Perdic | فشار در اثر ازدیاد حجم | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (5 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	swelling pressure U	فشار در اثر ازدیاد حجم

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	overvoltage U	ازدیاد فشار
Other Matches

	plethora U	ازدیاد
	augmentation U	ازدیاد
	proliferation U	ازدیاد
	hyperinsulinism U	ازدیاد انسولین
	hyperesthesia U	ازدیاد حساسیت
	increasable U	قابل ازدیاد
	elongation U	ازدیاد طول
	hyperaesthesia U	ازدیاد حساسیت
	unit elongation U	ازدیاد طول ویژه
	emmenagogue U	داروهای ازدیاد قاعدگی
	magnetic elongation U	ازدیاد طول مغناطیسی
	extensometer U	ازدیاد طول سنج
	hyperglycemia U	ازدیاد قند خون
	cabin pressure U	فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
	speedup U	ازدیاد تولید یا سرعت وغیره
	strains U	دگروشی ازدیاد طول ویژه
	skyrocketed U	ازدیاد سریع قیمت وغیره
	skyrocketing U	ازدیاد سریع قیمت وغیره
	hydrocephalus U	ازدیاد غیر عادی مایع
	skyrockets U	ازدیاد سریع قیمت وغیره
	strain U	دگروشی ازدیاد طول ویژه
	hydrocephaly U	ازدیاد غیر عادی مایع
	hyperthyroid U	ازدیاد فعالیت غذه درقی
	plethora U	ازدیاد خون در یک نقطه افراط
	skyrocket U	ازدیاد سریع قیمت وغیره
	pressurized cabin U	اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
	frost hoil U	ازدیاد حجم دراثر یخبندان بادکردگی
	lymphocytosis U	ازدیاد گلبولهای سفید یک هستهای خون
	air hose coupling U	دستگاه نشان دهنده ازدیاد باد
	compensating relief valve U	شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
	hypervitaminosis U	ناراحتیهای حاصله در اثر ازدیاد ویتامین در بدن
	hydrocele U	دچار ازدیاد فشارمایع در داخل بطنهای مغز
	pitot static system U	سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
	pore pressure U	فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
	backed bow U	کمان نوار پیچی شده برای ازدیاد مقاومت
	cabin pressurization safety valve U	شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
	compressor pressure ratio U	نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
	isopiestic U	دارای فشار یکسان خط هم فشار
	underdistance U	روش تمرینی دونده درمسافتی کمتر از معمول مسابقه برای ازدیاد سرعت
	low head plant U	نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
	piezoelectric U	ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
	energy absorber U	مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
	impluse level U	سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
	high voltage transformer U	ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
	pitot pressure U	فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
	clear one's ears U	متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
	malthusian theory of population U	فرضیه جمعیت مالتوس چون ازدیاد جمعیت جهان باتصاعد هندسی و افزایش منابع اغذیه به شکل تصاعدحسابی است باید جمعیت کنترل شود
	overload U	بار زیاد ازدیاد بار
	overloaded U	بار زیاد ازدیاد بار
	overloads U	بار زیاد ازدیاد بار
	hypermnesia U	ازدیاد غیر عادی خاطرات وافکار گذشته افزایش غیر عادی حافظه
	low voltage distribution system U	شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
	hypobaric U	مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
	isobar U	هم فشار
	pressured U	فشار
	pressures U	فشار
	back iron U	بن فشار
	isobar U	تک فشار
	fantod U	فشار
	isobars U	هم فشار
	isobars U	تک فشار
	atmospheric pressure U	فشار جو
	pressure curve U	خم فشار
	distraint U	فشار
	pressor U	فشار زا
	weight U	فشار
	pressing U	فشار
	total pressure U	فشار کل
	bunt U	فشار با سر
	thrusts U	فشار
