English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
base metal U فلزات اصلی فلزات کم بها
base metals U فلزات اصلی فلزات کم بها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
azoth U جیوه که کیمیاگران قدیم انراماده اصلی فلزات میدانستند جیوه
Other Matches
metallography U شرح فلزات بررسی در ساختمان درونی فلزات
noble metals U فلزات نجیب
base metals U فلزات بنیانی
drillings U براده فلزات
base metal U فلزات بنیانی
fineness U عیار فلزات
parting of metals U تجزیه فلزات
metal physics U فیزیک فلزات
cuttings U براده فلزات
post transition metals U فلزات پس واسطه
scissel U دم قیچی فلزات
whitesmith U ابکار فلزات
coinage metals U فلزات مسکوک
dioxide; metals U دیاکسید-فلزات
abrasive grit خرده فلزات
molten bath U حمام ذوب فلزات
metllurgist U متخصص ذوب فلزات
white bearing metals U فلزات سفید یاطاقان
work hardening U سخت کاری فلزات
narrow band filter U صافی فلزات باریک
smeltery U کارخانه ذوب فلزات
metal foundry U ریخته گری فلزات
metallurgy U استخراج و ذوب فلزات
native metals U فلزات خالص طبیعی
metal foulings U خرده سوفاله فلزات
non ferrous metal industry U صنعت فلزات غیراهنی
metallurgical engineering U علم ذوب فلزات
burnisher U الت پرداخت فلزات
docimasy U فن ازمایش فلزات ودواها
ferrous U فلزات اهن دار
melting pots U دیگ ذوب فلزات
melting pot U دیگ ذوب فلزات
metallize U روکش کردن با فلزات
bullion U شمش فلزات با عیار معین
pyrometallurgy U استخراج فلزات در اثر حرارت
cupellation U گرفتن فلزات قیمتی از سرب
electrometallurgy U ذوب فلزات بوسیله برق
sullage U مواد اضافی فلزات مذاب
tumbling barrel U غلتک مخصوص صیقل فلزات
electro plating U ابکاری فلزات به کمک برق
edging machine U دستگاه خم کننده لبه فلزات
mills U دستگاهی که فلزات را تراش میدهد
mill U دستگاهی که فلزات را تراش میدهد
carats U درجه خلوص فلزات پربها
metallurgy U فن استخراج وذوب فلزات فلزگری
carat U درجه خلوص فلزات پربها
metalline U فلزی اغشته به نمک فلزات
nonferrous U غیراهنی فلزات غیر اهنی
assay U عیارگیری فلزات گران قیمت
assays U عیارگیری فلزات گران قیمت
joming test U ازمایش تعیین سختی فلزات
metallurgists U متخصص قال کردن فلزات
metallurgist U متخصص قال کردن فلزات
founding U علم ذوب وریختن فلزات
metallurgical U وابسته به فن استخراج وذوب فلزات
transmutation of metals U استحاله فلزات باعلم کیمیا کیمیاگری
necks U کم شدن ناگهانی مقاطع فلزات نرم
neck U کم شدن ناگهانی مقاطع فلزات نرم
hydrometallurgy U استخراج یاتهیه فلزات بوسیله اب یا مایعات
extrusion U شکل دادن گرم یا سرد فلزات
vicker's diamond hardness tester U دستگاه ازمایش تعیین سختی فلزات
snips U قیچی دستی برای بریدن ورقات فلزات
dross U کف روی سطح فلزات مذاب مواد خارجی
metallurgic U وابسته بفن استخراج و قال کردن فلزات
electrometallurgy U صنعت ذوب فلزات با سیستمهای پیشرفته الکتریکی
picking U پاک مردن سطح فلزات بوسیله محلولهای شیمیائی
flame cleaning U تمیزکردن سطح فلزات به کمک اشعه اکسی استیلن
finery U زر و زیور جامه پر زرق و برق کارخانه تصفیه فلزات
die casting U ریختن فلزات تحت فشار ریخته گری حدیدهای
cold working property U قابلیت عملیات شکل دهی وچکش کاری فلزات
rivet test U ازمایش تعیین مقاومت فلزات جهت ساختن میخ پرچ
drier U ترکیباتی از فلزات که برای تسریع در خشک شدن رنگهابکار میرود
hand forming U شکل دادن فلزات تورق پذیر باابزارهای دستی و بلوکهای دقیق
dispersion hardening U سخت گردانی فلزات با پراکندن ذرات ریزی با فازهای مختلف داخل ان
billon U الیاژی از طلا ونقره یامس یا قلع ویا سایر فلزات کم ارزش
compass compensation U تنظیم قطب نما از نظر اثر نیروی مغناطیسی فلزات مجاور
passivating U پوشاندن سطح فلزات با لایهای از مواد خنثی یا بی اثربرای جلوگیری از خوردگی الکتروشیمیائی
cold work U عملیات شکل دادن و چکش کاری فلزات در حالت سرد ودر دماهای پایین
to anneal U سخت کردن [روند گرمایش و سرمایش آهسته جهت سفت شدن و کاهش شکنندگی] [فلزات] [مهندسی]
crocus cloth U پارچه زبری که اکسید فریک قرمزرنگ فریف و ریزسایندهای روی سطح ان قرارگرفته و برای جلا دادن فلزات بکارمیرود
metallic thread U نخ زربفت [اینگونه نخ ها که از تابیده شدن ورقه های نازک طلا، نقره و یا دیگر فلزات بدور نخ تهیه می شوند، جهت تزئین فرش بکار رفته.]
VL local bus U مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL bus U مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
