Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
contact electricity
U
فشار الکتریکی تماسی الکتریسیته تماسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
contact potential
U
فشار الکتریکی تماسی
contact pressure
U
فشار تماسی
hard contact printing
U
چاپ تماسی که در ان هدچاپگر با نیروی محسوسی روی لایه زیرین فشار واردمی اورد
contact potential
U
ولتاژ تماسی
ignition by contact
U
احتراق تماسی
wire contact distributor
U
دلکوی تماسی
contacts
U
تماس یافتن تماسی
contacting
U
تماس یافتن تماسی
contacted
U
تماس یافتن تماسی
contact
U
تماس یافتن تماسی
nonimpact printer
U
چاپگر غیر تماسی
chireugi
U
ضربه زدن با دست تماسی-سطحی
It is all over between them . They are thru with each other .
U
بین آنها چیزی باقی نمانده ( را بطه یا تماسی وجود ندارد )
typeover
U
توانایی یک چاپگر تماسی درضربه زدن بیش از یکبار به کاراکتر و در نتیجه ایجاد اثردرشت و برجستهای از ان روی نسخه چاپی تایپ روی مطلب
anti-
U
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
inductivity
U
ثابت دی الکتریسیته قابلیت هدایت دی الکتریکی
ribbon switch
U
مبدل فشار مداوم به الکتریسیته
three pin plug
U
ورودی استاندارد با سه شاخه برای اتصال وسیلله الکتریکی به منبع اصل الکتریسیته
electric tension
U
فشار الکتریکی
voltages
U
فشار الکتریکی
voltage
U
فشار الکتریکی
Energy Star
U
استانداردی در صفحه نمایش کامپیوتر یا سایر وسایل الکتریکی برای اینکه بگوید محصول به خوبی طراحی شده است و الکتریسیته را هدر نمیدهد
voltage drop
U
افت فشار الکتریکی
voltage source
U
منبع فشار الکتریکی
ignition voltage
U
فشار الکتریکی احتراق
voltage stability
U
ثبات فشار الکتریکی
constant voltage
U
فشار الکتریکی ثابت
voltage stabilization
U
تثبیت فشار الکتریکی
instantaneous voltage
U
مقدار لحظهای فشار الکتریکی
high tension engineering
U
مهندسی فشار قوی الکتریکی
voltage swing
U
نوسان فشار الکتریکی نوسان ولتاژ
output voltage
U
ولتاژ ثانویه فشار الکتریکی ثانویه
voltage stabilizer
U
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
electrostatic
U
ذخیره سازی داده به صورت ناحیههای بار الکتریکی کوچک روی وسیله الکتریکی
PSU
U
مدار الکتریکی که حاوی ولتاژ مستقیم است و نیز سطح دلتادی از منبع جریان به سایر مدارهای الکتریکی
cabin pressure
U
فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
pressurized cabin
U
اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
compensating relief valve
U
شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
pitot static system
U
سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure
U
فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
creepage
U
مد الکتریسیته
electricity
U
الکتریسیته
electrical quantity
U
مقدار الکتریسیته
electrically
U
مربوط به الکتریسیته
electric current
U
جریان الکتریسیته
positive electricity
U
الکتریسیته مثبت
electrical
U
مر بوط به الکتریسیته
electro physic
U
فیزیک الکتریسیته
electric conductor
U
هادی الکتریسیته
electric conduction
U
هدایت الکتریسیته
static electricity
U
الکتریسیته ساکن
electrostatics
U
الکتریسیته ساکن
voltage source
U
منبع الکتریسیته
electric generator
U
مولد الکتریسیته
negative electricity
U
الکتریسیته منفی
inductive capacity
U
ثابت دی الکتریسیته
electric doublet
U
دو قطبی الکتریسیته
induced electricity
U
الکتریسیته القائی
animal electricity
U
الکتریسیته بدن
nuclear electricity
U
الکتریسیته هستهای
electric dipole
U
