English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
I cant see much difference in them. U فرق زیادی بین آنها نمی بینم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
coincidence function U پردازش دو یا چند سیگلنال ورودی و خروجی آنها تابع AND آنها باشند
let me see U به بینم
i will see sbout it U تا به بینم
neither i or he sees it U نه من انرا می بینم نه او
salami technique U کلاه برداری کامپیوتری توسط تراکنشهای جدا وکوچک که دنبال کردن آنها وتشخیص آنها مشکل است
i had a great wish to see him U داشتم که اورا به بینم
I see very little of her . U خیلی کم اورامی بینم
I blame you for it. I put it down to you. U اینرا از چشم تومی بینم
I can see an innate ability in that follow . دراو مایه و شایستگی می بینم
How come we dont see you more pften? U چطور دیگه زیاد تورانمی بینم ؟
I am glad to see you up and about. خوشحالم از اینکه شما را سر پا وسر حال می بینم
manager U برنامهای که رکوردها را نگهداری میکند و به آنها دستیابی دارد و آنها را پردازش میکند
managers U برنامهای که رکوردها را نگهداری میکند و به آنها دستیابی دارد و آنها را پردازش میکند
regenerating U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerated U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerate U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerates U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
he inherited a large fortune U دارایی زیادی بمیراث برد دارایی زیادی به او رسید
lost cluster U تعداد شیارهای دیسک که بیت شناسایی آنها خراب شده است . سیستم عامل این ناحیه را علامت گذاری کرده تا توسط فایل استفاده شود ولی داده آنها توسط فایل مشخصی قابل شناسایی نیست
enormousness U زیادی
surpluses U زیادی
excessiveness U زیادی
numerousness U زیادی
profoundly U زیادی
unduly U زیادی
intenseness U زیادی
intensity U زیادی
nimiety U زیادی
greatly U به زیادی
undue U زیادی
wealth U زیادی
excess U زیادی
immensity U زیادی
excesses U زیادی
abundance U زیادی
surplus U زیادی
to a large extent U تا حد زیادی
inordinacy U زیادی
superfluity U زیادی
muchness U زیادی
hugeness U زیادی
greatness U زیادی
superfluous U زیادی
heaviness U زیادی
profuseness U زیادی
profoundness U زیادی
frequentness U زیادی
extremeness U زیادی
redundance U زیادی
excrescential U زیادی
overly U زیادی
supervacaneous U زیادی
extra U زیادی
infiniteness U زیادی
excrescent U زیادی
immenseness U زیادی
immoderacy U زیادی
extras U زیادی
extra- U زیادی
overblance U زیادتی زیادی
over production U محصول زیادی
outgrowth U گوشت زیادی
largely U تا درجه زیادی
increscent U زیادی توسعه
to a degree U تادرجه زیادی
clog U زیادی پرکردن
clogged U زیادی پرکردن
clogs U زیادی پرکردن
for long U مدت زیادی
fuzz ball U گوشت زیادی
exorbitance U زیادی افراط
riffraff U زیادی توده
hyperacidity U زیادی اسید
inordinateness U زیادی بی اندازگی
overweight U وزن زیادی
interleaf U برگ زیادی
distichiasis U مژگان زیادی
gaudery U پیرایههای زیادی
extensiveness U کثرت زیادی
to shoot one's mouth off <idiom> U زیادی حرف زدن
go out of one's way <idiom> U تلاش زیادی کردن
extras U موضوعی که زیادی است
exairesis U برش اندام زیادی
excesses U مقدار زیادی از چیزی
extra- U موضوعی که زیادی است
excess U مقدار زیادی از چیزی
growth U گوشت زیادی تومور
Quite a few people ... U تعداد زیادی [از مردم]
I incurred a heavy loss. U ضرر زیادی کردم
oversale U پیش فروش زیادی
redun dantly U بطور زائدیا زیادی
over estimation U زیادی درنظر گرفتن
No small number of ... U تعداد زیادی [از مردم]
You have given me too much. U زیاد ( زیادی ) به من دادی
go on <idiom> U زیادی صحبت کردن
growths U گوشت زیادی تومور
long a go U مدت زیادی پیش
quite a number of people U عده زیادی از مردم
many of them U عده زیادی از انها
kajillion [slang] U تعداد بسیار زیادی
long ago U مدت زیادی پیش
so U خیلی باین زیادی
it will not take long U مدت زیادی نمیخواهد
it was a U مبلغ زیادی بود
odd come short U زیادی باقی مانده
intensity of gravity U شدت با زیادی جاذبه
extra U موضوعی که زیادی است
outgrwth U برامدگی گوشت زیادی
make a bundle <idiom> U پول زیادی درآوردن
make a killing <idiom> U پول زیادی درآوردن
for their part <adv.> U از طرف آنها
on their part <adv.> U از طرف آنها
themselves [for their part] <adv.> U از طرف آنها
lose one's shirt <idiom> U پول زیادی را از دست دادن
it takes much room U فضای زیادی را اشغال میکند
To go to great expenses . U خرج زیادی را متحمل شدن
it makes a t. difference U تفاوت خیلی زیادی نمیکند
I have lost a lot of blood. U خون زیادی از من رفته است
He is bound to come. U احتمال زیادی دارد که بیاید
compacting U چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
Do you have an extra pen to lend me? U یک قلم زیادی داری به من بدهی ؟
quickly U بدون مصرف زمان زیادی
surpluses U مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
hyperacid U حاوی مقدار زیادی اسید
polypus U گوشت زیادی ساقه دار
To cover (traverse)long distances. U مسافت زیادی راطی کردن
compact U چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
compacted U چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
splurge on something <idiom> U پول زیادی خرج کردن
compacts U چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
much sugar was left U قند زیادی باقی ماند
ring bone U استخوان زیادی در بخولق اسب
excess demand U تقاضای زیادی مازاد تقاضا
surplus U مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
Suffering many privations . U محرومیتهای زیادی رامتحمل شدن
channel U یچ کردن بین آنها
channeling U یچ کردن بین آنها
channelled U یچ کردن بین آنها
Send them in two at a time . U آنها رادو تا دوتابفرست تو
rules U وعملیات روی آنها
channels U یچ کردن بین آنها
I need them urgently. من آنها را فوری میخواهم.
