Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
drawbar pull
U
فشار وارد به بازوی اتصال یابازوی کشش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pivot arm
U
بازوی گردان بازوی اتصال
male connector
U
ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
drawbar
U
بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
armlock
U
گرفتن بازوی حریف و کشیدن ان با فشار به پشت ارنج
turnstile
U
تیری که چهار بازوی گردنده داردوهرکس میخواهد از ان بگذرد کوپن خود را درسوراخ ان انداخته وانراچرخانده وارد میشود
turnstiles
U
تیری که چهار بازوی گردنده داردوهرکس میخواهد از ان بگذرد کوپن خود را درسوراخ ان انداخته وانراچرخانده وارد میشود
take a strain
U
وارد کردن فشار به طناب
ingrate
U
تعدی کردن فشار وارد اوردن بر
scissors
U
سگک از رو که فشار زیاد به کمر وارد می اورد
pitot pressure
U
فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
female
U
سوراخی که سوزنی وارد آن میشود تا اتصال برقرار شود
plugging
U
اتصالی که وارد سوکت میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند
female
U
استدلالی به همراه سوکتهایی که سوزنهای اتصال نری وارد آن می شوند
plugs
U
اتصالی که وارد سوکت میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند
plug
U
اتصالی که وارد سوکت میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند
typematic
U
هر کاراکتر صفحه کلید که تاوقتی بر ان فشار وارد میشود تکرار می گردد
sockets
U
سوراخی که سوزن یا ورودی وارد میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند
socket
[سوراخی که سوزن یا ورودی وارد میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند]
c clamp
U
گیره فلزی به شکل سی برای وارد کردن فشار و نگاه داشتن قطعات کنار یکدیگر
pascal
U
فشار وارد بریک نقطه صرف نظر از شتاب ناشی از گرانش در همه جهات یکسان میباشد
wobble pump
U
پمپ دستی در کابین خلبان برای وارد ساختن فشار اولیه به سوخت قبل از استارت موتور پیستونی
collapse pressure
U
حگاکثر فشار وارد به یک لایه تا ان لایه ریزش نکند
pascal's law
U
هرگاه فشاری بریک نقطه از مایع وارد شود ان فشار عینا" به تمام نقاط مایع منتقل میشود
partial pressure
U
[فشار اولیه و جزئی که در اثر شانه کوبی و یا کشیدن تار در چله کشی به نخ های تار وارد می شود.]
wires
U
روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
wire
U
روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
edges
U
تخته مدار چاپ شده که چندین نقط ه تماس روی لبه اش دارد که باعث وارد شده آن در لبه اتصال میشود
edge
U
تخته مدار چاپ شده که چندین نقط ه تماس روی لبه اش دارد که باعث وارد شده آن در لبه اتصال میشود
plug compatible
U
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
BNC connector
U
متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
cabin pressure
U
فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
wake up
U
کد وارد شدن در ترمینال راه دور برای بیان به کامپیوتر مرکزی که مقصد وارد شدن به آن محل را دارد
patch
U
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
layer
U
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
patches
U
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
layers
U
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
PPP
U
پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
connector
U
وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
fiber
U
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibre
U
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibres
U
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
contact
U
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacting
U
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacted
U
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacts
U
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
moorings
U
سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
DB connector
U
اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
pressurized cabin
U
اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
compensating relief valve
U
شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
pitot static system
U
سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure
U
فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
i had scarely arrived
U
تازه وارد شده بودم که هنوز وارد نشده بودم که ...
linkages
U
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
linkage
U
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
swivels
U
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivelled
U
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivel
U
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
gatepost
U
بازوی در
gateposts
U
بازوی در
string arm
U
بازوی زه کش
jibbed
U
بازوی متحرک
gateposts
U
بازوی دروازه
drawbar
U
بازوی کشش
jibs
U
بازوی متحرک
lever arm
U
بازوی اهرم
jibbing
U
بازوی متحرک
a broken arm
U
بازوی شکسته
boom
U
بازوی بیل
crank arm
U
بازوی لنگ
jib=boom
U
بازوی جرثقیل
booms
U
بازوی متحرک
gatepost
U
بازوی دروازه
moment arm
U
بازوی گشتاور
rocker arm
U
بازوی اسبک