mastered U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master data file U پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
masters U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
acciaccatura U نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
on board U که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
initial reserves U ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
stapling U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
prototypal U وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
prototypic U وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
main guard U نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
generation U کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
staple U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
first generation computer U کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
generations U کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
stapled U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
mainstay U مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstays U مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis U [واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
fundamental unit U یکای اصلی واحد اصلی
master file U فایل اصلی پرونده اصلی
base camp U پایگاه اصلی کمپ اصلی
base unit U یکای اصلی واحد اصلی
expansion slots U شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
matters U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattered U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattering U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matter U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
DIMM U سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
external U که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
externals U که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant U یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
FEP U پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
pilot tunnel U تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
authentic document U اصل سند مدارک اصلی سند اصلی
bodies U 1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
body U 1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
source U 1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی
standby U سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standbys U سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
echo check U بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
master compass U قطبنمای الکتریکی اصلی قطبنمای اصلی
input/output U فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
fundametal U اصلی
aboriginals U اصلی
firsthand U اصلی
major <adj.> U اصلی
aboriginal U اصلی
head U اصلی
initial U اصلی
inherent U اصلی
primarily U اصلی
mainlines U خط اصلی
main stem U خط اصلی
quintessential <adj.> U اصلی
elementarily U اصلی
initialed U اصلی
cardinal U اصلی
trunk U خط اصلی
cardinals U اصلی
genuine U اصلی
principals U اصلی
vital <adj.> U اصلی
germinal U اصلی
substantive [essential] <adj.> U اصلی
immanent U اصلی
essential <adj.> U اصلی
organic U اصلی
masters U اصلی
main deck U پل اصلی
line link U خط اصلی
master U اصلی
main attack U تک اصلی
mastered U اصلی
main door U در اصلی
ingrown U اصلی
arches U اصلی
texts U اصلی
text U اصلی
parent U اصلی
arch- U اصلی
arch U اصلی
primary U اصلی
principle U اصلی
isogeny U هم اصلی
main lines U خط اصلی
radicals U اصلی
fundamental U اصلی
normative U اصلی
primes U اصلی
primed U اصلی
prime U اصلی
mainlining U خط اصلی
proto U اصلی
mainlines U اصلی
elemental U اصلی
essential U اصلی
radical U اصلی
mainlining U اصلی
mainlined U اصلی
seminal U اصلی
quintessential U اصلی
first-hand U اصلی
primordial U اصلی
intrinsic U اصلی
essentials U اصلی
elementary U اصلی
functional U اصلی
primal U اصلی
primitive U اصلی
mainline U خط اصلی
basics U اصلی
basic U اصلی
initials U اصلی
initialling U اصلی
initialled U اصلی
rudimental U اصلی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com