Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 150 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
glossaries
U
فرهنگ لغات فنی سفرنگ
glossary
U
فرهنگ لغات فنی سفرنگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
vocabularies
U
فرهنگ لغات
wordbook
U
فرهنگ لغات
word book
U
فرهنگ لغات
lexicon
[dictionary]
U
فرهنگ لغات
dictionary
U
فرهنگ لغات
glossary
U
فرهنگ لغات
dictionaries
U
فرهنگ لغات
vocabulary
U
فرهنگ لغات
dictionary
U
فرهنگ لغات
glossary
U
فرهنگ لغات دشوار
lexical
U
وابسته به فرهنگ لغات
glossaries
U
فرهنگ لغات دشوار
dictionary program
U
برنامه فرهنگ لغات
vocabular
U
مربوط به فرهنگ لغات زبان
synonymize
U
الفاظ مترادف بکار بردن فرهنگ لغات هم معنی راتالیف کردن
external symbol dictionary
U
فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
onomasticon
U
فرهنگ نامهای خاص فرهنگ اسامی مردم
commentators
U
سفرنگ گر
commentator
U
سفرنگ گر
commentaries
U
سفرنگ
commentary
U
سفرنگ
gloss
U
تاویل سفرنگ
terminologies
U
لغات
terminology
U
لغات
vocabulary
U
فهرست لغات
wordplay
U
بازی با لغات
vocabularies
U
فهرست لغات
nomenclature
U
مجموعه لغات
ellipsis
U
انداختن لغات
vocabulary
U
مجموع لغات یک زبان
vocabularies
U
مجموع لغات یک زبان
english words
U
واژه ها یا لغات انگلیسی
syntactics
U
علم ترکیب لغات
semantics
U
علم لغات و معانی
worded
U
لغات رابکار بردن
word
U
لغات رابکار بردن
etymology
U
علم اشتقاق لغات
etymologies
U
علم اشتقاق لغات
vocabular
U
مربوط به لغات یا فهرست ان
nomenclator
U
فهرست لغات و اسامی
etymological
U
مربوط به ریشه لغات
gallicism
U
اصطلاحات و لغات ویژه فرانسوی
spelling checker
U
کنترل کننده حروف لغات
sesquipedalian
U
معتاد به استعمال لغات دراز
reword
U
لغات متنی را عوض کردن
semantics
U
علم لغات معنی شناسی
the a.of boreign words
U
اقتباس یاگرفتن لغات بیگانه
wordless
U
غیرقابل بیان با لغات خاموش
malapropism
U
استعمال غلط وعجیب وغریب لغات
back formation
U
لغت سازی اشتقاق لغات از یکدیگر
malapropian
U
کسیکه لغات را غلط بکار میبرد
computer jargon
U
لغات فنی مربوط به رشته کامپیوتر
onomastics
U
علم اشتقاق لغات و طرزاستعمال انها
agglutination
U
ترکیب لغات ساده و اصلی بصورت مرکب
king's english
U
اصطلاحات و لغات خاص انگلیسی علمی مصطلح درجنوب انگلیس
cultures
U
فرهنگ
kultur
U
فرهنگ
lexicons
U
فرهنگ
lowbrow
U
بی فرهنگ
dictionaries
U
فرهنگ
dictionary
U
فرهنگ
culturing
U
فرهنگ
lexicon
U
فرهنگ
culture
U
فرهنگ
processor
U
کامپیوتر کوچک برای کار کردن با لغات , تولید متن , گزارش , نامه و...
linguistics
U
علم السنه واشتقاق لغات وساختمان وترکیب کلمات وصرف ونحو لسانیات
graecism
U
فرهنگ یونانی
thesauruses
U
فرهنگ جامع
subculture
U
خرده فرهنگ
gradus
U
فرهنگ عروضی
walking dictionary
U
فرهنگ متحرک
folklore
U
فرهنگ قومی
subculture
U
فرهنگ فرعی
rhyming dictionary
U
فرهنگ قوافی
thesaurus
U
فرهنگ جامع
ministry of education
U
وزارت فرهنگ
national culture
U
فرهنگ ملی
subcultures
U
فرهنگ فرعی
iranism
U
فرهنگ ایرانی
urbiculture
U
شهر فرهنگ
subcultures
U
خرده فرهنگ
ministry education
U
وزارت فرهنگ
gazetteer
U
فرهنگ جغرافیایی
etymologicon
U
فرهنگ مشتقات
deculturation
U
فرهنگ باختگی
acculturation
U
فرهنگ پذیری
acculturate
U
فرهنگ پذیرفتن
abclution
U
فرهنگ ناپذیری
Arabic
U
فرهنگ عربی
lexicography
U
فرهنگ نویسی
an a to a dictionary
U
ضمیمه فرهنگ
armenian
U
فرهنگ ارمنی
encyclopaedia
U
فرهنگ جامع
enculturation
U
فرهنگ اموزی
deculturation
U
فرهنگ زدایی
data dictionary
U
فرهنگ داده ها
class culture
U
فرهنگ طبقهای
educative
U
فرهنگ بخش
Pidgin English
<idiom>
U
انگلیسی برای ارتباط بازرگانان با زبان های متفاوت شامل گرامر ساده و لغات کم.
