Perdic | فشار تنگ شدگی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (3 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	constriction U	فشار تنگ شدگی
	constrictions U	فشار تنگ شدگی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	gelation U	بسته شدگی سفت شدگی
	imminution U	کم شدگی باریک شدگی
	cabin pressure U	فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
	pressurized cabin U	اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
	compensating relief valve U	شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
	pitot static system U	سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
	pore pressure U	فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
	cabin pressurization safety valve U	شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
	compressor pressure ratio U	نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
	isopiestic U	دارای فشار یکسان خط هم فشار
	low head plant U	نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
	bottling U	نخ شدگی
	geniculation U	خم شدگی
	dostortion U	کج شدگی
	depression U	کم شدگی
	depressions U	کم شدگی
	neck U	نخ شدگی
	necks U	نخ شدگی
	the mast has raked U	کج شدگی
	erection U	شق شدگی
	embeddeness U	حک شدگی
	erections U	شق شدگی
	locking U	قفل شدگی
	depressions U	گود شدگی
	polarization U	قطبی شدگی
	blotting U	پاک شدگی
	blotted U	پاک شدگی
	blot U	پاک شدگی
	strobilation U	باریک شدگی
	intensification U	افزون شدگی
	translocation U	جابجا شدگی
	acetification U	ترش شدگی
	turn over U	واژگون شدگی
	incalescence U	گرم شدگی
	invagination U	غلاف شدگی
	depression U	گود شدگی
	tight coupling U	جفت شدگی
	shrinkage U	چروک شدگی
	sprain U	رگ برگ شدگی
	hardening U	سفت شدگی
	liquescence U	مایع شدگی
	lateral yield U	له شدگی جانبی
	shortening U	کوتاه شدگی
	spraining U	رگ برگ شدگی
	congestion U	جمع شدگی
	sprains U	رگ برگ شدگی
	petrification U	سنگ شدگی
	sprained U	رگ برگ شدگی
	smelting U	ذوب شدگی
	scleriasis U	سفت شدگی
	expulsion U	بیرون شدگی
	expulsions U	بیرون شدگی
	leakage U	فاش شدگی
	leakages U	فاش شدگی
	recvrvature U	دولا شدگی
	purler U	پرت شدگی از سر
	pulverization U	خرد شدگی
	puchery U	جمع شدگی
	contraction U	جمع شدگی
	contractions U	جمع شدگی
	dispersion U	پخش شدگی
	scarlet U	سرخ شدگی
	acceptability U	قبول شدگی
	coupling U	جفت شدگی
	choking U	اب بند شدگی
	removal U	جدا شدگی
	necking U	باریک شدگی
	damnation U	لعنت شدگی
	elongation U	دراز شدگی
	nigrescence U	سیاه شدگی
	occlusion U	بسته شدگی
	occlusion U	جفت شدگی
	pairing U	جفت شدگی
	paralysation U	فلج شدگی
	petrifaction U	سنگ شدگی
	puckers U	جمع شدگی
	puckering U	جمع شدگی
	puckered U	جمع شدگی
	pucker U	جمع شدگی
	hybridization U	هیبرید شدگی
	fading U	محو شدگی
	diffusion U	پخش شدگی
	offsetting U	دوخم شدگی
	comminution U	خرد شدگی
	encrustations U	دلمه شدگی
	encrustation U	دلمه شدگی
	diminution U	کم شدگی تحقیر
	sclerosis U	سخت شدگی
	desuetude U	موقوف شدگی
	erasure U	پاک شدگی
	gelidity U	بسته شدگی
	gasification U	تبخیر شدگی
	eviration U	هذیان زن شدگی
	bronchocele U	بزرگ شدگی
	expunction U	پاک شدگی
	expurgation U	پاک شدگی
	dilution U	رقیق شدگی
	flagginess U	ول شدگی اویختگی
	flocculence U	قلنبه شدگی
	detruncation U	کوتاه شدگی
	carburization U	پودر شدگی
	crookedness U	انحناء و کج شدگی
	fixedness U	تثبیت شدگی
	blots U	پاک شدگی
	conglomeration U	گلوه شدگی
	conglomerations U	گلوه شدگی
	offset U	دوخم شدگی
	coagulation U	دلمه شدگی
	distotion factor U	ضریب کج شدگی