دو قطبی الکتریسیته
brain potential
U
الکتریسیته مغز
cabin pressurization safety valve
U
شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio
U
نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic
U
دارای فشار یکسان خط هم فشار
generator
U
وسیله تولید الکتریسیته
electrometer valve
U
لامپ الکتریسیته سنج
hot wire
U
سیم حاوی الکتریسیته
electrometer tule
U
لامپ الکتریسیته سنج
magnetoelectric
U
مربوط به الکتریسیته القایی
generators
U
وسیله تولید الکتریسیته
piezo electric effect
U
اثر پیزو- الکتریسیته
hot-wires
U
سیم حاوی الکتریسیته
hot-wiring
U
سیم حاوی الکتریسیته
coulomb
U
واحد اندازه الکتریسیته
hot-wire
U
سیم حاوی الکتریسیته
hot-wired
U
سیم حاوی الکتریسیته
electrical and otherwise
U
الکتریکی و غیر الکتریکی
replenish
U
شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
static
U
الکتریسیته ساکن وضعیت ثابت
replenished
U
شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
replenishes
U
شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
phase difference
U
اختلاف فاز جریان الکتریسیته
replenishing
U
شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
watt
U
واحد اندازه گیری الکتریسیته
watts
U
واحد اندازه گیری الکتریسیته
electric
U
آنچه با الکتریسیته کار میکند
mains electricity
U
منبع الکتریسیته محلی مشتریان
insulator
U
مادهای که الکتریسیته را هدایت نمیکند
insulators
U
مادهای که الکتریسیته را هدایت نمیکند
polar
U
دارای الکتریسیته مثبت و منفی
galvanism
U
جریان مستقیم برق الکتریسیته شیمیایی
nonsparking
U
ضد تولید جرقه غیر هادی الکتریسیته
hydro electric
U
وابسته به پیدایش الکتریسیته بوسیله مالش اب یا بخار
hydro-electric
U
وابسته به پیدایش الکتریسیته بوسیله مالش اب یا بخار
conductors
U
مادهای مثل فلز که هادی الکتریسیته است
conductor
U
مادهای مثل فلز که هادی الکتریسیته است
permittivity
U
واحد اندازه گیری الکتریسیته برحسب فاراده
charges
U
1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
charge
U
1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
electrostatic charge
U
بار الکتریسیته ساکن
[که در اثر مالش بوجود می آید.]
ieee
U
Electronics and ofElectrical Institute Engineers موسسه مهندسین الکتریسیته و الکترونیک
powers
U
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powered
U
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
power
U
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powering
U
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
decibel
U
واحدی که نسبت بین دو مقدار الکتریسیته یاصوت را بیان میکند
decibels
U
واحدی که نسبت بین دو مقدار الکتریسیته یاصوت را بیان میکند
low head plant
U
نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
IEC connector
U
استانداردی برای اتصال سر سوزنه در سوکتی که الکتریسیته اصلی را به کامپیوتر منتقل میکند
iee /s 00
U
مشخصه یک استاندارد که توسط موسسه مهندسین الکتریسیته و الکترونیک ساخته شده است
piezoelectric
U
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
monitored
U
مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
actinoelectric
U
اجسامی که دارای خاصیت تولید الکتریسیته در اثر تابش طول موجی متناسب با نورباشند
monitors
U
مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
monitor
U
مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
electronic
U
میدانهای الکترومغناطیسی و الکتریسیته ساکن که توسط وسایل الکترونی زیاد ایجاد شده است .