glossarist
U
کسی که در پایان کتابی فهرست یا فرهنگی برای لغات دشوار ان تهیه میکند مفسر
chung shin sooyak
U
فرهنگ اخلاقی تکواندو
hellenist
U
متخصص فرهنگ یونان
culture fair tests
U
ازمونهای فرهنگ- نابسته
eeglish persian dictionary
U
فرهنگ انگلیسی به فارسی
culture free tests
U
ازمونهای فرهنگ- نابسته
culture bound tests
U
ازمونهای فرهنگ- بسته
lexical
U
وابسته به فرهنگ نویسی
an a to a dictionary
U
ذیل یاملحقات فرهنگ
exception
U
ذخیره سازی لغات و نیازها و خصوصیات مخصوص آنها برای پردازش کلمه و ترکیب تصویر
dedicated
U
کامپیوتری که فقط مخصوص پردازش لغات است و برنامه دیگری روی آن قابل اجرا نیست
exceptions
U
ذخیره سازی لغات و نیازها و خصوصیات مخصوص آنها برای پردازش کلمه و ترکیب تصویر
Brahmins
U
آدم با فرهنگ از طبقات بالا
Brahmin
U
آدم با فرهنگ از طبقات بالا
germanist
U
دانشمند فرهنگ و زبان المانی
slavist
U
محقق در فرهنگ وزبان اسلاوی
occidentalism
U
پیروی از فرهنگ و تمدن باختری
lexicography
U
فرهنگ نویسی واژه نگاری
slavicist
U
محقق در فرهنگ وزبان اسلاوی
it is ministerial to culture
U
وسیله ترقی فرهنگ است
americanist
U
متخصص زبان یا فرهنگ امریکایی
philistine
U
ادم بی فرهنگ وبی ذوق ومادی
philistines
U
ادم بی فرهنگ وبی ذوق ومادی
A dictionary tell you what words mean .
U
فرهنگ زبان معنی کلمات را میدهد
culturist
U
فرهنگ خواه هواخواه تهذیب وپرورش
intercultural
U
وابسته به فرهنگ دو کشور بین فرهنگی
philistia
U
ادم بی فرهنگ وبی ذوق ومادی
Don't touch me!; Don't you touch me!
U
به من خیلی نزدیک نشو !
[یک متر در فرهنگ باختر]
Indian style
U
[سبک معماری هندی متاثر از فرهنگ غربی]
Don't touch me!; Don't you touch me!
U
وارد منطقه شخصی من نشو !
[یک متر در فرهنگ باختر]
acculturate
نقل و انتقال دادن فرهنگ یک جامعه به جامعهء دیگر
humanism
U
مسلک نوع پرستی و انسان دوستی ادبیات و فرهنگ
This dictionary has many examples of how idioms are used .
U
این فرهنگ مثالهای زیادی از کاربرد اصطلاحات دارد
This dictionary is published(printed) in three volumes.
U
این فرهنگ زبان درسه جلد منتشر گردیده است
occidentalist
U
کسیکه فرهنگ و اداب باختریان را جستجو میکند باختر شناس
lore
U
فرهنگ نژادی افسانه هاوروایات قومی فاصله بین چشم ومنقار
gradus
U
فرهنگ نظم ونثر لاتین و یونانی که سابقادر انگلستان تدریس میشده
homestay
U
خانواده مهمان دار
[کسی که برای آموزش زبان یا فرهنگ در آن کشور می گذراند]
glossaries
U
فهرست معانی فهرست لغات
glossary
U
فهرست معانی فهرست لغات
sinologue
U
چین شناس ویژه گر فرهنگ وادبیات وتاریخ چین
sinologist
U
چین شناس ویژه گر فرهنگ وادبیات وتاریخ چین
Japonaiserie
U
[از بعد از نیمه قرن نوزدهم میلادی طراحی ژاپنی متاثر از فرهنگ غرب بویژه در صنایع دستی و زیبایی شناسی بوجود آمد.]
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
grecism
U
طرز یونانی فرهنگ یونانی
tribial rugs
U
فرش های عشایری
[فرش های ایلی]
[اینگونه فرش ها ریشه در آداب و رسوم و فرهنگ هر منطقه داشته و تابلوئی از زندگی ایشان را به نقش می کشد.]
atlases
U
فرهنگ جهان نما نقشه جهان نما
atlas
U
فرهنگ جهان نما نقشه جهان نما
floral design
U
طرح گل و بته
[قدیمی ترین فرش بافته شده با این طرح مربوط به قرن هجدهم میلادی در منطقه قفقاز روسیه می باشد. این طرح به گونه های مختلف بافته شده و ریشه در فرهنگ کشور دارد مثل گل لاله در فرش ترکیه.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com