Perdic | فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121 | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	magna carta U	فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
	magna charta U	فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	magna carta U	فرمان کبیر منشور بزرگ
	ctrl break U	در DOS فرمان صفحه کلیدی که اخرین فرمان داده شده رالغو میکند
	sound off U	فرمان موزیک را شروع کنید فرمان مارش کوتاه
	controlled stick steering U	دستگاه فرمان کنترل شده اهرم فرمان خودکار
	stand fast U	فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان بایست به جای خود
	steering U	فرمان ماشین سیستم فرمان یا هدایت
	forward march U	فرمان قدم رو فرمان پیش
	guide on me U	فرمان پشت سر من پیش مرا تعقیب کنید فرمان پشت سر من
	computer controlled machine U	دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
	close ranks U	فرمان " صفها جمع " فرمان " فاصله جمع "
	close interval U	فرمان " فاصله جمع " فرمان " جمع به جلو "
	HMS U	مخفف در خدمت پادشاه انگلیس
	princessroyal U	بزرگترین دختر پادشاه انگلیس
	prince royal U	پسر ارشد پادشاه انگلیس
	guide left U	فرمان نفر راهنما به راست یابه چپ فرمان نفر هادی به راست یا چپ
	yeoman of the guard U	گارد سلطنتی محافظ جان پادشاه انگلیس
	jacobite U	طرفدارسلطنت جیمز اول پادشاه مخلوع انگلیس
	cancel check firing U	فرمان بازرسی اتش ملغی فرمان بازرسی اتش لغو
	koh i noor U	کوه نور:الماس نامی هندوستان که اکنون جزودارایی پادشاه انگلیس است
	lord chancellor U	بزرگترین لرد انگلیس که بامورقضایی رسیدگی کرده ومهردارسلطنتی ومشاورمخصوص پادشاه ورئیس مجلس اعیان میباشد
	ordinace U	فرمان
	ship will adjust U	فرمان
	Rd U	فرمان RD
	rudder bar U	فرمان
	drives U	فرمان
	mark time U	فرمان در جا
	rescript U	فرمان
	institutes U	فرمان
	drive U	فرمان
	instituted U	فرمان
	commandments U	فرمان
	commandment U	فرمان
	institute U	فرمان
	commissions U	فرمان
	pipes U	فرمان
	sanctions U	فرمان
	decree U	فرمان
	decreed U	فرمان
	decreeing U	فرمان
	decrees U	فرمان
	assize U	فرمان
	controls U	فرمان
	controlling U	فرمان
	control U	فرمان
	bugle call U	فرمان
	chdir U	فرمان CD
	sanctioning U	فرمان
	sanctioned U	فرمان
	instituting U	فرمان
	ordinance U	فرمان
	at my command U	به فرمان من
	ordinances U	فرمان
	indocile U	نا فرمان
	insubordinate U	نا فرمان
	hest U	فرمان
	precepts U	فرمان
	handle bar U	فرمان
	firman U	فرمان
	sanction U	فرمان
	by order of U	فرمان
	word U	فرمان
	edict U	فرمان
	steering U	فرمان
	charter U	فرمان
	command U	فرمان
	chartered U	فرمان
	MD U	فرمان D
	edicts U	فرمان
	handlebar U	فرمان
	commissioning U	فرمان
	commanded U	فرمان
	chartering U	فرمان
	mkdir U	فرمان D
	commission U	فرمان
	if U	فرمان IF
	for U	فرمان FOR
	precept U	فرمان
	worded U	فرمان
	MDs U	فرمان D
	charters U	فرمان
	commands U	فرمان
	at call U	اماده فرمان
	prescription U	صدور فرمان
	advance march U	فرمان پیش
	at ease U	فرمان ازاد
	battalia U	فرمان جنگ
	prescriptions U	صدور فرمان
	paddle U	دسته فرمان
	paddling U	دسته فرمان
	backup U	فرمان BACKUP
	commanding U	فرمان دهنده
	restore U	فرمان RESTORE
	at or within call U	اماده فرمان
