Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
alternative hypothesis
U
فرضیه مقابل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
life cycle hypothesis
U
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
Other Matches
hypotheses
U
فرضیه
Q.E.D
U
فرضیه
theory
U
فرضیه
theories
U
فرضیه
hypothesis
U
فرضیه
postulation
U
فرضیه
accidentalism
U
فرضیه
premised
<adj.>
<past-p.>
U
فرضیه مقدم
validation of a hypothesis
U
اعتبار یک فرضیه
preconditioned
<adj.>
<past-p.>
U
فرضیه مقدم
evolution
U
فرضیه سیرتکامل
presumed
<adj.>
<past-p.>
U
فرضیه مقدم
hypothesis testing
U
فرضیه ازمایی
presupposed
<adj.>
<past-p.>
U
فرضیه مقدم
theory
U
نگره فرضیه
drainage hypothesis
U
فرضیه زهکشی
whorf's hypothesis
U
فرضیه وورف
design assumption
U
فرضیه حساب
null hypothesis
U
فرضیه صفر
relativity
U
فرضیه نسبی
assumed
<adj.>
<past-p.>
U
فرضیه مقدم
contraction hypothesis
U
فرضیه انقباض
voluntarism
U
فرضیه ارادی
approximate assumption
U
فرضیه تقریب
theories
U
نگره فرضیه
planetesimal hypothesis
U
فرضیه ذرات سیارهای
relative income hypothesis
U
فرضیه درامد نسبی
natural rate hypothesis
U
فرضیه نرخ طبیعی
prerecognition hypothesis
U
فرضیه پیش شناخت
sciametry
U
فرضیه کسوف وخسوف
theories
U
فرضیه علمی تعلیم
absolute income hypothesis
فرضیه درآمد مطلق
theory
U
فرضیه علمی تعلیم
continuum hypothesis
[CH]
U
فرضیه پیوستار
[ریاضی]
validation of a hypothesis
U
تحقق پذیری یک فرضیه
premisses
U
فرض قبلی فرضیه مقدم
to collapse
U
بهم خوردن
[مذاکره یا فرضیه]
to collapse
U
موفق نشدن
[مذاکره یا فرضیه]
polygenism
U
فرضیه تحد دمبدا بشر
to collapse
U
درهم شکستن
[مذاکره یا فرضیه]
evolutionist
U
معتقد به فرضیه تکامل یافرگشت
legal fiction
U
فرض قانونی فرضیه حقوقی
premised
U
فرض قبلی فرضیه مقدم
premise
U
فرض قبلی فرضیه مقدم
coherence
U
فرضیه تکنولوژی پیمایش صفحهای تلویزیون
kinetic theory
U
فرضیه حرکت ذرات کوچک اجسام
permanent income hypothesis
U
فرضیه درامد دائمی درباره مصرف
null hypothesis
U
فرضیه اولیهای که مورد ازمون قرارمیگیرد
theorizes
U
فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorizing
U
فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorize
U
فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorising
U
فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorises
U
فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorised
U
فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorized
U
فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
thermostatics
U
اصول نظری یا فرضیه علمی درباره موازنه گرما
what is
U
فرضیه منطقی که اکثر برنامههای صفحه گشترده الکترونیکی براساس ان عمل می کنند
stagnation thesis
U
فرضیه رکود .فرضیهای که بر اساس ان بعلت بلوغ کامل اقتصادی یک کشور و امکان عدم جذب پس اندازها
permanent income hypothesis
U
این فرضیه توسط میلتون فریدمن بیان شده که بر اساس ان مصرف تابعی ازانچه که وی انرا درامد دائمی
at the fore
<adv.>
U
در مقابل
in consideration of
U
در مقابل
opposite
U
مقابل
at the front
<adv.>
U
در مقابل
titles
U
مقابل
as compared to
U
در مقابل
as opposed to
U
در مقابل
versus prep
U
در مقابل
in front
<adv.>
U
در مقابل
fore
<adv.>
U
در مقابل
at front
<adv.>
U
در مقابل
title
U
مقابل
in the front
<adv.>
U
در مقابل
opposites
U
مقابل
versus
U
در مقابل
opposed
U
مقابل
anti
U
در مقابل
vis-a-vis
U
مقابل
vis a vis
U
مقابل
from opposite directions
U
از دو طرف مقابل
opposed piston engine
U
موتورپیستون مقابل
obverse
U
طرف مقابل
dead against
U
درست مقابل
contralateral muscles
U
عضلات مقابل
counterparts
U
نقطه مقابل
respondents
U
طرف مقابل
counterpart
U
نقطه مقابل
orientated
U
هدف مقابل
opposite the house
U
مقابل خانه
in comparison to
[compared with]
U
در قبال
[در مقابل]
water resistance
U
مقاومت در مقابل اب
contrary
U
مقابل خلاف
anti thesis
U
وضع مقابل
point blank
U
مقابل هدف
inverse
U
برعکس مقابل
point-blank
U
مقابل هدف
counter weight
U
وزنه مقابل
counterweights
U
وزنه مقابل
respondent
U
طرف مقابل
counterweight
U
وزنه مقابل
off
U
مقابل عازم
on payment
U
در مقابل وجه
counterpoint
U
نقطه مقابل
antipode
U
نقطهء مقابل یا متقاطر
cash against documents
U
پول در مقابل اسناد
documents against payment
U
اسناد در مقابل پرداخت
blocks
U
دفاع در مقابل ابشار
boring stay
U
قسمت ساکن مقابل
driveway
U
راه مقابل خانه
light resistance
U
مقاومت در مقابل نور
release documents against
