English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
display menu U فهرست انتخاب نمایشی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
picking list U فهرست کالاهای انتخابی فهرست انتخاب
menu U فهرست انتخاب
menus U فهرست انتخاب
menu item U یک انتخاب در فهرست انتخاب
main menu U فهرست انتخاب اصلی
menus U صورت غذا فهرست انتخاب
menu U صورت غذا فهرست انتخاب
radio button U شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
vehicle summary U فهرست پیاده شدن خودروها فهرست ترتیب و مشخصات خودروهای ستون
blacklisted U فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
blacklist U فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
blacklisting U فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
blacklists U فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
concordance U فهرست الفبایی کلمات وعبارات در نوشته فهرست راهنما
concordances U فهرست الفبایی کلمات وعبارات در نوشته فهرست راهنما
active list U فهرست افراد اماده به خدمت فهرست سربازان
rotas U صورت فهرست نگهبانی فهرست اسامی یا ادرس
rota U صورت فهرست نگهبانی فهرست اسامی یا ادرس
waiting list U فهرست منتظران مشاغل فهرست داوطلبان
waiting lists U فهرست منتظران مشاغل فهرست داوطلبان
part list U فهرست قطعات فهرست لوازم یدکی
target selector U دوربین انتخاب هدف دوربینی که مخصوص انتخاب هدفها به وسیله توپ است
glossaries U فهرست معانی فهرست لغات
glossary U فهرست معانی فهرست لغات
tree U روش سریع انتخاب که اطلاع اولین مرتب کردن در مرحله دوم استفاده میشود تا سرعت انتخاب بالا رود
sophistication U نوع انتخاب سریع که اطلاعات مرحله اول مرتب سازی در مرحله دوم به کار می رود تا سرعت انتخاب را افزایش دهد
ineligibility U عدم قابلیت برای انتخاب شدن محرومیت از انتخاب شدن غیرقابل قبول
indexed U فهرست فهرست اعلام
indexes U فهرست فهرست اعلام
index U فهرست فهرست اعلام
showdown U نمایشی
epideictic U نمایشی
scenic U نمایشی
flashy U نمایشی
showdowns U نمایشی
dramatic U نمایشی
dramatically U نمایشی
flashiest U نمایشی
flashier U نمایشی
exhibitive U نمایشی
expository U نمایشی
check U جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
checks U جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
checked U جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
representative arts U فنون نمایشی
figure skating U یخ بازی نمایشی
performing arts U هنرهای نمایشی
demo U نمونه نمایشی
stagy U نمایشی صحنهای
false arch U قوس نمایشی
ideogrammic U نمایشی تجسمی
demonstration effect U اثر نمایشی
hot dogging U عملیات نمایشی
ideogramic U نمایشی تجسمی
display architecture U معماری نمایشی
expositive U نمایشی نمایشگاهی
amphibious demonstration U عملیات اب خاکی نمایشی
traversed U حرکت نمایشی اسب
demonstrability U نمایشی نمایش دادنی
the drama U تصنیف داستانهای نمایشی
amphibious demonstration U عملیات نمایشی اب خاکی
academic assault شمشیر بازی نمایشی
performing U وابسته به هنرهای نمایشی
traverses U حرکت نمایشی اسب
traversing U حرکت نمایشی اسب
showboat U نمایشی بازی کردن
mock up U نمونه نمایشی کالا
traverse U حرکت نمایشی اسب
to put over a play U موافق بدادن نمایشی شدن
exhibition game U بازی نمایشی به نفع خیریه
problem plav U نمایشی که موضوع ان مسئلهای باشد
international demonstration effect U اثر نمایشی بین المللی
dramaturge U نویسنده داستانهای نمایشی شبیه ساز
indiental music U ساز و اوازی که با نمایشی همراه باشد
monopolylogue U نمایشی که در ان یک تن عهده دارچند بخش است
showdown U چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
varieties U نمایشی که مرکب از چند قطعه متنوع باشد
showdowns U چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
variety U نمایشی که مرکب از چند قطعه متنوع باشد
colour U صفحه نمایشی که حروف و گرافیک ها را رنگی نشان میدهد
colours U صفحه نمایشی که حروف و گرافیک ها را رنگی نشان میدهد
tragi comedy U نمایشی که دران مطالب جدی ومضحک باهم امیخته باشد
mosaic U حرف نمایشی در سیستمهای ویدیویی که از نقاط کوچک تشکیل شده است
It was an enjoyable performance, if less than ideal. U این نمایشی لذت بخشی بود اگرچه کاملا ایده آل نبود.
