Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
spare parts list
U
فهرست لوازم یدکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
part list
U
فهرست قطعات فهرست لوازم یدکی
Other Matches
accessory
U
لوازم یدکی لوازم اضافی
accessory
U
لوازم یدکی
accessories
U
لوازم یدکی
spares stock
U
موجودی لوازم یدکی
accessory box
جعبه لوازم یدکی
vehicle summary
U
فهرست پیاده شدن خودروها فهرست ترتیب و مشخصات خودروهای ستون
blacklisting
U
فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
blacklisted
U
فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
blacklist
U
فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
blacklists
U
فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
concordances
U
فهرست الفبایی کلمات وعبارات در نوشته فهرست راهنما
concordance
U
فهرست الفبایی کلمات وعبارات در نوشته فهرست راهنما
rotas
U
صورت فهرست نگهبانی فهرست اسامی یا ادرس
active list
U
فهرست افراد اماده به خدمت فهرست سربازان
rota
U
صورت فهرست نگهبانی فهرست اسامی یا ادرس
picking list
U
فهرست کالاهای انتخابی فهرست انتخاب
waiting list
U
فهرست منتظران مشاغل فهرست داوطلبان
waiting lists
U
فهرست منتظران مشاغل فهرست داوطلبان
glossaries
U
فهرست معانی فهرست لغات
glossary
U
فهرست معانی فهرست لغات
indexes
U
فهرست فهرست اعلام
indexed
U
فهرست فهرست اعلام
index
U
فهرست فهرست اعلام
refilled
U
یدکی
refilling
U
یدکی
refills
U
یدکی
extra-
U
یدکی
extra
U
یدکی
refill
U
یدکی
spared
U
یدکی
auxiliary
U
یدکی
auxiliaries
U
یدکی
spare
U
یدکی
fail back
U
یدکی
alternate
U
یدکی
alternated
U
یدکی
alternates
U
یدکی
secondary
U
یدکی
extras
U
یدکی
hack chronometer
U
کرونومتر یدکی
parts
U
قطعات یدکی
filler depot
U
انبار یدکی
reserving
U
احتیاط یدکی
repair parts
U
قطعات یدکی
alternate headquarters
U
قرارگاه یدکی
spare parts
U
قطعات یدکی
accessory
U
وسیله یدکی
supplementary position
U
موضع یدکی
replacement part
U
قطعه یدکی
stand by battery
U
باتری یدکی
spareable
U
یدکی شدنی
reserve
U
احتیاط یدکی
reserves
U
احتیاط یدکی
accessory equipment
U
تجهیزات یدکی
accessory equipment
U
وسایل یدکی
spared
U
اسباب یدکی
auxiliary circuit
U
مدار یدکی
alternate aerodrome
U
فرودگاه یدکی
alternate water terminal
U
باراندازابی یدکی
coarse sight
U
دوربین یدکی
secondary position
U
موضع یدکی
alternate position
U
موضع یدکی
spare
U
اسباب یدکی
auxiliary equipment
U
وسایل یدکی
part
U
قطعه یدکی
bingo field
U
فرودگاه یدکی
by pass
U
لوله یدکی جا گذاشتن
auxiliary spark gap
U
دهانه جرقه یدکی
alternate traversing fire
U
اتش یدکی در سمت
part
U
اسباب یدکی اتومبیل
alternate traversing fire
U
اتش یدکی سمتی
common parts
U
قطعات یدکی عمومی
sustainer
U
سیستم خرج یدکی
hack chronometer
U
ساعت شماردقیق یدکی
jato unit
U
موتورموشکی یدکی گلولههای توپخانه
spares
U
اقلام اضافی وسایل یدکی
spare
U
برای یدکی نگاه داشتن
to tow a vehicle
[to a place]
U
یدکی کشیدن خودرویی
[به جایی]
secondary cone
U
برج هدایت یدکی ناو
spared
U
برای یدکی نگاه داشتن
accessories
U
لوازم
fitting
U
لوازم
fixings
U
لوازم
equipments
U
لوازم
estovers
U
لوازم
furnishings
U
لوازم
dixings
U
لوازم
fitment
U
لوازم
fittings
U
لوازم
serviced
U
لوازم
service
U
لوازم
apparatus
U
لوازم
fixing
U
لوازم
needments
U
لوازم
fitments
U
لوازم
tackled
U
لوازم
tackles
U
لوازم
tackling
U
لوازم
equipment
U
لوازم
tackle
U
لوازم
recovery airfield
U
فرودگاه مخصوص فروداضطراری هواپیماهافرودگاه یدکی
alternate escort operating base
U
پایگاه عملیاتی یدکی یگانهای پاسور