U
واگذاری اسناد در مقابل
opposit stroke pistons
U
پیستون مقابل گرد
laws versus tendencies
U
قوانین در مقابل تمایلات
kukutsu dachi
U
ایستادن در مقابل حریف
front wall
U
دیوار مقابل اسکواش
flood protection
U
حفافت در مقابل طغیان
equity versus efficiency
U
برابری در مقابل کارائی
drip proof enclosure
U
حفافت در مقابل ریزش اب
shell proof
U
مقاوم در مقابل گلوله
sonnal deung
U
مقابل تیغه دست
torsional rigidity
U
استحکام در مقابل پیچش
wear resistance
U
مقاومت در مقابل سایش
windproof
U
مقاوم در مقابل باد
passing on the oath to the other party
U
رد قسم به طرف مقابل
rivals
U
طرف مقابل دعوا
mouses
U
مقابل حساسیت Mouse
countering
U
مقابل دستگاه شمارنده
countered
U
مقابل دستگاه شمارنده
counter
U
مقابل دستگاه شمارنده
forward
U
حرکت به جلو یا مقابل
mouse
U
مقابل حساسیت Mouse
capitals
U
در مقابل حالت کوچک
caps
U
در مقابل حالت کوچک
blocked
U
دفاع در مقابل ابشار
block
U
دفاع در مقابل ابشار
forwarded
U
حرکت به جلو یا مقابل
rivaling
U
طرف مقابل دعوا
aboral
U
نقطه مقابل دهان
rival
U
طرف مقابل دعوا
rivalling
U
طرف مقابل دعوا
hard
U
سخت در مقابل نرم
harder
U
سخت در مقابل نرم
hardest
U
سخت در مقابل نرم
rivaled
U
طرف مقابل دعوا
rivalled
U
طرف مقابل دعوا
thermostability
U
قابلیت استحکام در مقابل حرارت
denial operations
U
عملیات ممانعتی در مقابل نفوذدشمن
insolation
U
در مقابل اشعه افتاب قراردادن
coefficient of drag
U
ضریب مقاومت در مقابل حرکت
impluse response
U
رفتار در مقابل فشار ضربهای
payment against a draft
U
پیش پرداخت در مقابل برات
exorable
U
قابل تحریک در مقابل التماس
flame safety
U
ایمنی در مقابل شعله اتش
notche sensitivity index
U
ضریب حساسیت در مقابل شیار
fascia plate
U
تابلوی مقابل دریک وسیله
stenothermy
U
کم مقاومتی در مقابل تغییرات حرارت
actinautographic
U
دارای حساسیت در مقابل نور
than
<conj.>
U
از
[در مقابل]
[پس از صفت عالی افضل]
d/p
U
تحویل اسناددر مقابل پرداخت
rebellions
U
یاغیگری تمرد در مقابل دادگاه
rebellion
U
یاغیگری تمرد در مقابل دادگاه
soccage
U
سیستم اجاره زمین در مقابل خدمت
adjacent
U
آنچه مقابل یا نزدیک چیزی است
to backtrack
<idiom>
<verb>
U
عقب کشیدن
[از موضوعی در مقابل حریف]
jump height curve
U
منحنی ارتفاع جهش در مقابل ابگذری
to row back
<idiom>
<verb>
U
عقب کشیدن
[از موضوعی در مقابل حریف]
bullet
U
در مقابل یک خط متن برای جلب توجه به آن خط
to resist an attack
U
در مقابل حملهای مقاومت یاایستادگی کردن
bullets
U
در مقابل یک خط متن برای جلب توجه به آن خط
thermosetting
U
قابل سفت شدن در مقابل حرارت
socage
U
سیستم اجاره زمین در مقابل خدمت
would just as soon
<idiom>
U
توجیح انجام یک چیزدر مقابل دیگری
relicta verificatione
U
تسلیم خوانده در مقابل دعوی خواهان
sheet down
U
ثابت کردن بادبان در مقابل باد
to backtrack
<idiom>
<verb>
U
نقض کردن
[موضوعی در مقابل حریف]
abneural
U
واقع در مقابل دستگاه مرکزی عصب
stance
U
طرز ایستادن شمشیرباز مقابل حریف
ballooner
U
بادبان مثلثی شکل در مقابل باد
stance
U
طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
fin de non recevoir
U
رد کردن شکایت یا اعتراض طرف مقابل
to row back
<idiom>
<verb>
U
نقض کردن
[موضوعی در مقابل حریف]
stances
U
طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
balloon jib
U
بادبان مثلثی شکل در مقابل باد
documents aganist acceptance
U
تحویل اسناد در مقابل قبولی نویسی
stances
U
طرز ایستادن شمشیرباز مقابل حریف
projection of a point
U
خطی که نقطه تصویرشده را بنقطه مقابل ان می پیوند د
survivability
U
قابلیت مقاومت در مقابل دشمن توان زندگی
thermoplasticity
U
قابلت ارتجاع یا نرمش پذیری در مقابل حرارت
fastness of bleaching
U
ثبات رنگی در مقابل مواد سفید کننده
forecourt
U
قسمت زمین اسکواش نزدیک دیوار مقابل
speed
U
نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش
cold wet clothing
U
لباس گرم و مقاوم در مقابل رطوبت و برودت
to make a goal
U
توپ راازدروازه طرف مقابل بیرون کردن
speeding
U
نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش
speeds
U
نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش
service line
U
حد مرزی سرویس روی دیوار مقابل اسکواش
vertical angles
U
گوشههای روبروی تارک زوایای مقابل به راس
troop safety
U
حفافت عده ها در مقابل اثرات ترکش اتمی
audible
U
تعویض مانور حمله یا دفاعی در مقابل حریف
forecourts
U
قسمت زمین اسکواش نزدیک دیوار مقابل
streamline
U
دارای شکلی که مقاومت هوارا در مقابل ان کم کند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com