I need them today. من آنها را امروز میخواهم.
channeled U یچ کردن بین آنها
I need them tonight. من آنها را امشب میخواهم.
in such a way as to enable them U به طوری که آنها بتوانند
Ask each and every one of them . U ازیک یک آنها بپرسید
To stint . To be cheese - paring . U گدا بازی درآوردن ( صر فه جویی زیادی )
polyposis U دچاری بگوشت زیادی یابواسیر لحمی
I made a lot of profit in the deal . U دراین معامله فایده زیادی بردم
to pad a sentence U جمله را با واژههای زیادی دراز کردن
super numerary U نفر یا سرباز اضافه برسازمان یا زیادی
surcharges U اضافه بارکردن عوارض زیادی گرفتن از
You are sure a dead ringer for muy brother. U تو قطعا شباهت زیادی با برادر من داری.
to overdose a patient U داروی زیادی به بیمار دادن یاخوراندن
surcharge U اضافه بارکردن عوارض زیادی گرفتن از
A big crowd surged into the streets. U جمعیت زیادی ریخت توی خیابانها
It seems I am not welcome (wanted) here. U مثل اینکه من اینجا زیادی هستم
We have two books extra. U دوتا کتاب اضافه ( زیادی) داریم
They became estranged . They fell out . U میانه آنها بهم خورد
They held me culpable for the accident. U آنها من را مقصر آن پیشامد دانستند.
When will they be ready? U چه وقت آنها حاضر میشود؟
I need them before friday. من آنها را قبل از جمعه میخواهم.
descriptions U لیست داده ها و خصوصیات آنها
description U لیست داده ها و خصوصیات آنها
They gave me permission by way of an exception ... U آنها به من استثنأ اجازه دادند ...
BCC U و لیست آنها را نشان نمیدهد
keep these separate from those. U اینها را از آنها جدا نگاهدار
They cannot hold a candle to him . U سگش می ارزد بهمه آنها
They were all alike. U همه آنها یکی بودند.
logical U مراحل و تصمیمات و ارتباطات آنها
blue chip U ژتون ابی رنگ که ارزش زیادی دارد
to face a serious problem for the country U مواجه کردن این کشور با مشکلات زیادی
to raise big problems for the country U مواجه کردن این کشور با مشکلات زیادی
hard wheat U گندم ماکارونی دارای مقدارگلوتن زیادی است
blue-chip U ژتون ابی رنگ که ارزش زیادی دارد
to face a serious problem for the country U روبرو کردن این کشور با مشکلات زیادی
to raise big problems for the country U روبرو کردن این کشور با مشکلات زیادی
lady's man U مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد
digital research inc U یک شرکت نرم افزاری که محصولات زیادی دارد
zeroes U کوتاه کردن فایل با حذف صفرهای زیادی
zeros U کوتاه کردن فایل با حذف صفرهای زیادی
zero U کوتاه کردن فایل با حذف صفرهای زیادی
ladies' men U مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد
There are not many amusements in this town. U دراین شهر تفریحات زیادی وجود ندارد
trouty U دارای تعداد زیادی ماهی قزل الا
ladies' man U مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد
put on one's thinking cap <idiom> U زمان زیادی روی چیزی فکر کردن
new broom sweeps clean <idiom> U شخص تازهای موجب تغییرات زیادی شود
pay through the nose <idiom> U برای چیزی پول زیادی خرج کردن
labour intensive industry U صنعتی که به نیروی انسانی زیادی احتیاج دارد
normalization U تابع نرمالساز عدد اعشاری که ارقام زیادی
to occupy much space U فضای زیادی را اشغال کردن زیاد جا بردن
The bus stop is no distance at all . U ایستگاه اتوبوس فاصله زیادی با اینجا ندارد
cataloging U لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب
They were all either kI'lled ou taken prisoners . U همگی آنها کشته یا گرفتا رشدند
cataloged U لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب
catalogs U لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب
Their names are as follows . U اسامی آنها بقرار زیر است
catalogue U لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com