Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
shiver
U
فشار شدید رو به بالا با عقب دست یا ساق دست از مدافع به حریف
shivered
U
فشار شدید رو به بالا با عقب دست یا ساق دست از مدافع به حریف
shivering
U
فشار شدید رو به بالا با عقب دست یا ساق دست از مدافع به حریف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
squeeze
U
سد کردن مدافع حریف با دونفر
squeezing
U
سد کردن مدافع حریف با دونفر
squeezes
U
سد کردن مدافع حریف با دونفر
squeezed
U
سد کردن مدافع حریف با دونفر
bait the hole
U
گول زدن مدافع حریف
strong safety
U
مدافع ایمنی در سمت قوی خط تهاجم حریف
icing
U
ضربه خطای مدافع از نیمه زمین خودی به خط دروازه حریف
stunts
U
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunting
U
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunt
U
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
safety valve
U
پاس کوتاه به مدافع وقتی دریافت کنندگان دیگر بوسیله حریف مهار شده اند
big push theory of development
U
نظریه فشار شدید توسعه
embattle
U
حاضر بجنگ شدن تحت فشار شدید قرار دادن
armlock
U
گرفتن بازوی حریف و کشیدن ان با فشار به پشت ارنج
poke check
U
فشار اوردن به گوی با چوب برای دور کردن ان از حریف
bilge
U
بالا بردن فشار داخل خن
glided
U
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glide
U
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glides
U
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
compression pressure
U
فشار گیج در سیلندرموتورهای پیستونی دروضعیت نقطه مرگ بالا
underhook
U
گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
head and arm
U
هنگام حمله حریف به دو خم دست و سر حریف را گرفته او رامی پیچانیم
gain ground
U
ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
fervor
U
حرارت شدید اشتیاق شدید
fervour
U
حرارت شدید اشتیاق شدید
loop
U
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loops
U
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
looped
U
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
side sweep and over under
U
گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
cabin pressure
U
فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
pressurized cabin
U
اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
hit
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
face off
U
رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
compensating relief valve
U
شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
pitot static system
U
سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure
U
فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
cabin pressurization safety valve
U
شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio
U
نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic
U
دارای فشار یکسان خط هم فشار
apologist
U
مدافع
apologists
U
مدافع
defendants
U
مدافع
championless
U
بی مدافع
pleader
U
مدافع
blue liner
U
مدافع
backer up
U
مدافع
crease defenceman
U
مدافع
backs
U
مدافع
back
U
مدافع
pass rusher
U
مدافع خط
close defence
U
سه مدافع
defendant
U
مدافع
defenseless
U
بی مدافع
defender
U
مدافع
defenders
U
مدافع
judge advocate
U
وکیل مدافع
ball hawk
U
مدافع پرقدرت
position
U
موضعگیری مدافع موضعگیری مدافع
backs
U
مدافع خط میدان
defending attorney
U
وکیل مدافع
advocating
U
وکیل مدافع
advocates
U
وکیل مدافع
advocated
U
وکیل مدافع
back
U
مدافع خط میدان
advocate
U
وکیل مدافع
positioned
U
موضعگیری مدافع موضعگیری مدافع
defensor
U
وکیل مدافع
self defensive
U
مدافع خود
proctor
U
وکیل مدافع
blitzer
U
مدافع نفوذی
the champion of liberty
U
مدافع ازادی
backfour
U
چهار مدافع
barrister
U
وکیل مدافع
full back
U
مدافع پوششی
barristers
U
وکیل مدافع
backman
U
بازیگر مدافع
spinwriter
U
چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
double up
U
مراقبت از مهاجم با دو مدافع
counsellor
U
رایزن وکیل مدافع
line backer
U
مدافع پشتیبان خط تجمع
defending shampion
U
مدافع عنوان قهرمانی
counselors
U
رایزن وکیل مدافع
contestants
U
مسابقه دهنده مدافع
attorney
U
نمایندگی وکیل مدافع
slotback
U
مدافع پشت شکاف
attorneys
U
نمایندگی وکیل مدافع
signal caller
