Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (36 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
extemporised
U
فورا تهیه کردن
extemporises
U
فورا تهیه کردن
extemporising
U
فورا تهیه کردن
extemporize
U
فورا تهیه کردن
extemporized
U
فورا تهیه کردن
extemporizes
U
فورا تهیه کردن
extemporizing
U
فورا تهیه کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
laying up
U
تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
Suit the action to the word.
U
حرفی را فورا" عملی کردن
purveyed
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purvey
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveying
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveys
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveyed
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purvey
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveying
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveys
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
schematize
U
بصورت برنامه دراوردن طرح یا نقشهای تهیه کردن ابتکار کردن
skeletonizer
U
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
pre engage
U
ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
castellation
U
تهیه استحکامات تدافعی سنگربندی کردن مستحکم کردن
to pull off something
[contract, job etc.]
U
چیزی را تهیه کردن
[تامین کردن]
[شغلی یا قراردادی]
forthwith
U
فورا
instant
U
فورا
instants
U
فورا
out of hand
U
فورا
before you can say knife
U
فورا
expressly
U
فورا
at call
U
فورا
straightway
U
فورا
instantaneously
U
فورا"
at once
U
فورا
before you know it
U
فورا
straightaway
U
فورا
right away
U
فورا
here and now
<idiom>
U
فورا
instantly
U
فورا"
immediately
U
فورا"
fast
U
فورا
fasted
U
فورا
right off
U
فورا
fastest
U
فورا
anon
U
فورا
fasts
U
فورا
administers
U
تهیه کردن
caters
U
تهیه کردن
administering
U
تهیه کردن
procuring
U
تهیه کردن
catering
U
تهیه کردن
catered
U
تهیه کردن
cater
U
تهیه کردن
supplying
U
تهیه کردن
administered
U
تهیه کردن
administer
U
تهیه کردن
provides
U
تهیه کردن
supply
U
تهیه کردن
process
U
تهیه کردن
supplied
U
تهیه کردن
provide
U
تهیه کردن
processes
U
تهیه کردن
procures
U
تهیه کردن
blends
U
تهیه کردن
prepare
U
تهیه کردن
prepares
U
تهیه کردن
preparing
U
تهیه کردن
provision
U
تهیه کردن
affords
U
تهیه کردن
afford
U
تهیه کردن
afforded
U
تهیه کردن
blend
U
تهیه کردن
procure
U
تهیه کردن
affording
U
تهیه کردن
to find in
U
تهیه کردن
procured
U
تهیه کردن
orchestrate
U
هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrating
U
هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrates
U
هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrated
U
هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
back-up
U
کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
back up
U
کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
right away
<idiom>
U
فورا ،بی درنگ
scrams
U
فورا برو
therewith
U
فورا درنتیجه ان
forthrights
U
فورا` بیدرنگ
scram
U
فورا برو
to lay in a stock
U
موجودی تهیه کردن
enabled
U
تهیه کردن برای
process
U
تهیه و تولید کردن
programs
U
برنامه تهیه کردن
harnessing
U
اشیاء تهیه کردن
bills
U
تهیه کردن صورتحساب
enabling
U
تهیه کردن برای
effigy
U
تمثال تهیه کردن
effigies
U
تمثال تهیه کردن
programme
U
برنامه تهیه کردن
programmes
U
برنامه تهیه کردن
processes
U
تهیه و تولید کردن
program
U
برنامه تهیه کردن
enables
U
تهیه کردن برای
whomp up
U
بسرعت تهیه کردن
triplicate
U
در سه نسخه تهیه کردن
harnessed
U
اشیاء تهیه کردن
fund
U
تهیه وجه کردن
get
U
تهیه کردن فهمیدن
preparations
U
تهیه کردن اتش
enable
U
تهیه کردن برای
conserves
U
کنسرو تهیه کردن
conserved
U
کنسرو تهیه کردن
bill
U
تهیه کردن صورتحساب
preparation
U
تهیه کردن اتش
gets
U
تهیه کردن فهمیدن
harness
U
اشیاء تهیه کردن
prearrange
U
قبلا تهیه کردن
quadruplicate
U
در چهارنسخه تهیه کردن
conserve
U
کنسرو تهیه کردن
getting
U
تهیه کردن فهمیدن
funded
U
تهیه وجه کردن
conserving
U
کنسرو تهیه کردن
to snap at an invitation
U
دعوتی را فورا پذیرفتن
I must leave at once.
