English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
gutter U فضای خالی یا حاشیه درونی بین در صفحه مقابل
gutters U فضای خالی یا حاشیه درونی بین در صفحه مقابل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
space U میله طولانی در انتهای صفحه کلید که پس از انتخاب در متن یک فضای خالی ایجاد میکند
spaces U میله طولانی در انتهای صفحه کلید که پس از انتخاب در متن یک فضای خالی ایجاد میکند
zones U محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود
zone U محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود
raster U یک حرکت افقی اشعه روی صفحه در مقابل صفحه CRT
flattest U صفحه نمایشی که با یک صفحه مقابل مسط ح با لبههای مربعی ایجاد شده باشد
glares U صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
glare U صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
glared U صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
flat U صفحه نمایشی که با یک صفحه مقابل مسط ح با لبههای مربعی ایجاد شده باشد
cloud band border [حاشیه ترکیبی از شکل نعل اسب و ابر آسمان بصورت امواج و شکل اس لاتین که کل فضای حاشیه را پر می کند . این طرح در قالی بافته شده در قرن شانزدهم میلادی در ایران نیز مشاهده شده است.]
lacuna U فضای خالی
spaces U فضای خالی
free space U فضای خالی
void U فضای خالی
vacuity U فضای خالی
bad break U فضای خالی
cavity U فضای خالی
cavities U فضای خالی
space U فضای خالی
blank U سفید فضای خالی
blankest U سفید فضای خالی
ullage U فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
bossing U [فضای خالی زیر پنجره]
hyphenated U نوشته شده با فضای خالی
air-hole U [تهویه فضای خالی سرداب]
clearance U هوا فضای خالی فاصله
spaces U فضای خالی بین حروف یا خط ها
space U فضای خالی بین حروف یا خط ها
mark U کد ارسالی در وضعیته که از علامت و فضای خالی
spaces U کد حرف که یک فضای خالی چاپ کند
space U کد حرف که یک فضای خالی چاپ کند
marks U کد ارسالی در وضعیته که از علامت و فضای خالی
double vault U [دو طاق با فضای خالی بین آنها]
margin U فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
quadding U درج فضای خالی در متن برای پر کردن خط
margins U فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
void U فاصله ناخواسته یا فضای خالی در اتصال توسط جوشکاری
emptier U فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
empties U فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
emptiest U فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
empty U فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
emptied U فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
gaps U فضای خالی نوار مغناطیسی بین دو رکورد متمادی
dense index U لیستی که فضای خالی برای رکودهای جدید ندارد
gap U فضای خالی نوار مغناطیسی بین دو رکورد متمادی
broken stowage U فضای خالی اطراف امادها وبارها در داخل کشتی
frees U پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
freeing U پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
freed U پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
free U پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
ante-choir U [فضای خالی جلوی تریبون دسته همسرایان در کلیسا]
linear U لیستی که فضای خالی برای رکورد جدید در ساختارش ندارد
list U لیستی که فضای خالی برای رکوردهای جدید در ساختارش ندارد
justify U تغییر فضای بین کلمات یا حروف در متن به طوری که حاشیه راست و چپ مستقیم شود
justifies U تغییر فضای بین کلمات یا حروف در متن به طوری که حاشیه راست و چپ مستقیم شود
justifying U تغییر فضای بین کلمات یا حروف در متن به طوری که حاشیه راست و چپ مستقیم شود
weaving shed U [فضای خالی بین تارهای ضربی جهت عبور دادن پود.]
internal furnace U کوره درونی بوته درونی اشتعال درونی
spacing U فضای خالی قرار دادن بین حروف یا خط های متن چاپ شده
proportional spacing U سیستم چاپ که در آن هر حرف نسبت به اندازه اش فضای خالی بعد از خود دارد.
right U مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد
righted U مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد
righting U مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد
scans U حرکت اشعه تصویر افقی در مقابل صفحه CRT
scanned U حرکت اشعه تصویر افقی در مقابل صفحه CRT
scan U حرکت اشعه تصویر افقی در مقابل صفحه CRT
binds U حاشیه پهن در یک صفحه چاپ شده
bind U حاشیه پهن در یک صفحه چاپ شده
edges U لبه اسکی حاشیه صفحه شطرنج
edge U لبه اسکی حاشیه صفحه شطرنج
blank U خانه خالی در صفحه گسترده
blankest U خانه خالی در صفحه گسترده
hotter U فضای متن در سمت چپ حاشیه راست در متن کلمه پرداز
hottest U فضای متن در سمت چپ حاشیه راست در متن کلمه پرداز
hot U فضای متن در سمت چپ حاشیه راست در متن کلمه پرداز
rosette border U حاشیه گل و بوته [اینگونه حاشیه ها هم بوصرت کاملا متقارن با استفاده از گل های باز شده بزرگ و کوچک و هم بصورت پیچشی قسمت حاشیه را تزئین می کند.]