gas electric generating set
U
مولد برق بنزینی- الکتریکی مولد برق گاز الکتریکی
energy absorber
U
مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
high voltage transformer
U
ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
impluse level
U
سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
isolation
U
مبدلی که برای جدا کردن قط عات از اتصال مستقیم با منبع تغذیه الکتریسیته اصلی به کار می رود
photovoltaic cell
U
مبدلی که مانند سلول فتوالکتریک تابشهای الکترومگنتیک را با طول موجهای مرئی و نزدیک ان به الکتریسیته تبدیل میکند
pitot pressure
U
فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
clear one's ears
U
متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
positive
U
قطب مثبت باطری الکتریسیته مثبت اری یا تصدیق می کنم
electrothermal printer
U
چاپگری که نوک چاپ به همراه عناصر گرمایی -dot matrix برای فرم دادن به حروف کاغذهای حساس به الکتریسیته به کار می رود
impedance
U
مقاومت فاهری الکتریسیته مقاومت سیم امپدانس
meter power supply
U
امکان ای در ویندوز که میزان توان باتری را در laptop نشان میدهد و نیز می گوید آیا از طریق بالا اجرا میشود یا منبع اصلی الکتریسیته
low voltage distribution system
U
شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
hypobaric
U
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
marking current
U
جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
electric
U
الکتریکی
electrotechnical
U
الکتریکی
electrical
U
الکتریکی
electric shocks
U
شوک الکتریکی
tachogenerator
U
دورسنج الکتریکی
electric shock
U
شوک الکتریکی
specific conductance
U
رسانندگی الکتریکی
electrical
U
سیستم الکتریکی
electrifying
U
الکتریکی کردن
electrify
U
الکتریکی کردن
isolating
U
به صورت الکتریکی
electrified
U
الکتریکی کردن
conduction
U
رسانایی الکتریکی
electrifies
U
الکتریکی کردن
isolates
U
به صورت الکتریکی
isolate
U
به صورت الکتریکی
electroplating
U
ابکاری الکتریکی
electric heater
U
گرم کن الکتریکی
electric energy
U
انرژی الکتریکی
electric drive
U
محرکه الکتریکی
dielectric polarization
U
قطبش دی الکتریکی
dielectric power
U
قدرت دی الکتریکی
dielectric strain
U
بار دی الکتریکی
dielectric stress
U
بار دی الکتریکی
dielectric strength
U
پایدار دی الکتریکی
dielectric viscosity
U
لختی دی الکتریکی
electric equipment
U
تجهیزات الکتریکی
electric eye
U
چشم الکتریکی
corona discharge
U
تخلیه الکتریکی
electric force
U
نیروی الکتریکی
electric flux
U
شار الکتریکی
electric filter
U
صافی الکتریکی
electric field
U
میدان الکتریکی
magic eye
U
چشم الکتریکی
electric primer
U
چاشنی الکتریکی
electric circuit
U
مدار الکتریکی
electric charge
U
بار الکتریکی
electric apparatus
U
دستگاه الکتریکی
electric arc
U
قوس الکتریکی
electric attraction
U
جاذبه الکتریکی
electric balance
U
تعادل الکتریکی
electric brake
U
ترمز الکتریکی
electric clock
U
ساعت الکتریکی
electric component
U
قطعه الکتریکی
electric connection
U
اتصال الکتریکی
electric potential
U
پتانسیل الکتریکی
electric machine
U
ماشین الکتریکی
electric discharge
U
تخلیه الکتریکی
electric coupling
U
پیوست الکتریکی
electric coupling
U
تزویج الکتریکی
electric control
U
کنترل الکتریکی
electric contact
U
کنتاکت الکتریکی
electric constant
U
ثابت الکتریکی
electric bulb
U
لامپ الکتریکی
electromotor
U
محرک الکتریکی
electromigration
U
مهاجرت الکتریکی
electromagnet
U
اهنربای الکتریکی
electrolytic iron
U
اهن الکتریکی
electrolytic capacitor
U
خازن الکتریکی
spark erossion
U
فرسایش الکتریکی
electro erosion
U
فرسایش الکتریکی
capacitance
U
فرفیت الکتریکی
electrise
U
الکتریکی کردن
electrical transcription
U
ضبط الکتریکی
electromotor
U
موتور الکتریکی
electron bombbardment
U
بمباران الکتریکی
electropathy
U
مداوای الکتریکی
hot seat
U
صندلی الکتریکی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com