Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 102 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sort
U
دسته بندی کردن
sort
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort
U
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
sort
U
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند
sort
U
برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
sort
U
مرتب کردن داده طبق سیستم روی دستورات کاربر
sort
U
فرمان SORT
sort of
<idiom>
U
تقریبا تا یک حدی
nothing of that sort
U
هیچ همچو چیزی نیست
sort-out
U
مرتبکردن
sort of
U
تقریبا
sort of
U
بمیزان متوسط
sort of
U
نسبتا
sort of
U
بمقدار متوسط
re sort
U
دوباره جور کردن
nothing of the sort
U
هیچ همچو چیزی نیست
sort
U
طور طبقه
sort
U
رقم
sort
U
جورکردن
sort
U
نوع
sort
U
قسم
sort
U
سواکردن
sort
U
دسته دسته کردن
sort
U
جوردرامدن
sort
U
گونه
sort
U
دسته کردن طبقه بندی کردن
sort
U
سوا کردن
sort
U
جور کردن
sort
U
دمساز شدن
sort
U
پیوستن
sort
U
جور
ripple sort
U
مرتب کردن موجی
selection sort
U
جور کردن گزینشی
selection sort
U
مرتب کردن گزینشی
shell sort
U
الگوریتم ذخیره داده که داده ها در هر عمل مرتب سازی بیشتر از یک جابجایی می توانند داشته باشند
property sort
U
جور کردن خاصیتی
polyphase sort
U
مرتب کردن چند فازی
polyphase sort
U
جور کردن چند مرحلهای
oscillating sort
U
مرتب کردن نوسانی
oscillating sort
U
جور کردن نوسانی
die sort
U
جور کردن طاسی
multipass sort
U
مرتب سازی چند عبوری
multipass sort
U
جورکردن چند گذری
sort effort
U
تعداد مراحل لازم جهت مرتب نمودن یک رکورد نامرتب
sort field
U
فیلدی در فایل ذخیره شده برای مرتب سازی فایل
in a kind (sort) of way
<idiom>
U
یک کمی
To sort out ones affairs
U
بکارهای خود سر وصورت دادن
She is the clinging sort.
U
از آنهایی است که مثل کنه می چسبد
what sort of a thing is it?
U
چه جور چیزی است
tree sort
U
مرتب کردن درختی
tag sort
U
مرتب سازی برچسب جورسازی برچسب
sort order
U
نظم ترتیب
sort merge
U
جور کردن و ادغام
sort key
کلید ترتیب
sort key
کلید جورسازی
sort generator
U
برنامهای که یک برنامه مرتب نموده تولید میکند
sort field
U
فیلد مرتب سازی
sort field
U
میدان مرتب سازی
sort field
U
میدان جور کردن
multipass sort
U
مرتب کردن چند گذری
ascending sort
U
مرتب سازی صعودی
exchange sort
U
جورکردن معاوضهای
distributive sort
U
مرتب کردن توزیعی
dictionary sort
U
ترتیب واژه نامهای
descending sort
U
مرتب سازی نزولی
descending sort
U
ترتیب نزولی
collating sort
U
مرتب کردن داده
bubble sort
U
سورت حبابی
bubble sort
U
مرتب کردن حبابی
bubble sort
U
روش مرتب کردن که در آن مرتب جفت جفت داده ها عوض می شوند تامرتب شوند
bubble sort
U
جور کردن حبابی
bucket sort
U
جور کردن دلوی
block sort
U
جورسازی کندهای
block sort
U
مرتب کردن بلاکی
alphanumeric sort
U
مرتب نمودن الفبا عددی
ascending sort
U
جورکردن صعودی
external sort
U
جور کردن خارجی
external sort
U
مرتب سازی خارجی
merge sort
U
ادغام و جور کردن
major sort
U
مرتب سازی اصلی
major sort
U
جورسازی عمده
internal sort
U
مرتب سازی داخلی
internal sort
U
مرتب کردن درونی
internal sort
U
جور کردن داخلی
internal sort
U
مرتب کردن برنامه فقط با استفاده از حافظه اصلی سیستم
multilevel sort
U
ترتیب چند سطحی
multipass sort
U
جور کردن چند گذری
heap sort
U
sort tree
external sort
U
جورکردن خارجی
minor sort
U
مرتب سازی جزیی جورسازی فرعی
We are past that sort of thing .
U
دیگر این کارها از ماگذشته
minor sort key
U
یک فیلد داده که منبع دومی ازتمایزات را که به وسیله انهارکوردها مرتب می شوندفراهم میکند
ascii sort order
U
نظم ترتیبی اسکی
Never! Not at all !! By no means !There is no such thing at all . Nothing of the sort. Nothing doing.
U
ابدا"چنین چیزی نیست
major sort key
U
یک فیلد حاوی اطلاعات که توسط ان اکثر اقلام داده هامی توانند تشخیص داده شده و مرتب شوند
sort merge program
U
پردازش تعمیم یافته
i sort of feel sick
U
یک جوری میشوم
i sort of feel sick
U
مثل اینکه حالم دارد بهم میخورد
She is self-centerd. she is an opinionated sort lf girl.
U
دختر خودرأیی است
This sort of propaganda is for home consumption
U
این گونه تبلیغات برای مصرف داخلی است
This sort of talk is threadbare ( outmoded ) .
U
این حرفها دیگه کهنه شده است
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com