Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
loading space
U
فضای قابل بارگیری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
preload loading
U
بارگیری اولیه یا بارگیری قبل از بارگیری اصلی
wet storage
U
بارگیری روی عرشه کشتی درروی دریا بارگیری دریایی
unit loading
U
بارگیری کردن یکانها برای حمل و نقل بارگیری یکان
back haul
U
بارگیری در بازگشت از یک ماموریت بارگیری دوسره باربرگشت
fields
U
فضای ذخیره سازی یا نمایش که توسط کاربر قابل تغییر نیست
fielded
U
فضای ذخیره سازی یا نمایش که توسط کاربر قابل تغییر نیست
field
U
فضای ذخیره سازی یا نمایش که توسط کاربر قابل تغییر نیست
embarkation order
U
دستورالعمل بارگیری یا سوارشدن دستور بارگیری
combat loading
U
بارگیری رزمی هواپیما بارگیری جنگی
endurance loading
U
بارگیری با حداکثر فرفیت بارگیری کامل
storage
U
تعداد بیتهایی که در واحد فضای ذخیره سازی رسانه قابل ضبط است
interleaving
U
تقسیم فضای ذخیره سازی به قسمتهایی به طوری که هر یک جداگانه قابل دستیابی اند
phantom ROM
U
فضای کپی شده حافظه فقط خواندنی که توسط کد مخصوص قابل دستیابی است
overlaying
U
فضای حافظه اصلی که برای ذخیره بخش قط عی از برنامه جاری قابل مدیریت است
overlay
U
فضای حافظه اصلی که برای ذخیره بخش قط عی از برنامه جاری قابل مدیریت است
overlays
U
فضای حافظه اصلی که برای ذخیره بخش قط عی از برنامه جاری قابل مدیریت است
extension
U
فضای ذخیره سازی که خارج ازسیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی توسط CPU قابل دسترسی است
extensions
U
فضای ذخیره سازی که خارج ازسیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی توسط CPU قابل دسترسی است
isolating
U
فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد
isolates
U
فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد
isolate
U
فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد
partition
U
فضای دیسک سخت که به عنوان درایو منط ق به کار می رود و به صورت درایو جداگانهای قابل دستیابی است
logical
U
حرفی که به دیسک درایو یا فضای ذخیره سازی انتساب میشود که به عنوان درایو محل قابل استفاده است
partitions
U
فضای دیسک سخت که به عنوان درایو منط ق به کار می رود و به صورت درایو جداگانهای قابل دستیابی است
sam
U
فضای ذخیره سازی که فقط داده خاصی قابل دستیابی است توسط خواندن داده قبلی در لیست
fragmentation
U
حافظه اختصاص یافته به چندین فایل که به بخشهای آزاد و کوچکتری تقسیم میشود و آن قدر کوچک هستند که قابل استفاده نیستند ولی کلا فضای زیادی اشغال می کنند
conventional memory
U
این فضای حافظه مستقیماگ توسط DOS-MS قابل کنترل است و محلی است که بیشتر برنامههای بار شده برای اجرا آنجا هستند
conventional RAM
U
این فضای حافظه مستقیماگ توسط DOS-MS قابل کنترل است و محلی است که بیشتر برنامههای بار شده برای اجرا آنجا هستند
casualty staging unit
U
یکان بارگیری بیماران وزخمیها درهواپیما یکان بارگیری بیماران
staging unit
U
یکان خدمات بارگیری یکان بارگیری
CD
U
DC حافظه فقط خواندنی دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان یک فضای ذخیره سازی با فرفیت بالای ROM برای ذخیره چندین مگابایت داده به کار می رود. داده ها روی سطح دیسک ذخیره می شوند و سپس توسط لیزر قابل خواندن هستند
CDs
U
DC حافظه فقط خواندنی دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان یک فضای ذخیره سازی با فرفیت بالای ROM برای ذخیره چندین مگابایت داده به کار می رود. داده ها روی سطح دیسک ذخیره می شوند و سپس توسط لیزر قابل خواندن هستند
ullage
U
فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
bin storage space
U
فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
loading bridge
U
پل بارگیری
well deck
U
پل بارگیری
charging
U
بارگیری
shipping
U
بارگیری
loading
U
بارگیری
burdening
U
بارگیری
stowage
U
بارگیری
material handling bridge
U
پل بارگیری
charging crane
U
جرثقیل بارگیری
pallets
U
کفه بارگیری
apron
U
محوطه بارگیری
on berth
U
ناوحاضربه بارگیری
loading
U
فرفیت بارگیری
loading point
U
نقطه بارگیری
plimsol mark
U
علایم بارگیری
quay
U
سکوی بارگیری
loading bucket
U
سطل بارگیری
pick up and delivery
U
بارگیری و تحویل
loading rack
U
سکوی بارگیری
plimsol mark
U
مارک بارگیری
loading scale
U
مقیاس بارگیری
point of loading
U
نقطه بارگیری
pallet
U
کفه بارگیری
pallete
U
کفه بارگیری
bulk loading
U
بارگیری در مخازن
roll on/roll off
U
بارگیری- تخلیه
bucket charging
U
بارگیری با سطل
load factor
U
ضریب بارگیری
loading diagram
U
دیاگرام بارگیری
charging wharf
U
اسکله بارگیری
loading facilities
U
وسایل بارگیری
load lines
U
علایم بارگیری
line charging capacity
U
فرفیت بارگیری خط
loading chart
U
جدول بارگیری
deadweight
U
تناژ بارگیری
cargo net
U
تور بارگیری
carburizing pot
U
فرف بارگیری
aprons
U
محوطه بارگیری
charging car
U
واگن بارگیری
quays
U
سکوی بارگیری
loading apron
U
نوار بارگیری
charging berth
U
اسکله بارگیری
load
U
بارگیری مهمات
stowed
U
بارگیری کردن
loads
U
فرفیت بارگیری
embarkation area
U
محوطه بارگیری
stowing
U
بارگیری کردن
stowage
U
بارگیری و باراندازی
loading time
U
زمان بارگیری
ammunition loading line
U
خط بارگیری مهمات
embarkation table
U
جدول بارگیری
download
U
بارگیری پایین
stows
U
بارگیری کردن
load
U
بارگیری کردن
load
U
فرفیت بارگیری
accumulator charge
U
بارگیری اکومولاتور
Loading and unloading.
U
بارگیری وتخلیه
loads
U
بارگیری کردن
loads
U
بارگیری مهمات
magnetic loading
U
بارگیری مغناطیسی
laden
U
بارگیری شده
well deck
U
عرشه بارگیری
line charging current
U
جریان بارگیری خط
loading station
U
ایستگاه بارگیری
loading site
U
محل بارگیری
loading site
U
سکوی بارگیری
commercial loading
U
بارگیری تجارتی
roll-on/roll-off
U
بارگیری- تخلیه
pre loading
U
بارگیری اولیه
frequency loading
U
بارگیری فرکانسی
loading table
U
جدول بارگیری
stow
U
بارگیری کردن
pack saddle
U
زین بارگیری
ingot charging crane
U
جراثقال بارگیری شمش
bulk loading
U
بارگیری مخزن به طور یک جا
horizontal loading
U
بارگیری افقی کشتیها
initial program load
U
بارگیری برنامه اغازی
bulk load method
U
روش بارگیری با بارقوال
actual obligated space
U
محل یا جا در بارگیری دریایی
cargo plan
U
طرح بارگیری ناو
cargo port
U
دریچه بارگیری ناو
stevedoring charges
U
هزینههای بارگیری وباراندازی
embarkation table
U
جدول قابلیت بارگیری
loading chart
U
طرح بارگیری هواپیما
charge and discharge
U
محل بارگیری و باراندازی
tactical loading
U
بارگیری رزمی یا جنگی
loading
U
بارگیری مهمات درهواپیما
staging unit
U
یکان بارگیری کننده
charging side
U
محل بارگیری کوره
shiping agent
U
کارگزار بارگیری کشتی
commodity loading
U
بارگیری کالاهای مختلف
loading plan
U
طرح بارگیری خودرو
stevedores
U
متصدی بارگیری و تخلیه
stevedores
U
بارگیری وباراندازی کردن
stevedore
U
متصدی بارگیری و تخلیه
stevedore
U
بارگیری وباراندازی کردن
loading list
U
لیست بارگیری خودرو
commercial loading
U
بارگیری کالای تجارتی
shiping agent
U
حق العمل کار بارگیری کشتی
mutilation table
U
جدول راهنمای بارگیری خودروها
base loading
U
بارگیری انجام شده در پایگاه
lading
U