باید فورا بروم.
Simultaneously. In a jiffy.
U
درآن واحد ( فورا")
scabble
U
زمخت وناصاف تهیه کردن
bossing
U
نقش برجسته تهیه کردن
to raise funds
U
تهیه وجه یاسرمایه کردن
bossed
U
نقش برجسته تهیه کردن
boss
U
نقش برجسته تهیه کردن
to provide for old age
U
برای پیری تهیه کردن
handwrite
U
نسخه خطی تهیه کردن
financing
U
بودجه چیزی را تهیه کردن
financed
U
بودجه چیزی را تهیه کردن
bosses
U
نقش برجسته تهیه کردن
finance
U
بودجه چیزی را تهیه کردن
mush
U
حریره اردذرت تهیه کردن
drafted
U
تهیه کردن پیش نویس
drafts
U
تهیه کردن پیش نویس
to serve the city with water
U
اب برای شهر تهیه کردن
circumstantiate
U
امارات لازمه را تهیه کردن
draft
U
تهیه کردن پیش نویس
to draw up
U
تهیه کردن درصف اوردن
finances
U
بودجه چیزی را تهیه کردن
aminister
U
تهیه کردن بکار بردن
get down to brass tacks
<idiom>
U
فورا شروع به تصمیم گیری
Call an ambulance quickly.
فورا یک آمبولانس خبر کنید.
Call a doctor quickly.
فورا پزشک خبر کنید.
financed
U
علم دارایی تهیه پول کردن
financing
U
علم دارایی تهیه پول کردن
finances
U
علم دارایی تهیه پول کردن
finance
U
علم دارایی تهیه پول کردن
preparative
U
تدارکی مربوط به تهیه کردن چیزی
munition
U
تدارکات جنگ افزار تهیه کردن
outlines
U
مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
outline
U
مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
outlined
U
مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
develops
U
توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
outlining
U
مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
develop
U
توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
revictual
U
دوباره غذا یا خواربار تهیه کردن
mekeready
U
وسایل تهیه کردن فرم وصفحه بندی
mekeready
U
تهیه واماده کردن فرم وصفحه و گراور
formulation
U
تهیه جمع اوری فرمول بندی کردن
Can you serve me immediately?
U
آیا ممکن است غذایم را فورا بیاورید؟
furnishing
U
تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
financing
U
درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
furnish
U
تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
finances
U
درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
finance
U
درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
procurement
U
تهیه و انجام خدمات و اماد تدارک کردن وسایل
furnishes
U
تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
financed
U
درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
booking
U
نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
bookings
U
نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
furnishing
U
مزین کردن تهیه کردن
make
U
تهیه کردن طرح کردن
To make reservations. To book seats.
U
جا تهیه کردن ( رزرو کردن )
to draw out
U
تهیه کردن طرح کردن
makes
U
تهیه کردن طرح کردن
put out
U
تهیه کردن اشفته کردن
furnishes
U
مزین کردن تهیه کردن
furnish
U
مزین کردن تهیه کردن
map compilation
U
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
projection print
U
روش تهیه نقشه یا عکس بااستفاده از روش بزرگ کردن یا کوچک کردن فیلم یک عکس دیگر چاپ تصویری
projection
U
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projections
U
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
conformal projection
U
نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
code
U
قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
phototostat
U
رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
load module
U
یک برنامه کامپیوتر به شکلی که میتواند فورا" توسط کامپیوتر اجرا شود
map
U
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
maps
U
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
mapping
U
نقشه کشی کردن تهیه نقشه
brief
U
خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefed
U
خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefest
U
خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefer
U
خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
tea leaf
U
برگ چای
[از این گیاه جهت تهیه رنگینه قهوه ای یا بژ استفاده می شود و خصوصا در رفوگری جهت تیره تر کردن رنگ های دیگر بکار می رود.]
provided he goes at once
U
بشرط اینکه بی درنگ برود مشروط بر اینکه فورا برود
seating
U
تهیه جا
ministration
U
تهیه
supplying
U
تهیه
provision
U
تهیه
supplied
U
تهیه
housing
U
تهیه جا
off hand
U
بی تهیه
supply
U
تهیه
preparation
U
تهیه
counter preparation
U
ضد تهیه
purveyed
U
تهیه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com