Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
field allowance
U
فوق العاده ماموریت رزمی فوق العاده جنگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
combat pay
U
فوق العاده رزمی
combat pay
U
فوق العاده جنگی
task component
U
بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
combat duty
U
ماموریت رزمی
field duty
U
ماموریت رزمی
amazing
<adj.>
U
خارق العاده
astonishing
<adj.>
U
خارق العاده
marvelous
[American]
<adj.>
U
فوق العاده
astounding
<adj.>
U
خارق العاده
gobsmacking
[British]
[colloquial]
[amazing]
<adj.>
U
خارق العاده
admirable
<adj.>
U
خارق العاده
metaphsical
U
خارق العاده
fantastical
U
خارق العاده
fantastic
U
خارق العاده
phenomenally
U
خارق العاده
terrific
U
فوق العاده
phenomenally
U
فوق العاده
phenomenal
U
خارق العاده
marvellous
[British]
<adj.>
U
خارق العاده
marvelous
[American]
<adj.>
U
خارق العاده
prodigious
<adj.>
U
خارق العاده
marvellous
[British]
<adj.>
U
فوق العاده
gobsmacking
[British]
[colloquial]
[amazing]
<adj.>
U
فوق العاده
astounding
<adj.>
U
فوق العاده
astonishing
<adj.>
U
فوق العاده
amazing
<adj.>
U
فوق العاده
admirable
<adj.>
U
فوق العاده
wondrous
<adj.>
U
خارق العاده
wonderful
<adj.>
U
خارق العاده
stupendous
<adj.>
U
خارق العاده
startling
<adj.>
U
خارق العاده
strenuous
U
فوق العاده
weird
U
خارق العاده
weirder
U
خارق العاده
weirdest
U
خارق العاده
phenomenal
U
فوق العاده
nonpar
<adj.>
U
خارق العاده
nonpar
<adj.>
U
فوق العاده
out of the ordinary
U
فوق العاده
rewardable
U
فوق العاده
ripsnorting
U
فوق العاده
rewards
U
فوق العاده
rewarded
U
فوق العاده
reward
U
فوق العاده
singular
U
خارق العاده
supernatural
U
فوق العاده
extraordinary
U
فوق العاده
remarkably
U
فوق العاده
precious
U
فوق العاده
singular
U
فوق العاده
inestimable
U
فوق العاده
transnormal
U
فوق العاده
extra special
U
فوق العاده
allowance
U
فوق العاده
wondrous
<adj.>
U
فوق العاده
allowances
U
فوق العاده
stupendous
<adj.>
U
فوق العاده
startling
<adj.>
U
فوق العاده
prodigious
<adj.>
U
فوق العاده
wonderful
<adj.>
U
فوق العاده
envoy extraordiinary
U
فرستاده فوق العاده
thaumaturgy
U
کار خارق العاده
whizbang
U
ممتاز خارق العاده
envoy extraordiinary
U
نماینده فوق العاده
extra charge
U
هزینه فوق العاده
a terrific time
U
مدت فوق العاده
emergency ration
U
جیره فوق العاده
an outstanding time
U
مدت فوق العاده
invaluable
U
فوق العاده گرانبها
monstrous cruelly
U
بیرحمی فوق العاده
emergencies
U
فوق العاده اضطراری
whizzbang
U
ممتاز خارق العاده
special session
U
نشست فوق العاده
emergency loading
U
بارگذاری فوق العاده
supersubtlety
U
فرافت فوق العاده
ripsnorter
U
چیز فوق العاده
supersubtle
U
فوق العاده فریف
supersensitive
U
فوق العاده حساس
special session
U
جلسه فوق العاده
emergency
U
فوق العاده اضطراری
rarely beautiful
U
استثنائی یافوق العاده
extraordinary meeting
U
نشست فوق العاده
thaumaturgic
U
خارق العاده سحر
emolument
U
حق الزحمه فوق العاده
overactive
U
فوق العاده فعال
overhelming
U
زیاد فوق العاده
overrider
U
حق دلالی فوق العاده
emoluments
U
حق الزحمه فوق العاده
wonderfully well
U
فوق العاده خوب
supernaturally
U
بطور خارق العاده
breakneck
U
فوق العاده خطرناک
extraordinarily
U
بطور فوق العاده
flight pay
U
فوق العاده پرواز
unusually
U
بطور فوق العاده
wonderfully
U
عجیبانه فوق العاده
freezing
U
فوق العاده سرد
ambasador extraordinary
U
سفیر فوق العاده
rarely
U
بطور فوق العاده
extreme values
U
ارزشهای فوق العاده
jitters
U
عصبانیت فوق العاده
extremely high
U
فوق العاده زیاد
fitting allowance
U
فوق العاده مناسب
extra-
U
فوق العاده اضافی
extra
U
فوق العاده اضافی
extras
U
فوق العاده اضافی
ice cold
U
فوق العاده سرد
aviation pay
U
فوق العاده پرواز
ice-cold
U
فوق العاده سرد
enormously
U
فوق العاده زیاد
costs an arm and a leg
<idiom>
U
[فوق العاده پرخرج یا گران]
allowance
U
فوق العاده و هزینهء سفر
ultrahigh frequency
U
فرکانس فوق العاده زیاد
unco
U
غیر عادی خارق العاده
undercool
U
فوق العاده سرد کردن
thaumaturgic
U
مربوط به معجزه یا کارخارق العاده
he is no grat shakes
U
انقدرهاخوب یافوق العاده نیست
allowances
U
فوق العاده و هزینهء سفر
it is unusually large
U
فوق العاده بزرگ است
forcemajeure
U
حادثه فوق العاده یا غیرمترقبه
She eats extraordinary quantities.
