Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
air command
U
فرماندهی هوایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
air command
U
فرماندهی نیروی هوایی
air defense command
U
فرماندهی پدافند هوایی
air defense commander
U
فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
air strategical command
U
فرماندهی استراتژیکی هوایی
airlift command
U
فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
tactical air command center
U
مرکز فرماندهی و کنترل نیروی هوایی تاکتیکی
Other Matches
supreme commander
U
فرماندهی عالی ارتش فرماندهی کل قوا فرماندهی کل
reference position
U
محل پاسگاه فرماندهی تاکتیکی دریایی موضع فرماندهی
assumes
U
در دست گرفتن فرماندهی تقبل کردن فرماندهی
command axis
U
محورحرکت قرارگاه فرماندهی محور ارتباط فرماندهی
assume
U
در دست گرفتن فرماندهی تقبل کردن فرماندهی
resume command
U
به دست گرفتن فرماندهی شروع فرماندهی
island
U
پل فرماندهی ناو هواپیمابر پل فرماندهی
islands
U
پل فرماندهی ناو هواپیمابر پل فرماندهی
second in command
U
معاون فرماندهی جانشین فرماندهی
direct command
U
فرماندهی مستقیم فرماندهی بلاواسطه تیراندازی به روش فرمان مستقیم
airlift service
U
سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
specified command
U
فرماندهی اختصاصی فرماندهی نیروی اختصاصی
telling
U
مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
holiday
U
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
holidays
U
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
antiair warfare
U
جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
restrictive fire plan
U
طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
air policing
U
عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
pounce
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounced
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
line chief
U
افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
i stay
U
در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
pounces
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pouncing
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
air delivery container
U
جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
broadcast controlled air interception
U
نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
air sentinel
U
گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
steered
U
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steer
U
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steers
U
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
pigeons
U
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeon
U
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
flak
U
گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی
air scoop
U
چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی
sleeve target
U
هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
fly through
U
عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
air superiority
U
برتری موقت هوایی رجحان هوایی
aviation pay
U
معاش هوایی سختی خدمت هوایی
air suprmacy
U
برتری کامل هوایی سیادت هوایی
air interdiction
U
عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی
air pilots
U
خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی
carrier air group
U
دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
notice to airmen
U
اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی
airs
U
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
aired
U
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air
U
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air branch
U
قسمت هوایی رسته هوایی
air material
U
ماتریل هوایی وسایل هوایی
tropopause
U
منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
air station
U
ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
code panel
U
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
splash
U
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashing
U
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashes
U
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
air picket
U
هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
call mission
U
درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
tactical air controler
U
افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
air photographic
U
شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی
air scout
U
هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
wheelhouse
U
پل فرماندهی
bridges
U
پل فرماندهی
commanded
U
فرماندهی
bridge
U
پل فرماندهی
wheelhouses
U
پل فرماندهی
leadership
U
فرماندهی
command
U
فرماندهی
strategies
U
فن فرماندهی
strategy
U
فن فرماندهی
executive branch
U
فرماندهی
commandership
U
فرماندهی
centre castle
U
پل فرماندهی
pilot house
U
پل فرماندهی
conning tower
U
پل فرماندهی
bridged
U
پل فرماندهی
commands
U
فرماندهی
commandantship
U
فرماندهی
logistical command
U
فرماندهی لجستیکی
area command
U
فرماندهی منطقه
master's certificate
U
گواهینامه فرماندهی
lead a unit
U
فرماندهی کردن
commander's estimate
U
براورد فرماندهی
bridge
U
پل فرماندهی کشتی
commandery
U
مقام فرماندهی
joint command
U
فرماندهی مشترک
emergency conning position
U
پل فرماندهی اضطراری
enclosed bridge
U
پل فرماندهی سر پوشیده
command post
U
پست فرماندهی
command post
U
پاسگاه فرماندهی
flag ship
U
ناو سر فرماندهی
command posts
U
پست فرماندهی
command posts
U
پاسگاه فرماندهی
high command
U
فرماندهی عالی
command language
U
زبان فرماندهی
head quarters
U
مرکز فرماندهی
continuity of command
U
مداومت فرماندهی
