
U
موج خیلی کوچک الکترومغناطیسی
electromagnetic intrusion
U
نفوذ الکترومغناطیسی در مداررادارهای دشمن
instrument for electromagnetic screening
U
دستگاه اندازه گیری با حفاظ الکترومغناطیسی
safety fuse
U
فیوز
single pole cutout
U
فیوز تک پل
fuse holder
U
فیوز
fuse
U
فیوز
fused
U
فیوز
rf
U
وسیله الکترومغناطیسی با فرکانس بین کیلوهرتز و مگا هرتز
induce
U
اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
induced
U
اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
induces
U
اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
loudspeaker
U
وسیله الکترومغناطیسی که سیگنالهای الکتریکی را به صوتی تبدیل میکند
inducing
U
اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
protect by fuse
U
حفافت با فیوز
fuse panel
U
تابلوی فیوز
fuse panel
U
پانل فیوز
fuse plug
U
فیوز فشنگی
fuse plug
U
توپی فیوز
fuse post
U
اتصال فیوز
fuse link
U
فشنگ فیوز
fuse link
U
رابط فیوز
fuse cut out
U
قطع فیوز
protect fuse
U
فیوز محافظ
fuse cutout
U
فیوز جهنده
fuse element
U
واحد فیوز
fuse gear
U
متعلقات فیوز
fuse holder
U
نگهدارنده فیوز
fuse link
U
فیوز باز
telephone fuse
U
فیوز تلفن
fuse post
U
پست فیوز
fuse socket
سوکت فیوز
mains fuse
U
فیوز شبکه
main fuse
U
فیوز اصلی
undervoltage release
U
فیوز یکطرفه
low voltage release
U
فیوز یکطرفه
output box
U
جعبه فیوز
fuse wire
U
سیم فیوز
link fuse
U
فیوز باز
intermediate fuse
U
فیوز میانی
fuse wire
U
رابط فیوز
overload device
U
فیوز گرمایی
panel cutout
U
فیوز تابلو
fuse box
U
جعبه فیوز
fuse unit
U
واحد فیوز
plug fuse
U
فیوز فشنگی
fuse strip
U
فیوز نواری
fuse socket
پایه فیوز
oil break fuse
U
فیوز روغنی
fuse clip
U
گیره فیوز
fuse cartridge
U
فشنگ فیوز
time-lag fuse
U
فیوز تاخیری
cartridge
U
فیوز فشنگی
cartridges
U
فیوز فشنگی
fuse post
U
برن فیوز
automatic cutout
U
فیوز اتوماتیک
automobile fuse
U
فیوز اتومبیل
blow out fuse
U
فیوز انفجاری
detonating fuse
U
فیوز انفجاری
branch cutout
U
فیوز انشعاب
cartridge fuse
U
فیوز فشنگی
centrifugal cutout
U
فیوز مرکزگریز
charging fuse
U
فیوز پر کردن
cutout
U
فیوز خودکار
delay action fuse
U
فیوز تاخیری
double acting fuse
U
فیوز دوبل
fuse boxes
U
جعبه فیوز
strip fuse
U
فیوز نواری
fuse carrier
U
نگهدارنده فیوز
fuse board
U
تخته فیوز
fuse block
U
قالب فیوز
fuse block
U
بلوک فیوز
fuse block
U
خانه فیوز
fuse block
U
چینی فیوز
fuse base
U
پایه ی فیوز
film cutout
U
فیوز پوستهای
electrical fuse
U
فیوز برق
open link fuse
U
فیوز باز
enclosed fuse
U
فیوز محفوظ
safety fuse
U
فیوز اطمینان
safety fuse
U
فیوز ایمنی
induces
U
1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات
induce
U
1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات
induced
U
1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات
radio frequency
U
قطعه الکترومغناطیسی با محدوده فرکانس بین کیلوهرتز و گیگا هرتز
magnetic
U
قطعه الکترومغناطیسی که سیگنالهای الکتریکی را به میدان مغناطیسی تبدیل میکند
inducing
U
1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات
no voltage release
U
فیوز مغناطیسی ولتپای
renewable fuse
U
فیوز تعویض پذیر
underload circuit breaker
U
فیوز کمی بار
wire fuse
U
فیوز ذوب شونده
defuse
U
فیوز بمب را برداشتن
defused
U
فیوز بمب را برداشتن
defuses
U
فیوز بمب را برداشتن
defusing
U
فیوز بمب را برداشتن
quick break fuse
U
فیوز قطع سریع
high tension fuse
U
فیوز فشار قوی
high voltage fuse
U
فیوز فشار قوی
overload circuit switch
U
فیوز اضافه بار
fuse mounting strip
U
نوار باریک فیوز
overload circuit breaker
U
فیوز اضافه بار
low voltage fuse
U
فیوز فشار ضعیف
ferrite core
U
ماده مغناطیسی کوچک که بار الکترومغناطیسی را نگه می دارد در هسته حافظه
proximity fuze
U
فیوز مخصوص انفجار مرمی
fused
U
فتیله مواد منفجره فیوز
fuse cut out switch
U
کلید قطع مجهز به فیوز
fuse
U
فتیله مواد منفجره فیوز
interference
U
اختلال الکتریکی روی سیگنال در اثر سیگنالهای فراهم از منابع الکترومغناطیسی اطراف
electronic
U
میدانهای الکترومغناطیسی و الکتریسیته ساکن که توسط وسایل الکترونی زیاد ایجاد شده است .
fuse
U
آب شدن فیوز با عبور دادن جریان زیاد از آن
fused
U
آب شدن فیوز با عبور دادن جریان زیاد از آن
fuse strip
U
نوار بسیار باریک ذوب شونده فیوز
fuse
U
رسم جریان بالا که باعث آب شدن فیوز میشود
fused
U
رسم جریان بالا که باعث آب شدن فیوز میشود
modulation
U
سوار کردن امواج انرژی روی امواج الکترومغناطیسی برای ارسال
Faraday cage
U
صفحه فلزی یا سیمی متصل به زمین که وسایل حساس را کامل حفظ میکند به طوری که هیچ واسط ی از جریان الکترومغناطیسی ایجاد نشود
ferret
U
هواپیما یا کشتی یا خودرویی که مخصوص کشف و تعیین محل و ثبت و تجزیه و تحلیل تشعشعات الکترومغناطیسی ورادار دشمن تهیه شده باشند
ferrets
U
هواپیما یا کشتی یا خودرویی که مخصوص کشف و تعیین محل و ثبت و تجزیه و تحلیل تشعشعات الکترومغناطیسی ورادار دشمن تهیه شده باشند
electromagnetic compatability
U
قابلیت انطباق الکترومغناطیسی قابلیت کارهماهنگ الکتریکی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com