بارگیری عمل بار کردن
lay day
U
روز بارگیری وباراندازی کشتی
loading ramp
U
راهروی شیب دار بارگیری
lighterage
U
هزینه بارگیری وباراندازی ازکشتی
railway end
U
پل سکوی بارگیری راه اهن
lay day
U
ایام بارگیری و باراندازی کشتی
fio
U
بدون هزینه تخلیه و بارگیری
laydays
U
ایام بارگیری و باراندازی کشتی
capacity load
U
حداکثر فرفیت بارگیری ناو
free in and out
U
بدون هزینه تخلیه و بارگیری
p&d
U
delivery and up pick بارگیری و تحویل
stevedore
U
متصدی یانافر بارگیری وباراندازی
stevedore
U
متصدی بارگیری و حمل و نقل
bridge plate
U
پل بین سکوی بارگیری وخودرو
stevedores
U
متصدی یانافر بارگیری وباراندازی
bulk load method
U
روش استفاده از بارگیری قوال
stevedores
U
متصدی بارگیری و حمل و نقل
roll on roll off
U
روش بارگیری مستقیم ناو
drayage
U
هزینه بارگیری وبار اندازی
despatch money
U
جایزه بارگیری یا تخلیه سریع
accessorial services
U
خدمات بارگیری و تخلیه بار
palletetisation
U
درکفه بارگیری قرار دادن
port
U
شراب شیرین بارگیری کردن
maximum load rating
U
قابلیت بارگیری نامی حداکثر
embarkation order
U
ترتیب سوار شدن یا بارگیری
lift on
U
بارگیری کشتی توسط جرثقیل
The ship is loading.
U
کشتی درحال بارگیری است
reloadable control storage
U
انباره با کنترل بارگیری مجدد
mutilation table
U
جدول بارگیری پیش بینی شده
despatch money
U
پاداش جهت بارگیری یاتخلیه سریع
pickup zone
U
منطقه بارگیری و بار کردن وسایل
dispatch money
U
جایزه یا انعام بارگیری یاتخلیه سریع
portcall
U
درخواست حمل وسایل به بندربرای بارگیری
drayage
U
چهارچرخه یاگاری مخصوص بارگیری وباراندازی
loading
U
بارگیری کردن سوارشدن به خودرو یاهواپیما
recoverable item
U
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end
U
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
lighterage
U
هزینه بارگیری و باراندازی از کشتی توسط دوبه
embarkation element
U
یکان مخصوص کمک به بارگیری یا سوار شدن
portcapacity
U
فرفیت بندر از نظر بارگیری یاتخلیه بار
prestowage plan
U
طرح پیش بینی باربندی و بارگیری وسایل
entrucking table
U
جدول حرکات و بارگیری خودروهای باری ارتشی
ipl
U
Load Program Initail بارگیری اغازی برنامه
actual placement
U
قرار دادن بار در محل تخلیه و بارگیری
embarkation team
U
تیم یا قسمت مخصوص کمک به سوار شدن یا بارگیری
block stowage loading
U
بارگیری وسایل هم مقصد دریک قسمت از وسیله ترابری
constructive placement
U
تعیین محل برای بارگیری یاتخلیه مناسب کشتیها
aerospace projection operations
U
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
archival quality
U
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
stowage plan
U
طرح بارگیری ناو یا هواپیمایا چیدن بارها در هواپیما یاناو
turnaround cycle
U
مدت زمان بارگیری و رفت وبرگشت خودرو یا هواپیما یاکشتی
load line
U
خط دورکشتی که وقتی کشتی کاملا بارگیری شداب تا انجا میرسد
escrow
U
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
long shoreman
U
گماشته بارگیری و بار خالی کنی در بندریا ماهی گیری در کرانه
primage
U
اضافه کرایهای که به خاطر مراقبت در بارگیری و تخلیه به ناخدای کشتی داده میشود
exigible
U
قابل مطالبه قابل پرداخت
exigible
U
قابل تقاضا قابل ادعا
adducible
U
قابل اضهار قابل ارائه
observable
U
قابل مشاهده قابل گفتن
flexile
U
قابل تغییر قابل تطبیق
presumable
U
قابل استنباط قابل استفاده
thankworthy
U
قابل تشکر قابل شکر
changeable
U
قابل تعویض قابل تبدیل
sensible
U
قابل درک قابل رویت
achievable
U
قابل وصول قابل تفریق
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com