Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (18 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
named airport of departure
U
فرودگاه معین برای حرکت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
move off the ball
U
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
time charter
U
اجاره وسیله نقلیه برای مدت معین اجاره کشتی برای مدت معین
Is there a train to the airport?
U
آیا برای فرودگاه قطار هست؟
Is there a bus to the airport?
U
آیا برای فرودگاه اتوبوس هست؟
pioneer heliport
U
فرودگاه هلی کوپتر صحرایی فرودگاه موقت
gaited
U
اسب دارای حرکت پاهای معین
bingo
U
علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
hard stand
U
بارانداز داخل فرودگاه محل پارک اسفالت شده برای خودروها
feint
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
senior
U
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
seniors
U
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
trackball
U
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
tabulation
U
1-مرتب کردن جدول اعداد.2-حرکت نوک چاپ یا نشانه گر در یک فاصله معین شده در امتداد یک خط
to set measures to anything
U
برای چیزی اندازه یا حد معین کردن
tc
U
اجاره دربست برای مدت معین
drag
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
applied
U
برای هدف معین بکار رفته کاربسته
to settle an a
U
برای کسی مقر ری سالیانه معین کردن
time distance
U
مسافت زمانی حرکت ستون مسافت طی شده در زمان معین
blocks
U
یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
blocked
U
یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
time charter
U
اجاره کردن وسیله نقلیه برای مدت معین
set up
U
اماده کردن اتومبیل برای مسابقه درمسیر معین
block
U
یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
tick mark
U
علامت گذاری در طول یک ترازو برای معین کردن مقادیر
rain check
<idiom>
رد کردن درخواستی برای یک تاریخ معین و موکول آن به زمان دیگر
blanket
U
لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
so
U
علامتی برای معین کردن قابلیتهای فقط فرستادنی تجهیزات
blankets
U
لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
blanketed
U
لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
signals
U
علامتهای رمزی قراردادی بین اعضای تیم برای مانورهای معین
code level
U
تعداد بیت هایی که برای نمایش یک کاراکتر معین بکارمی روند
pit board
U
تخته برای دادن اطلاعات لازم به راننده معین در گروه کمکی
assessed value
U
ارزشی که به منظور خاص برای یکی از اقلام دارایی معین میشود
ratioing
U
کوچک و بزرگ کردن عکس به مقیاس معین برای استفاده در موزاییکهای عکسی
hopple
U
وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobble
U
وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
calling sequence
U
مجموعهای مشخص ازدستورالعمل و داده که برای فراخوانی یک ریزبرنامه معین ضروری است
hobbling
U
وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobbles
U
وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
bend allowance
U
فاصله خطی اضافی روی ورقه ها برای ایجاد خم هایی با شعاع معین
hobbled
U
وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
holotype
U
نمونهای که نویسنده یا دانشمندی برای معرفی یک راسته یا دسته ازجانوران وگیاهان معین میکند
authorization to copy
U
اجازه ناشر نرم افزار به کاربر برای کپی کردن از برنامه در تعدادی معین
false attack
U
حمله معین شمشیرباز درانتظار واکنش معین
splits
U
زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
controlled airspace
U
قسمتی از هوا یا فضا در ابعادو اندازههای معین که سرویس کنترل هوایی برای ان تدارک دیده شده است
tack
U
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacked
U
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacks
U
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacking
U
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
zahn cup
U
محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
named departure point
U
نقطه مشخص برای حرکت
marching orders
U
فرمان حرکت برای جنگ
brush block
U
سد کردن سبک برای ایجادتاخیر در حرکت رقیب
transhumant
U
حرکت کننده بسوی کوهستان برای چرا
fin
U
جلو و عقب بردن بازو در اب برای حرکت
fins
U
جلو و عقب بردن بازو در اب برای حرکت
enroute personnel
U
افراد پیوسته به یکان حین حرکت برای عملیات
water level
U
سطح کوچکی برای کنتل جهت حرکت روی لب
heading select feature
U
عرشه کمکی برای انتخاب سمت حرکت هواپیما
go baseline
U
حرکت کردن در امتداد خط پایانی برای دریافت پاس
rocker arm
U
اهرم خود کار برای حرکت سوپاپ ماشین
golf car
U
وسیله باطری دار برای حرکت دو بازیگر در زمین گلف
stunting
U
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
low low
U
حرکت یواشترازمعمول برای عادت کردن به حمل بار سنگین
stunts
U
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
flops
U
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
stunt
U
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
bell crank
U
اهرم دوطرفهای در سیستم کنترل برای تغییر جهت حرکت
counter disengagement
U
حرکت شمشیر به دور شمشیرحریف برای مواجهه درمسیر قبلی
hydroplaning
U
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
flopped
U
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flopping
U
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
hydroplaned
U
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplanes
U
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
flop
U
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
hydroplane
U
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
end stop
[Engineering]
U
توقف
[برخورد]
[محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای]
[مهندسی]
boost rocket
U
موتور راکت با سوخت جامد یامایع برای به حرکت دراوردن یک رسانگر
stop
[Engineering]
U
توقف
[برخورد]
[محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای]
[مهندسی]
deflector
U
صفحه تیغه یا وسیله دیگری برای منحرف کردن یک جریان یا حرکت
gluteus
U
یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود
