English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
nobby U فریف خیلی شیک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
quaint U خیلی فریف
in petto U سری بصورت خیلی ریز و فریف
Other Matches
thickest U طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thick U طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thicker U طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
she has a well poised head U وضع سرش در روی بدنش خیلی خیلی خوش نما است
go great guns <idiom> U موفقیت آمیز،انجام کاری خیلی سریع یا خیلی سخت
i am very keen on going there U من خیلی مشتاقم انجا بروم خیلی دلم میخواهد به انجابروم
paint oneself into a corner <idiom> U گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است
microfilms U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilming U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilmed U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilm U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
sottovoce U صدای خیلی یواش اهنگ خیلی اهسته
very low frequency U فرکانس خیلی کم در ارتفاع خیلی پایین
rattling U خیلی تند خیلی خوب
ponderous U خیلی سنگین خیلی کودن
fine U فریف
fined U فریف
finest U فریف
pindling U فریف
chichi U فریف
svelte U فریف
precieuse U فریف
delicate U فریف
precieux U فریف
slender U فریف
elegant U فریف
subtile U فریف
svelt U فریف
minikin U فریف
mignon U فریف
high grade zink U زینک فریف
sheer U مستقیما فریف
lenis U رقیق فریف
hyperfine U فوق فریف
in miniature U بطور فریف
airy-fairy U فریف و لطیف
superfine U بسیار فریف
aesthetic U فریف طبع
fine boring U سوراخکاری فریف
fine adjustment U تنظیم فریف
elegant style U انشا فریف
fine skill U مهارت فریف
elegant maners U اطوار فریف
aesthetically U فریف طبع
tinnily U بطور فریف
fine structure U ساختار فریف
wiredrawn U طویل و فریف
fine structure U استخوانبندی فریف
fine motor skills U مهارتهای حرکتی فریف
supersubtle U فوق العاده فریف
dainty U هر چیز فریف و عالی
fimbrillate U دارای ریشه فریف
fine boring machine U دستگاه مته فریف
hyperfine structure U ساختار فوق فریف
edition de luxe U چاپ فریف یا تجملی
commercial light gage sheet U ورق فریف تجارتی
sheer U پارچه فریف حریری
finely U بطورعالی یا فریف یا ریز
serrulated U دارای دندانههای فریف
floc U کلالهای ازرشتههای فریف
davenport U یکنوع میزتحریر فریف
finesse U ضربه فریف و ماهرانه
fretsaw U اره فریف کاری
capillary U فریف عروق شعریه
capillaries U فریف عروق شعریه
fret saw U اره فریف کاری
serrulate U دارای دندانههای فریف
fine miscle movement U حرکت فریف عضلانی
reticulated U دارای شبکه سه بعدی فریف
wire gauze U تور فریف سیم مانند
plumulate U دارای پرهای فریف و ریز
rugulose U دارای چینهای فریف وکوچک
penicillate U دارای شبکه توری فریف
curvaceous U دارای انحناء وقوسهای فریف زنانه
curvacious U دارای انحناء وقوسهای فریف زنانه
cambric U نوعی پارچه کتانی فریف قمیص
h.f.s U structure hyperfine ساختار فوق فریف
wirespun U زیاد کشیده ونازک لطیف فریف
mechlin U توری فریف مخصوص کلاه وتوری دوزی
mignonette U یکجور توری فریف سبز مایل به سفید
close grained U دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
close grain U دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
diatomite U ذرات فریف و ریزسیلیسی که از بقایای گمزادان بدست می اید
emergency U خیلی خیلی فوری
emergencies U خیلی خیلی فوری
iceneedle U یکی از ذرات فریف یخ که درهوای سرد و شفاف بطورشناوریافت میشود
bone china U چینی فراتاب و فریف که از رس سفید و خاکستر استخوان درست شده است
