English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bearing pressure U فشار تکیه گاهی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
bearing pressure on foundation U فشار تکیه گاهی شالوده
Other Matches
support conditions U شرایط تکیه گاهی
anchorage distance U فاصله تکیه گاهی
bearing stress U تنش تکیه گاهی
anchoring effect U اثر تکیه گاهی
expansion bearing U تکیه گاهی که موجب حرکت طولی یا دورانی میشود
cantilever U تیرکی که تنها در یک انتهابصورت صلب به تکیه گاهی متصل شده است
support pression U فشار تکیه گاه
in and out U گاهی تو و گاهی بیرون
accent با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accented با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accenting U : با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accents U : با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
enclitic U متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
occasionally <adv.> U گاهی
now ....now U گاهی ....گاهی
once in a way U گاهی
once in a while <adv.> U گاهی
whilom U گاهی
sometimes U گاهی
somewhen U گاهی
frequently [quite often] <adv.> U گاهی
cabin pressure U فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
infrequently U گاه گاهی
at times U گاه گاهی
now and a U گاه گاهی
once in a blue moon U گاه گاهی
every now and then U گاه گاهی
from time to time U گاه گاهی
pressurized cabin U اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
compensating relief valve U شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
off and on U گاهی هرچند وقت یکبار
now and then a guest w come U گاه گاهی میهمانی می رسید
hit and miss U گاهی موفق وگاهی مغلوب
he makes occasional mistakes U گاه گاهی اشتباه میکند
precious metals U سیم وزرو گاهی پلاطین
pitot static system U سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure U فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
gapped scale U گاهی که چند نت ان حذف شده باشد
chugging U صدای انفجاری که گاهی از ماشین شنیده میشود
casual poor U کسیکه گاه گاهی نیازمند اعانه میشود
chugged U صدای انفجاری که گاهی از ماشین شنیده میشود
chug U صدای انفجاری که گاهی از ماشین شنیده میشود
huck aback U حولهای پارچه نخ وکتان که گاهی گلداردرست می کنند
accept as true U گاهی پس از accept بمعنی پذیرفتن لفظ of می اورند
It is one of those things. U گاهی پیش می آید ،دیگر چه می شود کرد
chugs U صدای انفجاری که گاهی از ماشین شنیده میشود
fox fire U نور وتشعشعی که گاهی ازچوبهای پوسیده ساطع میگردد
mastigophoran U اغازیان تک سلولی تاژکدار که گاهی جزء جلبک محسوبند
brochure U کتاب کوچک صحافی نشده که گاهی جلدکاغذی دارد
brochures U کتاب کوچک صحافی نشده که گاهی جلدکاغذی دارد
cabin pressurization safety valve U شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio U نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic U دارای فشار یکسان خط هم فشار
echolalia U تکرار و تقلید سخنان دیگران که گاهی نوعی مرض میشود
corposant U گلولههای روشنایی که گاهی درهوای طوفانی بردکلهای کشتی دیده م
natural erosion U فرسایش طبیعی که گاهی با پدیده خاک زائی در حالت تعادل است
epicanthus U لایه کوچکی از پوست که گاهی گوشه درونی چشم رامی پوشاند
karakul U کاراکول [نژادی از گوسفند آسیائی با رنگ طبیعی سیاه، خاکستری و گاهی قهوه ای]
admixtures U موادی بجز سیمان شن ماسه و اب که گاهی به عنوان ماده کمکی به بتن اضافه میکنند
bad break U مشکلی که گاهی در نرم افزار کلمه پرداز با اعمال خودکار فاصله ایجاد میشود
low head plant U نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
verbal note U شود مورد استفاده قرار می گیرد و گاهی نیز برای ان که خلاصهای از مذاکرات شفاهی در دست باشد تنظیم می گردد
young saints Šold devils U جوانان دین دار گاهی چون پابسن گذارند بی دین می شوند
piezoelectric U ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
energy absorber U مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
