English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 152 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
flash U فلاش عکاسی
flashed U فلاش عکاسی
flashes U فلاش عکاسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
flashbulb U لامپ پرنور فلاش عکاسی
flashbulbs U لامپ پرنور فلاش عکاسی
flash bulb U فلاش دوربین عکاسی
Other Matches
imagery sortie U پرواز مخصوص عکاسی هواپیمای عکاسی ماموریت عکاسی هوایی
continuous strip imagery U عکاسی متوالی از یک نوارزمین عکاسی مداوم از یک نوار
spectrozonal photography U عکاسی از اشیاء منتخب عکاسی از اشیای مخصوص
trimetrogon U عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
white balance sensor U فلاش
flashes U فلاش
flashed U فلاش
flash U فلاش
country cover diagram U دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
flashguns U فلاش خودکار
flashgun U فلاش خودکار
light flash U فلاش نور
x ray flash U فلاش رونتگن
photoflash U فتو فلاش
flash signal U سیگنال فلاش
electronic flash U فلاش الکترونی
flash signal U علامت فلاش
ballcocks U دستگاه فلاش مستراح
ballcock U دستگاه فلاش مستراح
flashcubes U لامپ فلاش چهار سویه
lens distortion U خطای عدسی دوربین عکاسی انحراف عدسی دوربین عکاسی
photogeny U عکاسی
photography U عکاسی
photographic strip U نوار عکاسی
telephotography U عکاسی رادیویی
facsimiles U عکاسی رادیویی
kodak U دوربین عکاسی
radiophoto U عکاسی رادیویی
brownie U یکجوردوربین عکاسی
facsimile U عکاسی رادیویی
telephoto U عکاسی رادیویی
photographic scale U مقیاس عکاسی
heliochrome U عکاسی رنگی
flash photography U عکاسی شب بابرق
photographic fixing U ثبوت عکاسی
photographic chemistry U شیمی عکاسی
photoionization U یونش عکاسی
faxing U عکاسی رادیویی
shutterbug U عاشق عکاسی
photographic strip U باند عکاسی
dark room U تاریکخانه عکاسی
wirephoto U عکاسی رادیویی
brownies U یکجوردوربین عکاسی
line of collimation U خط محور عکاسی
faxes U عکاسی رادیویی
photochromy U عکاسی رنگی
photography U لوازم عکاسی
film U فیلم عکاسی
filmed U فیلم عکاسی
flashlight U لامپ عکاسی
flashlights U لامپ عکاسی
photographic U وابسته به عکاسی
imagery U عکاسی هوایی
fax U عکاسی رادیویی
faxed U عکاسی رادیویی
photographic accessories U لوازم عکاسی
phototelegraphy U عکاسی رادیویی
aerial photography U عکاسی هوائی
exposure scale U جدول پرتوگیری [عکاسی]
photoflash U فشنگ منورمخصوص عکاسی در شب
dicing photography U عکاسی در ارتفاع کم باهواپیما
Dont move . Hold it. Keep stI'll. U بی حرکت ( در عکاسی وغیره )
to print out U چاپ کردن در عکاسی
telephotography U عکاسی از راه دور
vidicon U لوله دوربین عکاسی
(iris) diaphragm U دیافراگم [دوربین عکاسی]
safelight U چراغ تاریکخانه عکاسی
iris U دیافراگم [دوربین عکاسی]
photographically U از روی علم عکاسی
negative photo plane U افق شیشه عکاسی
flash lamp U لامپ پر نور عکاسی
image format U اندازه فیلم عکاسی
heliocheomy U عکاسی بارنگ طبیعی
fixer U دوای ثبوت عکاسی
filmstrip U فیلم عکاسی 53 میلمتری
fan cameras U دوربینهای عکاسی منظرهای
bombardment photography U عکاسی از بمباران هوایی
exposure station U ایستگاه عکاسی هوایی
camera axis U محور دوربین عکاسی
camera nadir U محورلولایی دوربین عکاسی
image format U اندازه شیشه عکاسی
camera دوربین یا جعبه عکاسی
isocentre U خط المرکزین دوربین عکاسی
thermal imagery U عکاسی مادون قرمز
cameras U دوربین یا جعبه عکاسی
imagery U شبیه سازی عکاسی کردن
photocopying U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopied U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
camera magazine U جعبه محتوی فیلم عکاسی
camera obscura U اطاقک تاریک جعبه عکاسی
radar imagery U عکاسی به وسیله امواج رادار
platinotype U عکاسی بوسیله املاح پلاتین
photomap U نقشه برداری بوسیله عکاسی