whips
U
بازوی بار
access arm
U
بازوی دسترسی
rocker arm
U
بازوی ننویی
jib
U
بازوی متحرک
access arm
U
بازوی دستیابی
whip
U
بازوی بار
yardarm
U
بازوی افقی
boomed
U
بازوی بیل
boomed
U
بازوی متحرک
booming
U
بازوی بیل
whipped
U
بازوی بار
shank
U
بازوی لنگر
booming
U
بازوی متحرک
booms
U
بازوی بیل
boom
U
بازوی متحرک
roadwheel arm
U
بازوی غلطک شنی
bracer
U
محافظ بازوی کمانگیر
wiper arm
U
بازوی برف پاک کن
yardarm
U
بازوی دکل ناو
bottom boom
U
بازوی متحرک جراثقال
crank web
U
بازوی میل لنگ
cabin pressurization safety valve
U
شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio
U
نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic
U
دارای فشار یکسان خط هم فشار
RJ connector
U
نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
yard
U
بازوی افقی دکل ناو
rammed
U
بازوی انتقال نیرو سگدست
rams
U
بازوی انتقال نیرو سگدست
stockade
U
دودکش بازوی لنگر کشتی
stockades
U
دودکش بازوی لنگر کشتی
yards
U
بازوی افقی دکل ناو
ram
U
بازوی انتقال نیرو سگدست
leads
U
قطب اتصال سیم اتصال
terminal
U
محل اتصال پیچ اتصال
slip road
U
سینه کش اتصال فراز اتصال
lead
U
قطب اتصال سیم اتصال
terminals
U
محل اتصال پیچ اتصال
ramps
U
سینه کش اتصال فراز اتصال
ramp
U
سینه کش اتصال فراز اتصال
cascade connection
U
اتصال کاسکاد اتصال پلهای
hacks
U
ضربه خطای دست به بازوی حریف
hacked
U
ضربه خطای دست به بازوی حریف
topping off
U
بازوی بلند کننده بوم جرثقیل
hack
U
ضربه خطای دست به بازوی حریف
overarm
U
خارج شدن بازوی شناگر ازاب
rosettes
U
گوشت قسمت پشت بازوی گاو طوقی
roadwheel arm
U
بازوی چرخ جاده اهرم موازنه شنی
trucks
U
خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
trucking
U
خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
trucked
U
خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
truck
U
خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
rosette
U
گوشت قسمت پشت بازوی گاو طوقی
beats
U
تعدادضربات پا دریکسری ضربات بازوی شناگر ضربه زدن
beat
U
تعدادضربات پا دریکسری ضربات بازوی شناگر ضربه زدن
olympic lift and cross face
U
گرفتن بازوی چپ حریف از جلو وران پای راست از پشت
catch
U
نیروی اولیه بازوی شناگر در شروع حرکت ماهی گرفتن
low head plant
U
نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
deceleration time
U
زمانی که بازوی دستیابی پس از حرکت به محل صحیح دیسک سخت متوقف میشود
T connector
U
اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
piezoelectric
U
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
interface
U
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interfaces
U
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
energy absorber
U
مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
impluse level
U
سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
high voltage transformer
U
ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
subscriber's line
U
اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
clear one's ears
U
متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
pulls
U
ضربه زدن بطوری که گوی به سمت مخالف دست گلف باز برود حرکت بازوی شناگر در اب کشیدن دهنه اسب
pull
U
ضربه زدن بطوری که گوی به سمت مخالف دست گلف باز برود حرکت بازوی شناگر در اب کشیدن دهنه اسب
low voltage distribution system
U
شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
hypobaric
U
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
print
U
بازوی متحرک در چاپگر wheel-daisy که حروف آهنی را روی ریبون چاپگر قرار میدهد ورودی کاغذ علامت می گذارد
printed
U
بازوی متحرک در چاپگر wheel-daisy که حروف آهنی را روی ریبون چاپگر قرار میدهد ورودی کاغذ علامت می گذارد
prints
U
بازوی متحرک در چاپگر wheel-daisy که حروف آهنی را روی ریبون چاپگر قرار میدهد ورودی کاغذ علامت می گذارد
actuator
U
محرک بازوی عامل مکانیسم عامل
shoulder patch
U
درجه روی بازوی درجه داران
hep
U
وارد
infare
U
وارد
to make an entry of
U
وارد
familiar
U
وارد در
intrant
U
وارد
comer
U
وارد
conscious
U
وارد
pertinenet
U
وارد به
relevant
U
وارد
arrived in paris
U
وارد شدم
bring in
U
وارد کردن
the post has come
U
پست وارد شد
initiate
U
وارد کردن
proficient
U
وارد به فن با لیاقت
initiates
U
وارد کردن
initiated
U
وارد کردن
inducts
U
وارد کردن
initiating
U
وارد کردن
induct
U
وارد کردن
inducted
U
وارد کردن
importer
U
وارد کننده
versant
U
اشنا وارد
enters
U
وارد شدن
importers
U
وارد کننده
inducting
U
وارد کردن
knowledgeable
U
وارد بکار
enter
U
وارد شدن
check in
U
وارد شدن
ingoing
U
وارد شونده
importing
U
وارد کردن
immigrants
U
تازه وارد
conversant
U
وارد متبحر
make an entry
U
وارد کردن
inflictable
U
وارد اوردنی
arrived
U
وارد شدن
newcomers
U
تازه وارد
check-ins
U
وارد شدن
newcomer
U
تازه وارد
check-in
U
وارد شدن
incoming
U
وارد شونده
arrives
U
وارد شدن
entrants
U
وارد شونده
entrant
U
وارد شونده
lic
U
وارد بودن
inputting
U
وارد کردن
arrive
U
وارد شدن
inbound
U
وارد شونده
impoter
U
وارد کننده
arriving
U
وارد شدن
impotable
U
وارد کردنی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com