accented U تکیه
recumbency U تکیه
accenting U تکیه
emphasis U تکیه
accent U تکیه
lolls U لم تکیه
lolling U لم تکیه
lolled U لم تکیه
loll U لم تکیه
accumbency U تکیه
atonic U بی تکیه
enclitic U بی تکیه
accents U تکیه
leaning U تکیه
leanings U تکیه
unaccented U بی تکیه
reliance U تکیه
impluse level U سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
high voltage transformer U ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
backrest U تکیه گاه
bolstered U تکیه دادن
support U تکیه گاه
bridge seat U تکیه گاه
bolsters U تکیه دادن
boilerplate U تکیه کلام
stayed U تکیه مهار
anchoring U تکیه گاه
anchors U تکیه گاه
to throw oneself on U تکیه کردن بر
to lean on a reed U تکیه بر اب کردن
counterfort U دیوار تکیه
to base one self U تکیه کردن
support roller U تکیه گاه
support bearing U تکیه گاه
propping U تکیه گاه
stay U تکیه مهار
bolster U تکیه دادن
arm rest U تکیه گاه
reclines U تکیه کردن
leaned U تکیه کردن
lean U تکیه زدن
lean U تکیه کردن
postpositive U الحاقی و بی تکیه
anchorage U تکیه گاه
anchorages U تکیه گاه
propped U تکیه گاه
point of support U تکیه گاه
reclined U تکیه کردن
recline U تکیه کردن
insists U تکیه کردن بر
mahlstick U تکیه دست
stand U تکیه گاه
maulstick U تکیه دست
saddle bearer U تکیه گاه
accentual U تکیه دار
leans U تکیه زدن
leans U تکیه کردن
leaned U تکیه زدن
insist U تکیه کردن بر
insisted U تکیه کردن بر
insisting U تکیه کردن بر
prop U تکیه گاه
relied U تکیه کردن
rests U تکیه گاه
relies U تکیه کردن
rely U تکیه کردن
bearing U تکیه گاه
relying U تکیه کردن
rest U تکیه گاه
rest U تکیه دادن
catch-phrase U تکیه کلام
rests U تکیه دادن
anchor U تکیه گاه
catch-phrases U تکیه کلام
fulcrum U تکیه گاه
slump over U تکیه زدن
heel rest تکیه گاه
pitot pressure U فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
journals U تکیه گاه اصلی
indirect support U تکیه گاه بی واسطه
leans U تکیه دادن بطرف
lateral support U تکیه گاه کناری
lateral support U تکیه گاه جانبی
leaned U تکیه دادن بطرف
accentuating U با تکیه تلفظ کردن
accentuates U با تکیه تلفظ کردن
armpit U تکیه گاه ارنج
armpits U تکیه گاه ارنج
slogans U تکیه کلام شعار
accentually U مطابق تکیه صدا
abutment U تکیه گاه نیمپایه
accumbent U تکیه دار خوابیده
simple support U تکیه گاه ساده
settlement of abutments U نشست تکیه گاه
movable support U تکیه گاه متحرک
seat bars U میلههای تکیه گاه
hinged support U تکیه گاه مفصلی
restraining support U تکیه گاه گیردار
arch abutment U تکیه گاه قوس
support U تکیه گاه پایه
accentuate U با تکیه تلفظ کردن
accentuated U با تکیه تلفظ کردن
solid support U تکیه گاه جامد
fixed support U تکیه گاه گیردار
bow hand U دسته تکیه گاه
journal U تکیه گاه اصلی
propping U تیر شمع تکیه
to lean out of the window U به پنجره تکیه دادن
direct support U تکیه گاه بی واسطه
slogan U تکیه کلام شعار
propped U تیر شمع تکیه
prop U تیر شمع تکیه
free support U تکیه گاه ازاد
to lean against something U تکیه زدن به چیزی
perceptual anchorage U تکیه گاه ادراکی
rest U تکیه گاه استراحت
bench wall U دیوار تکیه گاه
elastic support U تکیه گاه ارتجاعی
to lean against the wall U به دیوار تکیه دادن
lean U تکیه دادن بطرف
accumbent U تکیه کننده سرغذا
rests U تکیه گاه استراحت
bearing plate U صفحه تکیه گاه
core print U تکیه گاه ماهیچه
bearing width U عرض تکیه گاه
clear one's ears U متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
span U فاصله دو تکیه گاه تیر
accentually U بدانسان که تکیه صدارانشان دهد
spans U فاصله دو تکیه گاه تیر
spanned U فاصله دو تکیه گاه تیر
accent mark U یکی از علائم تکیه در موسیقی
accubation U تکیه دادن یادرازکشیدن سرخوراک
reaction of support U عکس العمل تکیه گاه
spanning U فاصله دو تکیه گاه تیر
accentuated U تکیه دادن تاکید کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com