	thrusting U	فشار
	water pressure U	فشار اب
	sense of pressure U	حس فشار
	pressuring U	فشار
	back pressure U	پی فشار
	pressure sense U	حس فشار
	barometric pressure U	فشار جو
	thrust U	فشار
	atmospheres U	فشار جو
	stroke U	فشار با پا
	stroked U	فشار با پا
	strokes U	فشار با پا
	stroking U	فشار با پا
	constraint U	فشار
	zips U	فشار
	isopiestic U	هم فشار
	impact U	فشار
	impacts U	فشار
	compression U	فشار
	tension U	فشار
	presses U	فشار
	atmosphere U	فشار جو
	violence U	فشار
	stresses U	فشار
	ice push U	فشار یخ
	strains U	فشار
	stress U	فشار
	strain U	فشار
	tensions U	فشار
	exertions U	فشار
	low pressure U	فشار کم
	pushes U	فشار
	exertion U	فشار
	pressure U	فشار
	brunt U	فشار
	stressing U	فشار
	growing pains U	فشار
	hydraulic pressure U	فشار اب
	pressure vessel U	فشار
	pushed U	فشار
	press U	فشار
	line of thrust U	خط فشار
	zipping U	فشار
	zipped U	فشار
	zip U	فشار
	push U	فشار
	isobare U	هم فشار
	piston pressure U	فشار پیستون
	impluse voltage U	فشار ضربهای
	piezometry U	فشار سنجی
	high tension U	فشار قوی
	impaction U	فشار سخت
	osmotic pressure U	فشار اسمزی
	inclined compression U	فشار مایل
	central head U	فشار مرکزی
	incompressible U	فشار ناپذیر
	overvoltage U	فشار زیاد
	center of pressure U	مرکز فشار
	overpressure U	فشار بیش از حد
	ciderpress U	سیب فشار
	partial pressure U	فشار جزئی
	ciderpress U	میوه فشار
	carebaria U	احساس فشار در سر
	partial pressure U	فشار جزیی
	centre of pressure U	مرکز فشار
	brush pressure U	فشار زغال
	platen U	اهن فشار
	pressure hull U	بدنه ضد فشار
	barometric pressure U	فشار بارومتری
	hydrostatic pressure U	فشار ایستابی
	barometric pressure U	فشار هوا
	pressure of speech U	فشار تکلم
	back wash U	فشار عقب اب
	hydrostatic pressure U	فشار عمق
	back pressure U	فشار متقابل
	hydrostatic pressure U	فشار عمق اب
	hydrostatic pressure U	فشار ایستائی
	pressure surface U	سطح فشار
	hydrostatic U	مربوط به فشار اب
	axial thrust U	فشار محوری
	pressure head U	ارتفاع فشار
	baroreceptor U	گیرنده فشار
	platten U	اهن فشار
	pressure face U	سمت فشار
	impact pressure U	فشار اصابت
	high tension magneto U	مگنت پر فشار
	gage pressure U	فشار گیج
	pressure above the atmosphere U	فشار بالای جو
	pressure adjustment U	تنظیم فشار
	pressure curve U	منحنی فشار
	pressure drop U	افت فشار
	hydraulic pressure U	فشار هیدرولیکی
	bearing pressure U	فشار یاطاقان
	pressure gaverner U	ناطم فشار
	bearing pressure U	فشار بردگاهی
	pressure gradient U	گرادیان فشار
	axial pressure U	فشار مرکزی
	cold water test pressure U	ازمایش فشار اب
	flux density U	تراکم فشار
	equilibrium pressure U	فشار تعادلی
	kinetic pressure U	فشار سینتیک
	high potential U	فشار قوی
	high pressure U	فشار زیاد
	high pressure area U	منطقه پر فشار
	forced draft U	هوای با فشار
	isobar surface U	سطح هم فشار
	internal pressure U	فشار درونی
	end thrust U	فشار محوری
	electric tension U	فشار الکتریکی
	effective pressure U	فشار موثر
	low tension U	فشار ضعیف
	edge pressure U	فشار لبه
	intermediate pressure U	فشار متوسط
	economic pressure U	فشار اقتصادی
	earth pressure U	فشار خاک
	lateral pressure U	فشار جانبی
	longitudinal compression U	فشار طولی
	low pressure U	منطقه کم فشار
	low pressure U	فشار خفیف
	eyestrain U	فشار باصره
	external pressure U	فشار برونی
	external pressure U	فشار خارجی
	gage pressure U	فشار مانومتری
	low potential system U	دستگاه کم فشار
	excess pressure U	فشار اضافی
	low potential U	فشار ضعیف
	gossypium U	داروی فشار
	group pressure U	فشار گروهی
	head loss U	افت فشار
	low air pressure U	فشار هوای کم