flagships
U
ناو فرماندهی
administrative command
U
فرماندهی اداری
commandery
U
محل فرماندهی
commodity command
U
فرماندهی اماد
flagship
U
ناو فرماندهی
commander's call
U
در اختیار فرماندهی
command and control
U
کنترل و فرماندهی
command mode
U
حالت فرماندهی
command channels
U
ردههای فرماندهی
command group
U
گروه فرماندهی
headquarters
U
قرارگاه فرماندهی
support command
U
فرماندهی پشتیبانی
unified command
U
فرماندهی متحد
base command
U
فرماندهی پایگاه
tactical command
U
فرماندهی تاکتیکی
tactical command ship
U
ناو فرماندهی
scheme of command
U
طرح فرماندهی
command net
U
شبکه فرماندهی
headquarters
U
مرکز فرماندهی
command
U
سرکردگی فرماندهی
commanded
U
سرکردگی فرماندهی
commands
U
سرکردگی فرماندهی
bridged
U
پل فرماندهی کشتی
supreme
U
فرماندهی عالی
command report
U
گزارش فرماندهی
combined command
U
فرماندهی مرکب
oldman
U
مقام فرماندهی
bridges
U
پل فرماندهی کشتی
photogrammetry
U
علم تهیه نقشه از روی عکس هوایی یا اندازه گیری فواصل زمینی از روی عکس هوایی
aiming circle
U
زاویه یاب فرماندهی
type command
U
فرماندهی ناو گروه
island
U
پل فرماندهی ناو هواپیمابر
division support command
U
فرماندهی پشتیبانی لشگر
establishing authority
U
فرماندهی نیروهای اب خاکی
forward command post
U
پست فرماندهی جلو
guided
U
کشتی فرماندهی عملیات
operational command
U
فرماندهی از نظر عملیاتی
commander in chief
U
فرمانده کل قوا سر فرماندهی
alternate command authority
U
مقام جانشین فرماندهی
islands
U
پل فرماندهی ناو هواپیمابر
command liaison
U
افسر رابط فرماندهی
area support command
U
فرماندهی پشتیبانی منطقه
kommandatura
U
مرکز فرماندهی نظامی
commander's call
U
ساعات در اختیار فرماندهی
cupola
U
برجک فرماندهی تانک
unified
U
یکپارچه فرماندهی متحد
advance command post
U
پاسگاه فرماندهی جلو
cupolas
U
برجک فرماندهی تانک
command post exercise
U
تمرین پاسگاه فرماندهی
guide
U
کشتی فرماندهی عملیات
guides
U
کشتی فرماندهی عملیات
chain of command
U
سلسله مراتب فرماندهی
airspace prohibited area
U
منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
airlift capacity
U
مقدورات ترابری هوایی مقدورات حمل و نقل هوایی
emergency scramble
U
درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی
air search attack unit
U
تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
combat commander's insignia
U
علامت فرماندهی بر یکان رزمی
amphibious command ship
U
ناو فرماندهی عملیات اب خاکی
sealift command
U
فرماندهی حمل و نقل دریایی
agc
U
ناو فرماندهی نیروی اب خاکی
deputy chief of naval operation
U
جانشین فرماندهی نیروی دریایی
army material command
U
فرماندهی اماد نیروی زمینی
channel airlift
U
سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی
flag officer
U
افسر پرچمدار تیمسار فرماندهی ناو
army airdefense command post
U
پاسگاه فرماندهی پدافندهوایی نیروی زمینی
command and general staff college
U
دانشکده فرماندهی وستاد دانشگاه جنگ
general staff college
U
دانشکده فرماندهی و ستاد دانشگاه جنگ
splinter screen
U
پوسته زره پوش اطراف پل فرماندهی ناو
commander's guidance
U
دستورالعمل فرماندهی راهنمای طرح ریزی فرمانده
sea frontiers
U
مرزبانی دریایی پایگاه فرماندهی دفاع ساحلی
base logistical command
U
یکان مبنای لوجستیکی فرماندهی لجستیکی پایگاه
oversea command
U
یکان خارج از کشور فرماندهی برون مرزی
trimetrogon
U
عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
dispersal airfield
U
فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
commands
U
یکان عمده قرارگاه فرماندهی کردن امر دادن
chief army censor
U
افسر نافر فرماندهی عملیات مشترک نیروی زمینی
commanded
U
یکان عمده قرارگاه فرماندهی کردن امر دادن
command
U
یکان عمده قرارگاه فرماندهی کردن امر دادن
air survey photography
U
عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی
airlift control element
U
عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
trunkair route
U
مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
airhead operations
U
عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
combat airlift support
U
پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
country cover diagram
U
دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
tactical air control center
U
مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی
air defense action area
U
منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
chalk commander
U
فرمانده سریال حرکت هوایی فرمانده سریال بار هوایی
chalk number
U
شماره سریال بار هوایی شماره سریال حرکت هوایی
air position
U
موقعیت هوایی موقعیت هوایی هواپیما
tactics
U
دانش فرماندهی در صحنه جنگ طرق و وسائل و طرحهای ماهرانهای که جهت وصول به هدف به کار گرفته میشود رویه ماهرانه
unified command
U
نیروهای متحد فرماندهی متحده یکانهای متحده متشکل از چندنیرو یا کشور
cross tell
U
پخش اخبار به طور عرضی توزیع اخبار دریک سطح فرماندهی
terminal command
U
فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
army reserve command
U
فرماندهی احتیاط نیروی زمینی قسمت احتیاط ارتش
air distant support
U
پشتیبانی هوایی دور پشتیبانی هوایی از راه دور
air defense readiness
U
وضعیت امادگی پدافند هوایی امادگی پدافند هوایی
officers
U
افسر معین کردن فرماندهی کردن
major command
U
فرماندهی عمده قسمت عمده ارتشی
officer
U
افسر معین کردن فرماندهی کردن
aerospace projection operations
U
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
heavy lift
U
حمل و نقل هوایی سنگین واحد حمل و نقل هوایی سنگین
air alert warning
U
اعلام اماده باش هوایی اعلام خطر یا اماده باش هوایی
combatcommand
U
فرماندهی رزمی قرارگاه رزمی
air raids
U
تک هوایی
air lane
U
خط هوایی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com