attitude motor
U
موتورهای راکت کوچک برای کنترل وضعیت رسانگر فضایی در حال حرکت
pedrail
U
اسباب خودکار برای اسان کردن حرکت ماشینهای سنگین در جادههای ناهموار
capturing
U
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
hypoid
U
چرخدنده هایی برای انتقال حرکت و قدرت بین شفت ها یامحورهای متنافر
captures
U
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
skate off
U
حرکت بطرف حریف و تماس بدنی با او برای دور کردن اواز گوی
capture
U
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
bracket
U
رویارویی در مسابقه حذفی حرکت برای ساختن شکلی بصورت پرانتز روی یخ
differential ailerons
U
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
half area
U
محل توقف سربازان در حین حرکت برای تجدید سازمان یاگرفتن مهمات یا استراحت
CD
U
دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
hangers
U
اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
CDs
U
دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
passes
U
یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
check point
U
نقطه از پیش تعیین شدهای در سطح زمین برای کنترل حرکت رسانگرها یا پرتابه ها
pass
U
یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
passed
U
یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
hanger
U
اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
technical escort
U
پرسنل فنی متخصصی که همراه یک وسیله برای نصب یا اموزش یا کار انداختن ان حرکت می کنند
stroboscope
U
وسیلهای برای بی حرکت کردن فاهری جسم دوار یانوسان دار توسط پرتوافکنی متناوب
solid
U
چاپگری که از شکل حرف کامل برای چاپ یک حرکت استفاده کند مثل چاپگر -daisy wheel
solids
U
چاپگری که از شکل حرف کامل برای چاپ یک حرکت استفاده کند مثل چاپگر -daisy wheel
control column
U
فرمانی برای کنترل حرکت هواپیما حول محور طولی وعرضی که میتواند بصورت میله یا رل باشد
air strip
U
فرودگاه
airdrome
U
فرودگاه
fielded
U
فرودگاه
airfields
U
فرودگاه
airfield
U
فرودگاه
landing field
U
فرودگاه
air field
U
فرودگاه
field
U
فرودگاه
airstrips
U
فرودگاه
airstrip
U
فرودگاه
aerodrome
U
فرودگاه
aerodromes
U
فرودگاه
airport
U
فرودگاه
airports
U
فرودگاه
fields
U
فرودگاه
differential spoilers
U
اسپویلرهای روی بال که بعنوان سطوح کنترل اولیه وثانویه برای حرکت حول محور طولی بکار میروند
gyro
U
برای نشان دادن یا اندازه گیری حرکت زاویهای پایه خودحول یک یا دو محور عمود برمحور دوران بهره میگیرد
landing
U
فرودگاه هواپیما
landings
U
فرودگاه هواپیما
landing place
U
فرودگاه اسکله
flying field
U
میدان فرودگاه
runways
U
باند فرودگاه
runway
U
باند فرودگاه
seadrome
U
فرودگاه دریایی
alternate aerodrome
U
فرودگاه یدکی
heliport
U
فرودگاه هلیکوپتر
heliports
U
فرودگاه هلیکوپتر
aerodromes
U
فرودگاه هواپیما
aerodrome
U
فرودگاه هواپیما
skycap
U
باربر فرودگاه
bingo field
U
فرودگاه یدکی
port
U
فرودگاه هواپیما
bingo field
U
فرودگاه اضطراری
airstrip
U
باند فرودگاه
auxiliary landing field
U
فرودگاه کمکی
air strip
U
باند فرودگاه
airstrips
U
باند فرودگاه
alternative airfield
U
فرودگاه فرعی
departure air field
U
فرودگاه عزیمت
aircraft arresting hook
U
مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
movement credit
U
وقت پیش بینی شده و تعیین شده برای حرکت یک ستون
taxiway
U
محوطه حرکت هواپیماها برای گرم شدن محوطه تاکسی کردن
via
U
حرکت به سوی چیزی یا استفاده از چیزی برای رسیدن به مقصد
Take me to the airport?
U
مرا به فرودگاه ببرید.
landding
U
کرانه رسمی فرودگاه
helipad
U
فرودگاه هلی کوپتر
departure air field
U
فرودگاه پرواز هواپیما
airfield traffic
U
عبور و مرور فرودگاه
airfield traffic
U
عبورو مرور در فرودگاه
voyage repairs
U
تعمیرات مخصوص اماده شدن ناو برای دریانوردی تعمیرات قبل از حرکت دریایی
plotters
U
وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
plotter
U
وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
taxiway
U
جاده یا راه تاکسی رو فرودگاه
How far is it to the airport?
U
تا فرودگاه چقدر راه است؟
switching
U
مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
blitter
U
عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
recovery airfield
U
فرودگاه مخصوص فروداضطراری هواپیماهافرودگاه یدکی
What's the fare to the airport?
U
نرخ کرایه تا فرودگاه چقدر است؟
augmentation support set
U
دستگاه تکمیلی ناوبری هوایی در فرودگاه
airport traffic area
U
منطقه مخصوص عبور ومرور در فرودگاه
markers
U
دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
marker
U
دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
wind tie
U
پرده بادنمای فرودگاه سمت نمای باد
gates
U
محل سوار شدن مسافرین هواپیما در فرودگاه
gate
U
محل سوار شدن مسافرین هواپیما در فرودگاه
back
U
نشانگری که موقعیت گره پدر نسبت به گره اصلی را نگه می دارد. که در برنامه سازی برای حرکت به عقب در فایل استفاده میشود
backs
U
نشانگری که موقعیت گره پدر نسبت به گره اصلی را نگه می دارد. که در برنامه سازی برای حرکت به عقب در فایل استفاده میشود
zmarker beacon
U
برج مراقبت نشان دهنده محل فرودگاه به هواپیماها
waved
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
canards
U
رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
canard
U
رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
mouses
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
U
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
stroked
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tape
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruising
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
taped
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroking
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruise
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroke
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tapes
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
fish tailing
U
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
cruised
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com