U
مدافع 3/4 در فوتبال امریکایی
counsellors
U
رایزن وکیل مدافع
scambler
U
مدافع مامور مانوربالا
counselor
U
رایزن وکیل مدافع
linemen
U
مدافع یامهاجم روی خط
lineman
U
مدافع یامهاجم روی خط
free safety
U
مدافع در منطقه ضعف
chicken fight
U
سد کردن پی در پی راه مدافع
contestant
U
مسابقه دهنده مدافع
vertically
U
از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
wicketkeeper
U
توپگیر مدافع میلههای کریکت
power i
U
طرح شماره یک بازی با سه مدافع
wing threequarter
U
هریک از دو مدافع کنار زمین
blocker
U
مدافع روی تور والیبال
low head plant
U
نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
ball hawk
U
مدافع خوب بازیگر در محوطه دوردست
cutoff block
U
سد کردن راه مدافع به وسیله مهاجم
shortstop
U
موقعیت بازیکن مدافع در داخل میدان
set back
U
مهاجمی که پشت سر مدافع میانی است
flare
U
پاس کوتاه به مدافع پشت تجمع
flares
U
پاس کوتاه به مدافع پشت تجمع
defenceman
U
مدافع منطقه دفاعی غیر ازدروازه بان
cross kick
U
ضربه با پا به سمت دیگرزمین که مدافع کمتری دارد
submarine
U
مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
pass cut
U
روش گریختن مهاجم بی گوی از چند مدافع
go backdoor
U
جاگیری در پشت مدافع برای دریافت پاس
dropouts
U
ضربه با پا در داخل خط 52یاردی بوسیله تیم مدافع
fore check
U
جلوگیری از مدافع در منطقه دفاعش جلوی تور
drop-out
U
ضربه با پا در داخل خط 52یاردی بوسیله تیم مدافع
drop-outs
U
ضربه با پا در داخل خط 52یاردی بوسیله تیم مدافع
submarines
U
مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
piezoelectric
U
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
delayed offside
U
تاخیر در اعلام افساید که بستگی به واکنش مدافع دارد
blitz
U
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
foot sweep
U
پرتاب مهاجم از طرف مدافع با گرفتن یقه و استفاده از پا
blitzed
U
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzes
U
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzing
U
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
energy absorber
U
مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
power block
U
سد کرپدن راه مدافع بوسیله مهاجم با راندن او به عقب بابکنار
barrister
U
وکیل مدافع وکیلی که حق حضور دردادگاه و دفاع شفاهی را دارد
barristers
U
وکیل مدافع وکیلی که حق حضور دردادگاه و دفاع شفاهی را دارد
high voltage transformer
U
ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
impluse level
U
سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
the clouds above
ابرهای بالا یا بالا سر
dat
U
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
look off
U
فریب دادن مدافع با نگاه به سمت مخالف پیش از پرتاب توپ
slashing
U
شدید
raging
U
شدید
forcible
U
شدید
grievous
U
شدید
rugged
U
شدید
towering
U
شدید
boisterous
U
شدید
vigorous
U
شدید
strenuous
U
شدید
rigorous
U
شدید
acute
U
شدید
intensive
U
شدید
tough
U
شدید
tougher
U
شدید
toughest
U
شدید
drastically
U
شدید
drastic
U
شدید
stalwarts
U
شدید
keen
U
شدید
stalwart
U
شدید
keenest
U
شدید
sopping
U
شدید
inclement
U
شدید
two fisted
U
شدید
vehement
U
شدید
hyperpyrexia
U
تب شدید
violent
U
شدید
draconic
U
شدید
severe
U
شدید
climacteric
<adj.>
U
شدید
extensive
U
شدید
vehemently
U
شدید
severest
U
شدید
severer
U
شدید
high wrought
U
شدید
sweltering
U
شدید
intense
U
شدید
incontrollable
U
شدید
diametric
U
شدید
diametrical
U
شدید
tacit collusion
U
حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
pitot pressure
U
فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
sthenic
U
شدید نیرومند
advertising blitz
U
تبلیغات شدید
passion
U
تعصب شدید
actude conditions
U
شرایط شدید
slat
U
ضربه شدید
booms
U
رونق شدید
booming
U
رونق شدید
boom
U
رونق شدید
violent wind
U
باد شدید
slats
U
ضربه شدید
salvoes
U
افهاراحساسات شدید
boomed
U
رونق شدید
an intensive particle
U
ادات شدید
aggravator
U
شدید کننده
heavy
U
شدید پرزور
heaviest
U
شدید پرزور
heavies
U
شدید پرزور
rain shower
باران شدید
workout
U
کار شدید
revulsion
U
تنفر شدید
rumbustious
U
سخت شدید
schwarmerei
U
احساسات شدید
workouts
U
تمرین شدید
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com