	paddles U	دسته فرمان
	attrib U	فرمان اتریب
	automatic controller U	دستگاه فرمان
	modes U	فرمان ODE
	mode U	فرمان ODE
	paddled U	دسته فرمان
	vol U	فرمان VOL
	typed U	فرمان TYPE
	restored U	فرمان RESTORE
	ordain U	فرمان دادن
	ordained U	فرمان دادن
	ordains U	فرمان دادن
	teleguidance U	فرمان از دور
	pausing U	فرمان writePAUSE
	pauses U	فرمان writePAUSE
	paused U	فرمان writePAUSE
	pause U	فرمان writePAUSE
	more U	فرمان ORE
	acted U	فرمان قانون
	act U	فرمان قانون
	recovers U	فرمان RECOVER
	recovering U	فرمان RECOVER
	restores U	فرمان RESTORE
	restoring U	فرمان RESTORE
	tree U	فرمان TREE
	verifying U	فرمان VERIFY
	verify U	فرمان VERIFY
	verifies U	فرمان VERIFY
	officers U	فرمان دادن
	officer U	فرمان دادن
	nerve centre U	مرکز فرمان
	nerve centres U	مرکز فرمان
	joystick U	دسته فرمان
	joysticks U	دسته فرمان
	verified U	فرمان VERIFY
	type U	فرمان TYPE
	types U	فرمان TYPE
	ordaining U	فرمان دادن
	filter command U	فرمان FILTER
	recover U	فرمان RECOVER
	cease fire U	فرمان اتش بس
	repeat range U	فرمان برد از نو
	streeing column U	ستون فرمان
	streeing column U	میل فرمان
	subordination U	فرمان برداری
	tatoo U	فرمان خاموشی
	tent striking U	فرمان ضد استقرار
	ten commandments U	ده فرمان موسی
	transient command U	فرمان ناپایدار
	ver U	فرمان VER
	word of command U	فرمان نظامی
	steering worm sector U	تاج فرمان
	steering swivel U	مفصل فرمان
	steering shaft U	محور فرمان
	rise and shine U	فرمان برپا
	rudder bar U	فرمان هواپیما
	servo U	فرمان یار
	steering axle U	میله فرمان
	steering axle U	میل فرمان
	steering column tube U	لوله فرمان
	steering gear U	دنده فرمان
	steering gear U	جعبه فرمان
	steering mechanism U	مکانیزم فرمان
	word of command U	فرمان انتصاب
	xcopy U	فرمان XCOPY
	steering lever U	اهرم فرمان
	hypotaxis U	فرمان بردار
	postponement U	فرمان بردار
	submission U	فرمان بردار
	suborder U	فرمان بردار
	subordination U	فرمان بردار
	zapper [coll.] U	فرمان از دور
	in the saddle <idiom> U	تحت فرمان
	channel changer [rare for: remote control] U	فرمان از دور
	clicker [coll.] U	فرمان از دور
	remote control U	فرمان از دور
	remote control unit U	فرمان از دور
	subsumption U	فرمان بردار
	channel command U	فرمان کانال
	control lever U	اهرم فرمان
	control panel U	تابلوی فرمان
	control pannel U	تابلوی فرمان
	control ratio U	نسبت فرمان
	control surface U	سطح فرمان
	control switch U	کلید فرمان
	control system U	سیستم فرمان
	decretal U	فرمان پاپ
	del U	فرمان DEL
	control grid U	شبکه فرمان
	control electrode U	الکترود فرمان
	control cubicle U	ایستگاه فرمان
	chcp U	فرمان CHCP
	chkdsk U	فرمان CHKDSK
	cls U	فرمان CLS
	command key U	کلید فرمان
	command language U	زبان فرمان
	command signal U	علامت فرمان
	command unit U	واحد فرمان
	control characteristic U	مشخصه فرمان
	control circuit U	مدار فرمان
	diskcomp U	فرمان DISKCOPY
	drum controller U	غلطک فرمان
	electronic control U	فرمان الکترونیکی
	on the double U	فرمان بدو رو
	operator command U	فرمان متصدی
	order arms U	فرمان پافنگ
	parade rest U	فرمان ازاد