region U فضای مخصوص حافظه یا برنامه یا صفحه نمایش
regions U فضای مخصوص حافظه یا برنامه یا صفحه نمایش
shadowmask U صفحهای با سوراخهایی در مقابل صفحه تصویر رنگی برای جدا کردن اشعههای سه رنگ
dotting U فضای بین دو پیکسل مجاور روی صفحه نمایش
dot U فضای بین دو پیکسل مجاور روی صفحه نمایش
kerning U کاهش دادن فضای خالی میان دو حرف معین کاهش فاصله دخشه ها
ragged U قسمتی که در وسط صفحه قرار ندارد , متن با حاشیه سمت راست نامسط ح
regions U پر کردن فضای صفحه نمایش یا شکل گرافیکی با رنگ مشخص
region U پر کردن فضای صفحه نمایش یا شکل گرافیکی با رنگ مشخص
off screen buffer U فضای RAM برای نگهداری تصویر پیش از نمایش آن روی صفحه
first fit U تابع یا الگوریتمی که اولین و بزرگترین بخش از حافظه خالی را انتخاب میکند تا یک صفحه
format U قالب فرم خالی یا صفحه مکرر ذخیره شده در یک ترمینال تا مکررا ارسال شود
formats U قالب فرم خالی یا صفحه مکرر ذخیره شده در یک ترمینال تا مکررا ارسال شود
flow U درج متن در قالب کاغذ در سیستم DTP متن و فضای اطراف کاغذ و بین حاشیه ها
flowed U درج متن در قالب کاغذ در سیستم DTP متن و فضای اطراف کاغذ و بین حاشیه ها
flows U درج متن در قالب کاغذ در سیستم DTP متن و فضای اطراف کاغذ و بین حاشیه ها
softer U محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
softest U محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
soft U محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
hyphens U فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
hyphen U فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
dynamic U نیروی فعاله درونی فعالیت درونی
dynamically U نیروی فعاله درونی فعالیت درونی
counter shed U پودکشی [عمل رد کردن پود بین تارها که در آن با ضربی کردن تارها، فضای خالی ایجاد می شود.]
Zipper selvage U حاشیه زیپ شکل [در مناطق کرد نشین شرق ترکیه عده ای از بافندگان حاشیه های فرش خود را بصورت دندانه زیپ می بافند بطوری که کل حاشیه شکل یک زیپ بسته را نشان می دهد.]
minor border U حاشیه فرعی [حاشیه کناری] [این طرح بصورت نواری باریک در کنار حاشیه اصلی قرار دارد و تعداد آن بستگی به محل بافت و نوع طرح متفاوت است. معمولا بین دو تا هشت عدد متغیر است.]
clearings U تعویض اطلاعات در یک ثبات یاخانه حافظه یا واحد ذخیره با صفر یا جای خالی پاک کردن متن و یا تصاویرگرافیکی روی صفحه نمایش
clearing U تعویض اطلاعات در یک ثبات یاخانه حافظه یا واحد ذخیره با صفر یا جای خالی پاک کردن متن و یا تصاویرگرافیکی روی صفحه نمایش
bandwidth U صفحه تصویرهای با resolution بیشتر پیکسل در فضای بیشتری نمایش میدهد و به ورودی سریع و پهنای بلند بیشتر نیاز دارند
forms U 1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
formed U 1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
form U 1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
page U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
paged U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
pages U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
LRU U الگوریتمی که صفحه حافظه که آخرین بار پیش از همه دستیابی شده است را پیدا میکند و پاک میکند تا فضای برای صفحات دیگر باز کند
blank U 1-رشته خالی . 2-رشتهای که دارای فضاهای خالی است
blankest U 1-رشته خالی . 2-رشتهای که دارای فضاهای خالی است
Kufic border U حاشیه کوفی [این نوع حاشیه بافی دیگر کمتر رایج بوده و اقتباسی است از خط کوفی]
ragged U متن چاپ شده با حاشیه سمت راست هم سطح و حاشیه سمت چپ غیر مسط ح
ragged U متن چاپ شده با حاشیه سمت چپ هم سطح , حاشیه سمت راست غیر مسط ح
frieze U حاشیه تزیینی حاشیه کتیبه
friezes U حاشیه تزیینی حاشیه کتیبه
turtle border U حاشیه سماوری [در بعضی از فرش های ساروق، هراتی و مناطق دیگر در حاشیه از طرححی سماور کل استفاده می کنند که عده ای آنرا شبیه لاک پشت نیز دانسته اند.]
qwerty keyboard U ترتیب صفحه کلید که روی بسیاری از صفحه کلیدهای موجود در ماشین تحریر وکامپیوتر و کلمه پردازهااستاندارد میباشد صفحه کلید کورتی
vacancies U محل خالی جای خالی
vacancy U محل خالی جای خالی
manspace U جای خالی در خودرو یا کشتی یا هواپیما جای نفری خالی
pen U نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
penning U نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
penned U نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
pens U نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
clatters U تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clattering U تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clattered U تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clatter U تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
reciprocal border U حاشیه قرینه [گاه لبه انتهایی فرش بصورت اشکال قرینه و تکراری جفتی تزئین می شود و نوع شکل انتخابی گردا گرد فرش را می پوشاند. تنوع رنگی این نوع حاشیه در مراکز بافت مختلف، متفاوت می باشد.]