colours U صفحه نمایشی که امکانی برای نشان دادن اطلاعات رنگی دارد
colour U صفحه نمایشی که امکانی برای نشان دادن اطلاعات رنگی دارد
thin window display U نمایشی یک خطی که روی صفحات کلید و کامپیوترهای دستی بکار می رود
dramatic monologue U نوعی داستان نمایشی که دران یکنفر بتنهایی فاهر میشودوبا متکلم وحده است
rollover U صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
controlled reprisal U انتخاب بررسی شده راه کار انتخاب کنترل شده راه کار
multiviewports U صفحه نمایشی که دو یاچندین صفحه قابل دید رانمایش میدهد
trick ski U اسکی کوتاه برای انجام حرکات نمایشی اسکی روی اب
flat U صفحه نمایشی که با یک صفحه مقابل مسط ح با لبههای مربعی ایجاد شده باشد
flattest U صفحه نمایشی که با یک صفحه مقابل مسط ح با لبههای مربعی ایجاد شده باشد
presentation graphics U گرافیک تجاری با کیفیت بالا که روی نکات مطرح شده بامدیریت در زمینه طرح ها وبودجه ها تکیه خاصی دارد نگاره سازی نمایشی
indexless U بی فهرست
cataloged U فهرست
catalog U فهرست
indexed U فهرست
index U فهرست
phraseology U فهرست
b.d catalogue U فهرست بی . دی
rosters U فهرست
checklist U فهرست
kalendar U فهرست
list U فهرست
indexes U فهرست
roster U فهرست
cataloging U فهرست
slips U فهرست
inventory U فهرست
catalogues U فهرست
directory U فهرست
concordance U فهرست
roll U فهرست
cataloguing U فهرست
filed U فهرست
rolled U فهرست
rolls U فهرست
slip U فهرست
repertory U فهرست
file U فهرست
table U فهرست
slipped U فهرست
tabled U فهرست
catalogs U فهرست
concordances U فهرست
tables U فهرست
tabling U فهرست
directories U فهرست
catalogue U فهرست
catalogued U فهرست
monitored U صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
monitor U صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
monitors U صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
glossary U فهرست معانی
bill of quantities U فهرست مقادیر
indexes U فهرست شاخص
indexes U فهرست راهنما
contents directory U فهرست محتویات
glossaries U فهرست معانی
tabulates U فهرست کردن
tabled U در فهرست نوشتن
tables U در فهرست نوشتن
tabling U در فهرست نوشتن
directories U فهرست راهنما
data dictionary U فهرست داده ها
indexed U فهرست شاخص
cross index U فهرست تقابلی
index U فهرست راهنما
directory U فهرست راهنما
roll U فهرست پیچیدن
rolled U فهرست پیچیدن
index U فهرست شاخص
rolls U فهرست پیچیدن
tabulate U فهرست کردن
indexed U فهرست راهنما
tabulated U فهرست کردن
table U در فهرست نوشتن
tariff U فهرست نرخها
schedules U صورت فهرست
catalogues U فهرست کردن
catalogues U کتاب فهرست
catalogued U کتاب فهرست
terriers U فهرست ما یملک
terrier U فهرست ما یملک
catalogue U فهرست کردن
catalogued U فهرست کردن
catalogue U کتاب فهرست
catalogs U فهرست کردن
timetabling U گاه فهرست
timetables U گاه فهرست
catalogs U کتاب فهرست
cataloged U کتاب فهرست
cataloged U فهرست کردن
cataloging U فهرست کردن
scheduled U صورت فهرست
schedule U صورت فهرست
bill of goods U فهرست تجارتی
tariffs U فهرست نرخها
catalog U به فهرست بردن
catalog U فهرست کردن
registers U لیست یا فهرست
inventory U فهرست موجودی
catalog U کتاب فهرست
timetable U گاه فهرست
timetabled U گاه فهرست
cargo manifest U فهرست بار
cataloguing U فهرست کردن
black list U فهرست سیاه
cataloguing U کتاب فهرست
bill of quantites U فهرست مقادیر
bill of materials U فهرست مواد
bill of material U فهرست مواد
cataloging U کتاب فهرست
problem checklist U فهرست مشکلات
mailing list U فهرست پستی
mailing lists U فهرست پستی
short-list U فهرست کوتاه
register U لیست یا فهرست
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com