photocopies U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopy U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
folded optics U وسیله عکاسی یا دیدبانی تاشونده
photoengraving U گراور سازی بوسیله عکاسی
thermal crossover U تقابل حرارتی در عکاسی مادون قرمز
photoengrave U بوسیله عکاسی گراور سازی کردن
time exposure U مدت بازماندن دیافراگم دوربین عکاسی
telecamera U دوربین مخصوص عکاسی ازفواصل دور
ground position U نقطه تصویرزمینی هواپیمای در حال عکاسی
sortie plot U شمای منطقه پرواز در عکاسی هوایی
photogravure U گراور سازی از روی شیشه عکاسی
thermal imagery U عکاسی با اشعه حرارتی مادون قرمز
zoom lens U عدسی دوربین عکاسی دارای کانون متغیر
panoramic U دوربین منظره نما یا افق نمادر عکاسی
canadian , grid U سیستم شبکه بندی عکاسی برجسته منشوری
sonne photography U روش عکاسی به طریقه عکسبرداری از یک نوار ممتدزمین
zoom lenses U عدسی دوربین عکاسی دارای کانون متغیر
cover search U جستجوی بهترین منطقه پوشش عکاسی هوایی
denitometer U وسیله اندازه گیری درجه تیرگی تصاویر عکاسی
continuous strip photography U عکاسی به طریق نوار مداوم عکسبرداری هوایی با نوارمداوم
infrared resolution U تجزیه و تحلیل و کاوش هدف با عکاسی مادون قرمز
negatives U گزارش منفی نسخه فیلم عکاسی یا شیشه عکس
coverage index U کالک نمایش مناطق زیرپوشش شناسایی عکاسی هوایی
negative U گزارش منفی نسخه فیلم عکاسی یا شیشه عکس
image [وسیله عکاسی الکترونیکی که سیگنالی تولید میکند به مجموعهای از نورها.]
tip U در عکاسی هوایی چرخش دوربین حول محور افقی هواپیما
tipping U در عکاسی هوایی چرخش دوربین حول محور افقی هواپیما
latensification U تقویت عکس فاهر شده عکاسی بوسیله مواد شیمیایی
pantoscope U دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردوازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
images U وسیله عکاسی الکترونیکی که سیگنالی تولید میکند به مجموعهای از نورها.
box camera U دوربین عکاسی ساده و جعبه مانند که دستگاه میزان ندارد
box cameras U دوربین عکاسی ساده و جعبه مانند که دستگاه میزان ندارد
crab angle U زاویه بین مسیر حرکت هواپیما و محور دوربین عکاسی
panoramic camera U دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردو ازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
camera cycling rate U نواخت باز و بسته شدن دیافراگم دوربین دوره تناوب عکاسی
light trap U اسبابی که حائل نور بوده ولوازم عکاسی دران حرکت کند
comouflage detection photography U نوعی عکاسی که با استفاده ازفیلم مخصوص انجام شده واستتار دشمن را کشف میکندعکسبرداری ضد استتار
holiday U تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
holidays U تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
photo offset U چاپ افستی که فیلم عکاسی رابرای چاپ بکار برد
phototostat U رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
angle of view U زاویه رویت دوربین عکاسی میدان دید دوربین
multispectral U استفاده از چند طیف نوری عکاسی چند طبقه
camera station U ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
cassette U کاست فیلم عکاسی جعبه حاوی فیلم
cassettes U کاست فیلم عکاسی جعبه حاوی فیلم
reflight U پرواز مجدد روی منطقه عکاسی شده برای تجدیدعکسبرداری از نقاطی که دردور اول حذف شده اند
photocomposition U کاربرد پردازش الکترونیکی درتهیه چاپ که مستلزم تعریف و تنظیم تحریر و تولید ان به وسیله پردازش از طریق عکاسی میباشد
blueprints U نوعی چاپ عکاسی که زمینه ان ابی ونقش ان سفید است چاپ اوزالیدکه برای کپیه نقشه ورسمهای فنی بکارمیرود
blueprint U نوعی چاپ عکاسی که زمینه ان ابی ونقش ان سفید است چاپ اوزالیدکه برای کپیه نقشه ورسمهای فنی بکارمیرود
facsimile recorder U دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
infrared imagery U عکسبرداری مادون قرمز عکاسی با استفاده از اشعه مادون قرمز
angle offset method U روش عکاسی تحت یک زاویه معین روش تهیه تصویراشیاء تحت یک زاویه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com