English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hoick U فریاد تازی دار بعلامت اعلام کشف مسیر شکار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to ride to hounds U با تازی شکار روباه کردن
foxhound U تازی مخصوص شکار روباه
to rid to hounds U با تازی شکار روباه کردن
foxhounds U تازی مخصوص شکار روباه
gaze hound U تازی که بیشتر با چشم دنبال شکار می رود تا با بو
drag hunt U شکار با تازی در مسیری بابوی مصنوعی روباه بخاطرورزش
chevy U فریاد هنگام شکار
white flag U پرچم سفید برای اعلام حضوراتومبیل امدادی یا داوردرمسیر یا در پایان خط بعلامت باقی ماندن یک دور ازمسابقه
yoicks U علامت تعجب درهیجان و خشم و خوشی ووجد.فریاد تحریک و تشویق برای تازی شکاری مخصوص
merged U اعلام مسیر تعقیب
early warning U اعلام خطر اعلام خطر کردن از نزدیک شدن دشمن سیستم اعلام خطر
early-warning U اعلام خطر اعلام خطر کردن از نزدیک شدن دشمن سیستم اعلام خطر
alerting service U قسمت اعلام اماده باش سرویس اعلام خطر
masurium U فلزمازوریوم بعلامت a
As a mark of respect ( esteem) . U بعلامت احترام
How very odd. Well I never. U چه چیزها ( بعلامت تعجب )
terbium U عنصر فلزی کمیاب بعلامت Tb
tellurium U شبه فلز کمیابی بعلامت Te
He nodded. U سرش راتکان داد ( بعلامت موافقت )
thallium U عنصر فلزی مشتق از الومینیوم بعلامت TI
beryllium U فلز بریلیوم بعلامت Beبرنگ خاکستری فولادی
He shook his head. U سرش راتکان داد (بعلامت مخالفتی ونفی )
nodded U تکاندادن سر بعلامت توافق سرتکان دادن باسراشاره کردن
nodding U تکاندادن سر بعلامت توافق سرتکان دادن باسراشاره کردن
protest flag U پرچم قرمز کوچک بعلامت اعتراض راننده قایق
nod U تکاندادن سر بعلامت توافق سرتکان دادن باسراشاره کردن
nods U تکاندادن سر بعلامت توافق سرتکان دادن باسراشاره کردن
fasted U سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasts U سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fastest U سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fast U سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
lanes U مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
lane U مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
switched network backup U انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است
grooves U خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
multithread U طرح برنامه که از بیش یک مسیر منط قی استفاده میکند و هر مسیر همزمان اجرا میشود
groove U خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
landing approach U مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
canum venaticorum U تازی ها
wolf hound U سگ تازی
buckhound U تازی
Arabs U تازی
deer hound U تازی
hound U تازی
canes venatici U تازی ها
stag hound U تازی
hound U سگ تازی
grey hound U تازی
hounded U سگ تازی
hounded U تازی
greyhounds U تازی
Arabic U تازی
greyhound U تازی
hounding U سگ تازی
hounding U تازی
hounds U سگ تازی
hounds U تازی
Arab U تازی
ball cushion U دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
crane rail U مسیر حرکت پاتیل جرثقیل مسیر بالابر
sleuthhound U تازی بویی
staghound U تازی شکاری
lyme hound U تازی بویی
greyhound U نوعی تازی
lyam hound U تازی بویی
greyhounds U نوعی تازی
huntsman U تازی دار
huntsmen U تازی دار
alpha canes venaticorum U الفا- تازی ها
brach U تازی مانند
deer dog U تازی سگ شکاری
beagle U تازی شکاری پاکوتاه
wolf hound U تازی درشت اندام
life the hound <idiom> U زندگی مثل سگ تازی
harrier U تازی مخصوص شکارخرگوش
beagles U تازی شکاری پاکوتاه
totalitarian U وابسته بحکومت یکه تازی
storm warning U پرچم قرمز با مرکز سیاه یا 2چراغ قرمز بعلامت باد شدید
