Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 165 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
reapparition
U
فهور دوم باره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
outburst
U
فهور
manifestation
U
فهور
appearances
U
فهور
appearance
U
فهور
manifestations
U
فهور
emergence
U
فهور
developments
U
فهور
peeps
U
فهور
peeped
U
فهور
peeping
U
فهور
peep
U
فهور
turn up
U
فهور
turn-ups
U
فهور
Epiphany
U
فهور
apparitions
U
فهور
apparition
U
فهور
development
U
فهور
outbursts
U
فهور
emersion
U
فهور
penetrance
U
فهور
developer agent
U
عامل فهور
outbreaks
U
فهور شیوع
reoccur
U
فهور مجدد
recrvdescence
U
فهور مجد د
reapparition
U
فهور مجدد
track production
U
فهور هدف
developer
U
دوای فهور
developer agent
U
ماده فهور
developer liquid
U
مایع فهور
outbreak
U
فهور شیوع
disposure
U
فهور عکس
income
U
ریزش فهور
developers
U
دوای فهور
theophany
U
فهور خدابه انسان
metol
U
دوای فهور فیلم
recrudescence
U
فهور مجدد برگشتگی
Epiphany
U
فهور و تجلی عیسی
developer
U
دستگاه فهور عکس
glinted
U
فهور انی زودگذر
glinting
U
فهور انی زودگذر
glints
U
فهور انی زودگذر
developers
U
دستگاه فهور عکس
glint
U
فهور انی زودگذر
outcrops
U
فهور چینه درسطح زمین
high contrast developer
U
دستگاه فهور با تغایر بالا
diapositive
U
فهور عکس روی اسلایدشفاف
outcrop
U
فهور چینه درسطح زمین
incident
U
ناگهان اتفاق افتادن فهور کردن
chiliasm
U
اعتقاد به فهور مجدد هزارساله مسیح
incidents
U
ناگهان اتفاق افتادن فهور کردن
anachronism
U
اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
postmillenarian
U
معتقدبه فهور ثانوی مسیح پس از هزار سال
postmillennialist
U
معتقدبه فهور ثانوی مسیح پس از هزار سال
anachronisms
U
اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
exposures
U
در معرض دید قرار گرفتن فاهر شدن فهور
imagery exploitation
U
مدار تهیه و فهور و استفاده از اطلاعات عکس هوایی
exposure
U
در معرض دید قرار گرفتن فاهر شدن فهور
context sensitive help key
U
کلید فهور مطالب کمکی درمورد مسئله معین
chip
U
اتصال به یک قطعه که در صورت فهور یک سیگنال دیگر قادر به انجام عمل نیست
chips
U
اتصال به یک قطعه که در صورت فهور یک سیگنال دیگر قادر به انجام عمل نیست
soft fails
U
فهور ناگهانی نویزها درمدارهای ریز الکترونیکی ازطریق ذرات اشعه کیهانی
ter
U
سه باره
one-off
U
یک باره
one-offs
U
یک باره
rampire
U
باره
in regard to
U
در باره
in relation to
U
در باره
lake rampart
U
اب باره
rampart
U
باره
tartars
U
باره دندان
regards
U
بابت باره
Impressionism
U
در باره ادراک
here
U
در این باره
regard
U
باره نسبت
tartar
U
باره دندان
on
U
بالای در باره
herein
U
در این باره
regarded
U
باره نسبت
one-night stand
U
برنامهی یک باره
regarded
U
بابت باره
one-night stands
U
برنامهی یک باره
regards
U
باره نسبت
to sputter
[about]
U
تف پراندن
[در باره ]
regard
U
بابت باره
to speak
[about]
U
صحبت کردن
[در باره]
re order
U
سفارش دوم باره
rearrngement
U
ترتیب دوم باره
tartarous
U
دارای باره دندان
with relation to
U
نسبت به راجع به در باره
aftercrop
U
حاصل دوم باره
It deals with ...
U
موضوع در باره ... است.
countermark
U
انگ دوم باره
you do me injustice
U
در باره من بی عدالتی می کنید
information
[on]
about somebody]
[something]
U
داده ها
[در باره کسی یا چیزی]
information
[on]
about somebody]
[something]
U
معلومات
[در باره کسی یا چیزی]
to contemplate about/on/over something
U
اندیشه کردن
[در باره چیزی]
to sputter
[about]
U
با خشم سخن گفتن
[در باره ]
She did not ask about this.
U
او
[زن]
دراین باره پرسش نکرد.
to meditate on/over something
U
اندیشه کردن
[در باره چیزی]
information
[on]
about somebody]
[something]
U
آگاهی
[در باره کسی یا چیزی]
information
[on]
about somebody]
[something]
U
خبر
[در باره کسی یا چیزی]
to ruminate on something
U
اندیشه کردن
[در باره چیزی]
conventions
U
باره مسائل حزبی ناحیهای
prejudicate
U
بی رسیدگی رای دادن در باره
i assured him of that
U
به او در این باره اطمینان دادم
he is an a. on that
U
سخن او دراین باره است
to theorise
[about something]
[British E]
U
نگرشگری کردن
[در باره چیزی]
to theorize
[about something]
U
نگرشگری کردن
[در باره چیزی]
for the rest
U
اما در باره باقی مطالب
deuterogamy
U
عروسی دوم باره تجدیدفراش
disclosures
U
عمل بیان در باره چیزی
disclosure
U
عمل بیان در باره چیزی
convention
U
باره مسائل حزبی ناحیهای
multipoint
U
اتصال چندین باره به یک خط یا یک کامپیوتر
to proffer
[somebody something ]
[something to somebody]
[formal]
U
سخن گفتن در باره چیزی
with regard to
U
نسبت به در باره راجع به در خصوص
what do you think of him?
