English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
screech U فریاد شبیه جیغ
screeched U فریاد شبیه جیغ
screeches U فریاد شبیه جیغ
screeching U فریاد شبیه جیغ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gooseneck U هر چیزی شبیه گردن غاز هرچیز شبیه U
pinnulate U شبیه برگچه شبیه بالچه
pinnulated U شبیه برگچه شبیه بالچه
shrieked U فریاد
whooped U فریاد
shrieking U فریاد
shriek U فریاد
squawked U فریاد
rhodomontade U فریاد
whoop U فریاد
shrieks U فریاد
redresser U فریاد رس
vociferation U فریاد
squawks U فریاد
squawk U فریاد
mewl U فریاد
shout U فریاد
shouted U فریاد
shouting U فریاد
shouts U فریاد
kiai U فریاد
outcry U فریاد
outcries U فریاد
calling U فریاد
whooping U فریاد
whoops U فریاد
frets U فریاد
groaned U فریاد
squeals U فریاد
groaning U فریاد
groans U فریاد
exclamation U فریاد
fret U فریاد
exclamations U فریاد
squealed U فریاد
squeal U فریاد
groan U فریاد
war whoop U فریاد جنگ
to cry wolf too often U انقدربدروغ فریاد
war cry U فریاد جنگی
to by blue muder U فریاد کردن
gaff U گفتاربیهوده فریاد
jubilate U فریاد شادی
To cry out . U فریاد بر آوردن
greets U داد فریاد
cry U فریاد گریه
blat U فریاد کردن
hurray U فریاد زدن
greeted U داد فریاد
greet U داد فریاد
vociferance U فریاد و نعره
screamer U فریاد زدن
utter a cry U فریاد زدن
yell U فریاد زدن
whoopee U فریاد خوشحالی
whoops U فریاد کردن
bawled U فریاد زدن
whooping U فریاد کردن
whoop U فریاد کردن
shouter U فریاد زننده
whooped U فریاد کردن
bawl U فریاد زدن
bawls U فریاد زدن
bawling U فریاد زدن
yelled U فریاد زدن
yelling U فریاد زدن
hollers U فریاد خوشحالی
hollering U فریاد خوشحالی
cries U فریاد زدن
cries U فریاد گریه
holler U فریاد خوشحالی
cry U فریاد زدن
yells U فریاد زدن
hollered U فریاد خوشحالی
chevy U فریاد هنگام شکار
to break forth in to joy U از خوشی فریاد کردن
to roar with pain U از درد فریاد زدن
triumphant U فاتحانه فریاد پیروزی
triumphantly U فاتحانه فریاد پیروزی
to shout for joy U از خوشی فریاد زدن
with rejoicings and embraces U با شادی و فریاد هورا
To go to someones rescues . To succour someone . U به فریاد کسی رسیدن
shrieking U فریاد دلخراش زدن
shrieked U فریاد دلخراش زدن
salvoes U فریاد دسته جمعی
shrieks U فریاد دلخراش زدن
salvo U فریاد دسته جمعی
shriek U فریاد دلخراش زدن
exclaim U ازروی تعجب فریاد زدن
howl U فریاد زدن عزاداری کردن
rodomontade U گزافه گویی کردن فریاد
howled U فریاد زدن عزاداری کردن
donnybrook U فریاد پرسر وصدا هیاهو
howls U فریاد زدن عزاداری کردن
exclamatory U شگفت اور متضمن فریاد
exclaims U ازروی تعجب فریاد زدن
holler U فریاد کردن سروصداراه انداختن
hollers U فریاد کردن سروصداراه انداختن
exclaimed U ازروی تعجب فریاد زدن
hollering U فریاد کردن سروصداراه انداختن
exclaiming U ازروی تعجب فریاد زدن