whipper U همدست شکارچی که تازی ها راباشلاق میراند
whippets U سگ تازی تیز دو تانک سبک و تندرو
whippet U سگ تازی تیز دو تانک سبک و تندرو
slow and steady wins the race U اسب تازی دوتک روبشتاب شتراهسته میرودشب وروز
summits U حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
midcourse guidance U هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
summit U حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
transit route U مسیر دریایی بین المللی مسیر ترانزیت راه ترانزیت
shouts U فریاد
shout U فریاد
shriek U فریاد
shrieked U فریاد
exclamation U فریاد
shrieking U فریاد
shrieks U فریاد
squawks U فریاد
squawked U فریاد
squawk U فریاد
outcry U فریاد
groans U فریاد
groaned U فریاد
groaning U فریاد
frets U فریاد
calling U فریاد
fret U فریاد
exclamations U فریاد
squeals U فریاد
squealed U فریاد
shouting U فریاد
squeal U فریاد
whoops U فریاد
whooping U فریاد
groan U فریاد
whooped U فریاد
whoop U فریاد
outcries U فریاد
shouted U فریاد
redresser U فریاد رس
vociferation U فریاد
kiai U فریاد
mewl U فریاد
rhodomontade U فریاد
bawled U فریاد زدن
bawling U فریاد زدن
whoop U فریاد کردن
bawl U فریاد زدن
holler U فریاد خوشحالی
To cry out . U فریاد بر آوردن
gaff U گفتاربیهوده فریاد
war cry U فریاد جنگی
war whoop U فریاد جنگ
vociferance U فریاد و نعره
bawls U فریاد زدن
hollered U فریاد خوشحالی
cry U فریاد گریه
cry U فریاد زدن
whooped U فریاد کردن
whooping U فریاد کردن
cries U فریاد گریه
whoops U فریاد کردن
hollers U فریاد خوشحالی
hollering U فریاد خوشحالی
cries U فریاد زدن
yelling U فریاد زدن
yell U فریاد زدن
yelled U فریاد زدن
blat U فریاد کردن
yells U فریاد زدن
jubilate U فریاد شادی
hurray U فریاد زدن
utter a cry U فریاد زدن
whoopee U فریاد خوشحالی
to cry wolf too often U انقدربدروغ فریاد
to by blue muder U فریاد کردن
shouter U فریاد زننده
screamer U فریاد زدن
greets U داد فریاد
greeted U داد فریاد
greet U داد فریاد
fire lane U مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
node U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
base of trajectory U تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
nodes U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
salvo U فریاد دسته جمعی
salvoes U فریاد دسته جمعی
screech U فریاد شبیه جیغ
with rejoicings and embraces U با شادی و فریاد هورا
shrieks U فریاد دلخراش زدن
shrieking U فریاد دلخراش زدن
to roar with pain U از درد فریاد زدن
shrieked U فریاد دلخراش زدن
shriek U فریاد دلخراش زدن
screeched U فریاد شبیه جیغ
triumphantly U فاتحانه فریاد پیروزی
to break forth in to joy U از خوشی فریاد کردن
to shout for joy U از خوشی فریاد زدن
triumphant U فاتحانه فریاد پیروزی
To go to someones rescues . To succour someone . U به فریاد کسی رسیدن
screeching U فریاد شبیه جیغ
screeches U فریاد شبیه جیغ
howled U فریاد زدن عزاداری کردن
hollered U فریاد کردن سروصداراه انداختن
exclaim U ازروی تعجب فریاد زدن
holler U فریاد کردن سروصداراه انداختن
full-throated U صدا یا فریاد بسیار بلند
rodomontade U گزافه گویی کردن فریاد
exclaiming U ازروی تعجب فریاد زدن
exclaims U ازروی تعجب فریاد زدن
exclamatory U شگفت اور متضمن فریاد
hollering U فریاد کردن سروصداراه انداختن
howl U فریاد زدن عزاداری کردن
donnybrook U فریاد پرسر وصدا هیاهو
hollers U فریاد کردن سروصداراه انداختن
howls U فریاد زدن عزاداری کردن
exclaimed U ازروی تعجب فریاد زدن
jobilate U شادی کردن از خوشی فریاد زدن
dog leg U شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
steadied U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com