jim dandy U ادم خیلی شیک چیز خیلی شیک
malines U تور فریف ابریشمی و اهاردارکه برای لباس وکلاه زنانه بکار میبرند
crocus cloth U پارچه زبری که اکسید فریک قرمزرنگ فریف و ریزسایندهای روی سطح ان قرارگرفته و برای جلا دادن فلزات بکارمیرود
thumbnail U نمایش گرافیکی فریف یک تصویر, به عنوان یک روش سریع و مرسوم برای مشاهده محتوای گرافیک یا فایل PTP پیش از بازیابی
thumbnails U نمایش گرافیکی فریف یک تصویر, به عنوان یک روش سریع و مرسوم برای مشاهده محتوای گرافیک یا فایل PTP پیش از بازیابی
villainous U خیلی بد
for long U خیلی
very U خیلی
routh U خیلی
copious U خیلی
highly U خیلی
dammit U خیلی
to a large extent U خیلی
dumpiness U خیلی
far and away U خیلی
many U خیلی
very little U خیلی کم
ten U خیلی
damn U خیلی
abysmal <adj.> U خیلی بد
not a few U خیلی ها
in large quantities U خیلی خیلی
He is a loose card . U خیلی ول است
very light U خیلی سبک
level best U خیلی عالی
far and away U خیلی دور
far off U خیلی دور
in no time U خیلی زود
level best U خیلی خوب
superrabundant U خیلی زیاد
subminiature U خیلی کوچک
much was said U خیلی حرفهازده شد
it is very easily done U خیلی به اسانی
I had an awful time . U به من خیلی بد گذشت
swith U خیلی عظیم
thank you very much U خیلی متشکرم
She is very pretentious. U خیلی ادعادارد
mad as a hornet <idiom> U خیلی عصبانی
ultraconservative U خیلی محتاط
many persons U خیلی اشخاص
many people U خیلی اشخاص
in seventh heaven <idiom> U خیلی خوشحال
in cold blood <idiom> U خیلی خونسرد
toploftiness U خیلی متکبر
corking U خیلی زیبا
many people U خیلی از مردم
to pieces <idiom> U خیلی زیاده
to spread like wildfire U خیلی زودمنتشرشدن
too bad <idiom> U خیلی بد ،غم انگیز
lower most U خیلی پست تر
dead slow U خیلی اهسته
lily white U خیلی سفید
tickled pink <idiom> U خیلی شادوخوشحال
much worse U خیلی بدتر
(a) snap <idiom> U خیلی ساده
giantess U زن خیلی قدبلند
pianissmo U خیلی نرم
skin and bones <idiom> U خیلی لاغر
confidential U خیلی محرمانه
bone dry U خیلی خشک
number one U خیلی خوب
hit bottom <idiom> U خیلی پست
hand and glove U خیلی نزدیک
hand in glove U خیلی صمیمی
hand in glove U خیلی نزدیک
overstrung U خیلی حساس
(as) old as the hills <idiom> U خیلی قدیمی
oftentimes U خیلی اوقات
pixilated U خیلی حساس
precisian U خیلی دقیق
get up the nerve <idiom> U خیلی شلوغ
(go over with a) fine-toothed comb <idiom> U خیلی بادقت
span new U خیلی تازه
senseful U خیلی حساس
hand and glove U خیلی صمیمی
sappy U خیلی احساساتی
immensurable U خیلی قدیم
flying high <idiom> U خیلی شادوشنگول
rotundily U چاقی خیلی
iam in bad U خیلی محتاجم
ritzy U خیلی شیک
raff U خیلی زیاد
primely U خیلی خوب
skinless U خیلی حساس
of vital importance U خیلی ضروری
highs U خیلی بزرگ
cool <adj.> U خیلی خوب
awesome <adj.> U خیلی خوب
great <adj.> U خیلی خوب
exceeding U خیلی زیاد
extra U بسیار خیلی
extra- U بسیار خیلی
extras U بسیار خیلی
regularly [often] <adv.> U خیلی از اوقات
on any number of occasions <adv.> U خیلی از اوقات
sick [British E] <adj.> U خیلی خوب
wicked <adj.> U خیلی خوب
whackings U خیلی بزرگ
whacking U خیلی بزرگ
often U خیلی اوقات
open and shut U خیلی سهل
once in the blue moon U خیلی بندرت
costs and arm and a leg <idiom> U خیلی گرونه
infinitely U خیلی زیاد
precipitating U خیلی سریع
oft [archaic, literary] <adv.> U خیلی از اوقات
open-and-shut U خیلی سهل
parlous U خیلی مهیب
a lot of times <adv.> U خیلی از اوقات
Many thanks! U خیلی ممنون!
faraway U خیلی دور
superabundant U خیلی زیاد
immediate U خیلی فوری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com