full-throated U صدا یا فریاد بسیار بلند
hollered U فریاد کردن سروصداراه انداختن
jobilate U شادی کردن از خوشی فریاد زدن
view halloo U فریاد شکارچی پس ازمشاهده بیرون جستن روباه از پناهگاه
hooting U فریاد اعتراض و بی صبری مثل عجب و واه وغیره
hoot U فریاد اعتراض و بی صبری مثل عجب و واه وغیره
hooted U فریاد اعتراض و بی صبری مثل عجب و واه وغیره
hoots U فریاد اعتراض و بی صبری مثل عجب و واه وغیره
wows U فریاد حاکی ازخوشحالی و تعجب و حیرت چیز جالب
wowing U فریاد حاکی ازخوشحالی و تعجب و حیرت چیز جالب
wow U فریاد حاکی ازخوشحالی و تعجب و حیرت چیز جالب
wowed U فریاد حاکی ازخوشحالی و تعجب و حیرت چیز جالب
hoick U فریاد تازی دار بعلامت اعلام کشف مسیر شکار
tallyho U فریاد شکارچی هنگام دیدن روباه که از پناهگاه بیرون دویده
fore U فریاد هشدار به نفر جلو زمین در مورد گوی که بسمت اومیرود
hi U فریاد خوش امد مثل هالو وچطوری و همچنین بجای اهای بکار میرود
yoicks U علامت تعجب درهیجان و خشم و خوشی ووجد.فریاد تحریک و تشویق برای تازی شکاری مخصوص
escry U فریاد و غریو جنگی سردادن نعره جنگی
pygidial U شبیه دم
imitation U شبیه
imitations U شبیه
feathery U شبیه به پر
more like;most like U شبیه تر
akin <adj.> U شبیه
personator U شبیه
medal U شبیه
simile U شبیه
similes U شبیه
analogous U شبیه
luteous U شبیه گل
quasi U شبیه
related <adj.> U شبیه
like <adj.> U شبیه
alike <adj.> U شبیه
medals U شبیه
papilionaceous U شبیه
anthoid U شبیه به گل
simulant U شبیه
near U شبیه
near- U شبیه
neared U شبیه
nearer U شبیه
nearest U شبیه
nearing U شبیه
nears U شبیه
similar U شبیه
similar <adj.> U شبیه
womanlike U شبیه زن
wifelike U شبیه زن
similiar U شبیه
makes U شبیه
make U شبیه
similar to that U شبیه به ان
haematoid U شبیه بخون
rhizome U شبیه ریشه
fiddleback U شبیه ویولون
scotic U شبیه اسکاتلندیها
screwlike U شبیه اچار
grapy U شبیه انگور
semblable U شباهت شبیه
airily U شبیه هوا
sculpturesque U شبیه مجسمه
encephaloid U شبیه مغز
fiddleback U شبیه کمانچه
epithelial U شبیه بشرهای
epithelioid U شبیه بشرهای
ghostliness U شبیه به روح
argillaceous U شبیه خاک رس
eugenoid U شبیه اوگانا
rivalling U نظیر شبیه
rivals U نظیر شبیه
farfetched U شبیه بعید
carinal U شبیه زورق
sagittate U شبیه تیر
goosy U شبیه غاز
goosey U شبیه غاز
rival U نظیر شبیه
rivaled U نظیر شبیه
astral U شبیه ستاره
bovine U شبیه گاو
rooty U شبیه ریشه
rivaling U نظیر شبیه
rivalled U نظیر شبیه
for all the world like U کاملا` شبیه
crystalloid U شبیه بلور
dermoid U شبیه پوست
dermoidal U شبیه پوست
ichthyoid U شبیه ماهی
molluscoid U شبیه نرم تن
berrylike U شبیه توت
b U هرشکلی شبیه به B
assonant U شبیه در صدا
more like;most like U شبیه ترین
nomological U شبیه قانون
alkaloid U شبیه قلیا
aliform U شبیه بال
oleaginous U شبیه روغن
adrenergic U شبیه ادرنالین
lupine U شبیه گرگ
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com