bin storage space U فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
Herati border U طرح حاشیه هراتی [این حاشیه یا با استفاده از گل های شاه عباسی و یا بصورت پیچشی از گل ها، شکوفه ها و پیچک های اسلیمی که برگ های شاه عباسی از آن آویزان شده اند جلوه گر شده.]
gadroon U اشکال تزئینی محدب حاشیه بشقاب و فروف قدیمی اشکال تزئینی محدب حاشیه یقه
paper white monitor U صفحه نمایش که متن سیاه را روی صفحه سفید نمایش میدهد و نه مثل متنهای معمولی درخشان روی صفحه سیاه
scans U درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scanned U درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scan U درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
ksr U ترمینالی که صفحه کلید و صفحه نمایش دارد و به CPU متصل است
plasma display U صفحه نمایش با استفاده از خاصیت نورانی بدون گازهای متن صفحه
consol U دستگاه ناوبری رادیویی صفحه کلید دستگاههای ارتباطی صفحه رادار
raster U گرافیکی که تصاویر آن روی خط وطی در صفحه نمایش یا صفحه ساخته می شوند
auto U متنی که خودکار اطراف یک تصویر یا از یک صفحه به صفحه دیگر می چرخد
portraits U جهت صفحه یا یک ورق صفحه که بلندترین لبه عمودی است
table U لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
conning U نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
portrait U جهت صفحه یا یک ورق صفحه که بلندترین لبه عمودی است
tabled U لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
cons U نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
tables U لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
tabling U لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
conned U نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
con U نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
autos U متنی که خودکار اطراف یک تصویر یا از یک صفحه به صفحه دیگر می چرخد
routing U صفحه ویدیو متنی که مسیر سایر صفحه ها را شرح میدهد
lead in page U صفحه ویدیویی که کاربر را به صفحه مورد نظر هدایت میکند
multiviewports U صفحه نمایشی که دو یاچندین صفحه قابل دید رانمایش میدهد
data tablet U یک وسیله ورودی دستی برای صفحه نمایش گرافیکی صفحه داده دهی
notebook computer U که به راحتی قابل حمل است ولی صفحه کلید و صفحه نمایش کوچک دارد
backlight U چراغ پشت صفحه کریستال مایع که شدت حروف صفحه را بهبود می بخشد وآنها را خوانا تر میکند
stationed U میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند
station U میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند
hyperlink U کلمه یا تصویر یا دگمهای در صفحه وب یا عنوان چند رسانهای که در صورت انتخاب کاربر را به صفحه دیگری می برد
stations U میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند
refresh buffer U یک مکان حافظه موقت که درهنگام تازه کردن یک صفحه تصویر اصلاعات نمایش صفحه را نگاهداری میکند
device U CON برای صفحه کلید و صفحه نمایش
devices U CON برای صفحه کلید و صفحه نمایش
discs U صفحه کلاج صفحه دیسک تیغ اره
disc U صفحه کلاج صفحه دیسک تیغ اره
rainbow border U حاشیه رنگین کمان [در فرش های چینی گاه در پایین فرش و گاه اطراف حاشیه فرش را با رنگ های مختلف تزئین می کنند که حالتی از رنگین کمان را نشان میدهد.]
cls U در -MS DOS دستور سیستم به معنای پاک کردن صفحه نمایش و قرار دادن نشانه گر در بالای صفحه گوشه سمت چپ
button U شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد
buttoning U شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد
buttoned U شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد
paged U عدد یکتا انتساب شده به هر صفحه در برنامه چند رسانهای برای استفاده در صفحه با کلمات کلیدی و انتقال بین صفحات
page U عدد یکتا انتساب شده به هر صفحه در برنامه چند رسانهای برای استفاده در صفحه با کلمات کلیدی و انتقال بین صفحات
implicit reference U مرجعی به شی که محل دقیق صفحه را نمیگوید ولی فرض میکند که شی روی صفحه جاری قرار دارد یا قابل دیدن است
pages U عدد یکتا انتساب شده به هر صفحه در برنامه چند رسانهای برای استفاده در صفحه با کلمات کلیدی و انتقال بین صفحات
subjective U درونی
interiors U درونی
in U درونی
inward U درونی
tumble home U خم درونی
civil U درونی
in U :درونی
intestine U درونی
in- U :درونی
indoor U درونی
intestines U درونی
inner U درونی
endogenous U درونی
interior U درونی
intrinsic U درونی
in- U درونی
innermost U درونی
inmost U درونی
internal U درونی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com