U
او
[زن]
مقدار فوق العاده ای را می خورد.
extraordinary general meeting
U
مجمع عمومی فوق العاده
hyperirritability
U
حساسیت واستعداد تحریک فوق العاده
emergence
U
امر فوق العاده و غیره منتظره
set the world on fire
<idiom>
کاری فوق العاده انجام دادن
emergency
U
امر فوق العاده و غیره منتظره
monstrously
U
بطور شگفت انگیز یا خارق العاده
wonder worker
U
ادم خارق العاده و صاحب کرامت
emergencies
U
امر فوق العاده و غیره منتظره
supersensitive
U
ماسوره یا مین فوق العاده حساس
tactical loading
U
بارگیری رزمی یا جنگی
base pay
U
حقوق ثابت بدون مزایا وفوق العاده
hyperphysical
U
خارق العاده مافوق قوه بدنی ومادی
hypersensitive
U
دارای حساسیت فوق العاده خیلی حساس
green thumb
U
استعداد و قدرت فوق العاده درپروراندن گیاهان
loss
U
تلفات جنگی ضایعات رزمی
superfluid
U
جسم یامایع دارای قدرت هدایت فوق العاده
tear jerking
U
نمایش یاداستان فوق العاده هیجان انگیز واحساساتی
daemon
U
خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو
daimon
U
خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو
worthy of remark
U
قابل ملاحظه برجسته مشهور فوق العاده استثنائی
tearjerker
U
نمایش یاداستان فوق العاده هیجان انگیز واحساساتی
missions
U
ماموریت جنگی هیئت سیاسی خدمت میسیون
mission
U
ماموریت جنگی هیئت سیاسی خدمت میسیون
bat money
U
فوق العاده افسران بابت حمل ونقل بنه سفر
bat allowance
U
فوق العاده افسران بابت حمل ونقل بنه سفر
Ditterling
U
[تزئینات خارق العاده شمال اروپا به سبک گروتسکو بی تناسب]
middleman
U
دستگاههای فرکانس خیلی بالا یا فوق العاده زیادمخصوص رهگیری هوایی
middlemen
U
دستگاههای فرکانس خیلی بالا یا فوق العاده زیادمخصوص رهگیری هوایی
thaumaturge
U
کسیکه که کارهای خارق العاده ومعجزه نما میکند خرق عادت کن
supertropical bleach
U
نوعی ماده ضدعفونی فوق العاده قوی مخصوص مناطق حاره
k ration
U
بسته کوچک مواد غذایی ارتشی برای موارد فوق العاده
drastic times call for drastic measures
<idiom>
U
[زمانی که شما فوق العاده بی امید هستید و میخواهید یک تصمیم موثر بگیرید]
tasking
U
سازمان بندی برای عملیات واگذار کردن ماموریت به یکانها واگذاری ماموریت تعیین ماموریت
hyper-
U
پیشوندی بمعنی روی و بالای و برفراز و ماوراء و خارج از حد عادی وفوق العاده ومافوق و اضافه و بیش از حدو بحد افراط
hyper
U
پیشوندی بمعنی روی و بالای و برفراز و ماوراء و خارج از حد عادی وفوق العاده ومافوق و اضافه و بیش از حدو بحد افراط
overtime
U
وقت اضافی اضافه کار اضافه کاری ساعت فوق العاده
demon
U
خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو.دیو
demons
U
خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو.دیو
allowances
U
جیره دادن فوق العاده دادن
emergency loading
U
بارگزاری فوق العاده بارگزاری اضطراری
travel allowance
U
فوق العاده سفر هزینه سفر
allowance
U
جیره دادن فوق العاده دادن
compensatory time
U
ساعاتی از کار رسمی که به عنوان جبران کار فوق العاده از کار کارگر حذف و به اومرخصی داده میشود
combat loading
U
بارگیری رزمی هواپیما بارگیری جنگی
supereminent
U
برجسته فوق العاده برجسته
amphibious task group
U
گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
aborts
U
عدم موفقیت درانجام ماموریت انصراف از ماموریت
aborted
U
عدم موفقیت درانجام ماموریت انصراف از ماموریت
aborting
U
عدم موفقیت درانجام ماموریت انصراف از ماموریت
duty with troops
U
در یکان رزمی خدمت کردن شغل رزمی گرفتن
combat team
U
گروهان مرکب رزمی گروه رزمی پیاده
combat developer
U
وسیله اموزش دهنده رزمی مربی رزمی
field services
U
قسمتهای پشتیبانی رزمی یکانهای رزمی
task unit
U
نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
combat power
U
نیروی رزمی استعداد رزمی
combat orders
U
دستورات رزمی دستورالعملهای رزمی
combatcommand
U
فرماندهی رزمی قرارگاه رزمی
tour of duty
U
زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
escry
U
فریاد و غریو جنگی سردادن نعره جنگی
task force
U
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task forces
U
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
battle drill
U
مشق جنگی تمرین جنگی
warship
U
کشتی جنگی ناو جنگی
warships
U
کشتی جنگی ناو جنگی
cartel ship
U
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
combat air patrol
U
هواپیمای گشتی رزمی گشتی رزمی هوایی
combat airlift support
U
پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
combat cargo officer
U
افسر مسئول ترابری رزمی افسر مسئول بارگیری کالاهای رزمی
mission , oriented
U
لازم برای انجام ماموریت ضروری برای انجام ماموریت
defense readiness condition
U
وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
live fire
U
تیراندازی با تیر جنگی تیراندازی با فشنگ جنگی
errands
U
ماموریت
commissions
U
:ماموریت
missions
U
ماموریت
errand
U
ماموریت
commissioning
U
:ماموریت
assignment
U
ماموریت
mission
U
ماموریت
task
U
ماموریت
duty
U
ماموریت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com