U
عقیده شما در باره او چیست
what say you to a cinema?
U
در باره سینما چه عقیده دارید
to mack i. about a person
U
در باره کسی از دیگران جویاشدن
to talk shop
U
در باره کار صحبت کردن
to make of something
U
در باره چیزی نظر
[عقیده]
داشتن
to proffer
[somebody something ]
[something to somebody]
[formal]
U
اظهار نظر دادن در باره چیزی
What do you make of this
[it]
?
U
نظر شما در باره این چه است؟
to theorize
[about something]
U
استدلال نظری کردن
[در باره چیزی]
to theorise
[about something]
[British E]
U
استدلال نظری کردن
[در باره چیزی]
to have a different view of
[ opinion about]
something
U
در باره موضوی عقیده دیگری داشتن
arguments
U
بحث در باره چیزی بدون توافق
to do one right
U
عدالت در باره کسی بجا اوردن
to pry into a person affairs
U
فضولانه در باره کسی پرسش کردن
to sputter
[about]
U
تند ومغشوش سخن گفتن
[در باره ]
vallum
U
بارو باره استحکامات خاکریز بارودارکردن
monographist
U
نویسنده شرح مفصل در باره یک موضوع
argument
U
بحث در باره چیزی بدون توافق
to consult with somebody about something
U
با کسی در باره چیزی مشاوره کردن
to get an overview
[of something]
U
دید کلی
[در باره چیزی]
دست یافتن
I'll speak at length on this subject.
U
دراین باره مفصل صحبت خواهم کرد
Allow me to chew it over in my mind .
U
اجازه بدهید دراین باره فکر کنم
There is nothing I can do about it.
U
از دست من دراین باره کاری ساخته نیست
to read a book
U
کتابی را دوباره وسه باره خواندن یامرورکردن
arguing
U
بحث در باره چیزی که در مورد آن موافق نیستید
argues
U
بحث در باره چیزی که در مورد آن موافق نیستید
argued
U
بحث در باره چیزی که در مورد آن موافق نیستید
to talk something over with somebody
U
با کسی در باره چیزی مفصل گفتگو کردن
I don't want to say anything about that.
U
من نمی خواهم در باره آن مورد نظری بدهم.
argue
U
بحث در باره چیزی که در مورد آن موافق نیستید
genetics
U
شاخهای از علم زیست شناسی که در باره انتقال وراثت
to talk out a bill
U
مذاکره کردن در باره لایحهای انقدرکه موکول ببعدگرد د
We would appreciate it if you could provide us with some information about ...
U
ما سپاسگزار می شویم اگر اطلاعاتی در باره ... به ما ارائه کنید.
On the recent developments he had nothing to say.
U
در باره تحولات اخیر او هیچ چیزی برای گفتن نداشت.
Thinking of it still gives me a pang.
[Colloquial]
U
هنوز من را آزار می دهد
[اذیت می کند]
وقتی که در باره آن فکر می کنم.
geostrategy
U
شاخهای از فیزیک سیاسی که در باره علم لشکر کشی بحس میکند
urologic
U
رشتهای از علم طب که در باره بیماری دستگاه ادراری وتناسلی بحث میکند
urology
U
رشتهای از علم طب که در باره بیماری دستگاه ادراری وتناسلی بحث میکند
urological
U
رشتهای از علم طب که در باره بیماری دستگاه ادراری وتناسلی بحث میکند
What does Main Street think of this policy?
U
بازاریها و خانواده های متوسط چه نظری در باره این سیاستمداری دارند؟
glaciology
U
علمی که در باره تجمع برف ویخ و انجماد در دورههای یخبندان بحث میکند
off print
U
چاپ دوم باره چیزی که ازمجله یا نگارشهای دیگری گرفته شده باشد
permanent income hypothesis
U
مینامد میباشد . این تئوری یکی از تئوریهای جدیددر باره مصرف است
antialiasing
U
تکنیک افزایش دقت نمایش گرافیک کامپیوتری یک روش بکارگیری صافی که باعث فهور خطها و لبههای صاف در محل تصویر صفحه نمایش میشود
necrologist
U
متصدی فهرست مردگان متصدی تهیه اگهی در باره مرگهای تازه
to ask somebody to say a few words
U
خواهش کردن از کسی کمی
[در باره کسی یا چیزی]
صحبت کند
desktop
U
در یک سیستم Apple Macitoshفایل سیستم برای ذخیره سازی اطلاعات در باره فایلهای روی دیسک یا حجم
to get annoyed
[at]
U
آزرده شدن
[عصبانی شدن]
[در باره]
zoo ecology
U
قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com