utensil
U
لوازم اشپزخانه
rig
U
لوازم لباس
rigged
U
لوازم لباس
kit
U
بسته لوازم
Home appliances
U
لوازم خانگی
outfits
U
لوازم فنی
sanitary ware
U
لوازم بهداشتی
tackling
U
لوازم کار
tackle
U
لوازم کار
bedding
U
لوازم تختواب
tackled
U
لوازم کار
utensils
U
لوازم اشپزخانه
photography
U
لوازم عکاسی
kits
U
بسته لوازم
tackles
U
لوازم کار
accessory
U
لوازم فرعی
gear
U
اسباب لوازم
geared
U
اسباب لوازم
gears
U
اسباب لوازم
accessory
U
لوازم کمکی
rigs
U
لوازم لباس
kitchen stuff
U
لوازم اشپزخانه
fittings
U
لوازم قایق
travelling outfit
U
لوازم سفر
throwing apparatus
U
لوازم پرتاب
illuminating fixture
U
لوازم روشنایی
paraphernalia
U
اسباب لوازم
stationery
U
لوازم التحریر
maintenance materials
U
لوازم تعمیرات
fire-irons
U
لوازم بخاری
personal effects
U
لوازم شخصی
camping equipment
U
لوازم مخصوصاردو
fittings
U
لوازم ثابت
outfit
U
لوازم فنی
tool tether
U
لوازم مورداحتیاج
plumbing tools
U
لوازم لولهکشیخانه
firing accessories
U
لوازم احتراق
photographic accessories
U
لوازم عکاسی
hairstyling accessories
U
لوازم آرایشمو
table ware
U
لوازم میز یا سفره
accessory pouch
کیسه کوچک لوازم
fixture
U
لوازم نصب کردنی
bathing gear
U
لوازم شنا
[حمام]
dressing case
U
جعبه لوازم ارایش
bathing things
U
لوازم شنا
[حمام]
swimming things
U
لوازم شنا
[حمام]
bathing clothes
U
لوازم شنا
[حمام]
muniment
U
وسیله دفاع لوازم
duffle bag
U
کیسه لوازم شخصی
equipage
U
اسباب و لوازم جنگی
upholstery
U
اثاثه یا لوازم داخلی
outfitter
U
فروشنده لوازم شکار
outfitters
U
فروشنده لوازم شکار
stationer
U
فروشنده لوازم التحریر
fire irons
U
لوازم پای بخاری
tableware
U
لوازم میز یا سفره
motorcar accessories
U
لوازم اضافی اتومبیل
drilling fixture
U
لوازم مته کاری
drawing materials
U
لوازم نقشه کشی
stationers
U
فروشنده لوازم التحریر
desk accessory
U
لوازم رومیزی یا روزمره
transponder india
U
رادار مراقبتی یدکی یا رادارهوانوردی شخصی بین المللی
duffle
U
لوازم واثاثه قابل حمل
fixtures
U
لوازم برقی و لوله کشی
dinner set
U
لوازم و فرف شام یا ناهار
duffel
U
لوازم واثاثه قابل حمل
deadlined equipment
U
لوازم و تجهیزات از کار افتاده
sanitate
U
دارای لوازم بهداشتی کردن
toiletry
U
لوازم ارایش اسباب توالت
pantries
U
شربت خانه مخصوص لوازم سفره
mountings
U
لوازم نصب شده روی وسیله
stock in trade
U
لوازم وابزار کار فوت وفن
manifest destiny
U
لوازم قهری بسط وتوسعه نژادی
pantry
U
شربت خانه مخصوص لوازم سفره
tote road
U
جاده مخصوص حمل لوازم وذخایر به محلی
bedclothes
U
لوازم رختخواب مثل ملافه ولحاف و پتو
I expended all my capital on equipment.
U
تمام سرمایه ام راصرف خرید لوازم کردم
Personal effects are duty-free.
لوازم شخصی معاف از حقوق گمرکی است
tackle
U
از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackles
U
از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackled
U
از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackling
U
از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
replication
U
1-قطعه یدکی درسیستم درصورت بروزخطا یا خرابی . 2-کپی کردن دکورد یا داده درمحل دیگری
accessory objects
U
لوازم اضافی جهت زینت بخشیدن به بافت مثل مروارید و پولک و غیره
phraseology
U
فهرست
catalogued
U
فهرست
kalendar
U
فهرست
catalogues
U
فهرست
cataloguing
U
فهرست
repertory
U
فهرست
index
U
فهرست
cataloged
U
فهرست
catalogue
U
فهرست
indexless
U
بی فهرست
cataloging
U
فهرست
checklist
U
فهرست
rosters
U
فهرست
roster
U
فهرست
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com