	homogenization U	هم جنس شدگی
	narrowing U	تنگ شدگی
	concretion U	سفت شدگی
	piezoelectric U	ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
	varicosity U	گشاد شدگی سیاهرگ
	maladies U	فاسد شدگی بیماری
	hepatization U	سفت شدگی بافته
	malady U	فاسد شدگی بیماری
	erethism U	تحریک شدگی زیاد
	encephalomalacia U	نرم شدگی مغز
	malposition U	جابجا شدگی جنین
	erasure U	حک جای پاک شدگی
	edge triggered U	با رها شدگی لبهای
	shrinkage stress U	خستگی جمع شدگی
	disseisin U	محروم شدگی ازتصرف
	shrinkage coefficient U	ضریب جمع شدگی
	condensation U	جمع شدگی تکاثف
	sclerosis U	سفت شدگی بافتها
	diffraction broadening U	پهن شدگی پراشی
	breaking U	پاره گی قطع شدگی
	delusion of control U	هذیان کنترل شدگی
	degree of shrinkage U	ضریب جمع شدگی
	yielding U	تسلیم شدگی فلز
	hyperostosis U	کلفت شدگی استخوان
	accru U	اجتماع فراهم شدگی
	digression U	پرت شدگی ازموضوع
	scleroma U	سفت شدگی بافتها
	shrinkage U	وابست جمع شدگی
	shrink U	انقباض چوروک شدگی
	shrinking U	انقباض چوروک شدگی
	depression U	گود شدگی فرودافت
	supersession U	جانشینی لغو شدگی
	gerontomorphosis U	پیر شدگی نژاد
	shrinks U	انقباض چوروک شدگی
	scloroderma U	سفت شدگی پوست
	depressions U	گود شدگی فرودافت
	energy absorber U	مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
	fixation U	خیره شدگی تعلق خاطر
	coupling U	جفت شدگی اتصال درگیری
	scrappiness U	اوراق شدگی ستیزه جویی
	fixations U	خیره شدگی تعلق خاطر
	dc coupling U	جفت شدگی جریان مستقیم
	enlarged tonsils U	بزرگ شدگی لوزه ها [پزشکی]
	depigmentation U	بیرنگ شدگی رنگ رفتگی
	dipole dipole coupling U	جفت شدگی دو قطبی- دوقطبی
	scoliosis U	کج شدگی تیره پشت ازپهلو
	shrinkage prevention U	وسیله جلوگیری از جمع شدگی
	strobilization U	تشکیل رشته باریک شدگی
	incarcerated hernia U	جمع شدگی کیسه فتق
	domesticity U	زندگانی خانگی رام شدگی
	high voltage transformer U	ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
	impluse level U	سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
	senile keratosis U	کلفت شدگی پوست درنتیجه پیری
	individuation U	تک شدگی تشخیص فرد در جمع شخصیت
	hydrargyia or rism U	مسموم شدگی از جیوه ناخوشی سیمابی
	pitot pressure U	فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
	clear one's ears U	متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
	low voltage distribution system U	شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
	hypobaric U	مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
	budding U	تولید مثل غیرجنسی از طریق ایجاد قلمبه شدگی در بخشی از بدن جاندار
	self insurance U	بیمه شدگی توسط خویشتن بیمه شدن پیش خود
	lobation U	قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
	couplement U	عمل امتزاج و جفت کردن جفت شدگی
	acceptance test	آزمایش کوچک شدگی آزمایش برداشت
	hyprostosis U	رویش غیر طبیعی استخوان کلفت شدگی استخوان برامدگی استخوان
	ice push U	فشار یخ
	sense of pressure U	حس فشار
	line of thrust U	خط فشار
	isopiestic U	هم فشار
	back pressure U	پی فشار
	isobare U	هم فشار
	hydraulic pressure U	فشار اب
	back iron U	بن فشار
	barometric pressure U	فشار جو
	distraint U	فشار
	bunt U	فشار با سر
	thrusting U	فشار
	thrusts U	فشار
	pressing U	فشار
	pressor U	فشار زا
	low pressure U	فشار کم
	atmospheric pressure U	فشار جو
	pressure curve U	خم فشار
	fantod U	فشار
	weight U	فشار
	pressure sense U	حس فشار
	thrust U	فشار
	tensions U	فشار
	total pressure U	فشار کل
	tension U	فشار
	compression U	فشار