Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ingrain
U
فرش ماشینی دو رو و تمام پشم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
masks
U
یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
mask
U
یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
loop pile
U
پرزهای حلقوی
[این نوع پرز توسط بافت های ماشینی مثل فرش ماشینی بوجود آمده و به هر دو صورت ترکی و فارسی بافته می شود. اگر حلقه ها پس از اتمام کار بریده نشوند به آن پرز حلقوی می گویند. همانند سطح حوله.]
beta software
U
نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
terminates
U
تمام شدن تمام کردن
terminated
U
تمام شدن تمام کردن
terminate
U
تمام شدن تمام کردن
mechanic
U
ماشینی
mechanical
U
ماشینی
mechanician
U
ماشینی
machine made
U
ماشینی
mechanized
U
ماشینی
mechanized data
U
دادههای ماشینی
mechnical
U
ماشینی صنعتی
machine shop tool
U
ابزار ماشینی
machine tool
U
ابزار ماشینی
octane
U
سوخت ماشینی
artificial intelligence
U
هوش ماشینی
lawn sprinkler
U
اب پاش ماشینی
tufted rugs
U
فرش ماشینی
mechanism
U
قطعه ماشینی
mechanisms
U
قطعه ماشینی
mechanized
U
ماشینی شده
manipulator
U
دست ماشینی
mechanical translator
U
مترجم ماشینی
machinery steel
U
فولاد ماشینی
mass production
U
تولید ماشینی
robots
U
ادم ماشینی
mechanical welding
U
جوشکاری ماشینی
machine welding
U
جوشکاری ماشینی
drill press vise
U
گیره ماشینی
machine translation
U
ترجمه ماشینی
machine tools
U
ابزار ماشینی
mechanical language
U
زبان ماشینی
mechanical production
U
تولید ماشینی
mechanical translation
U
ترجمه ماشینی
robot
U
ادم ماشینی
mechanization
U
ماشینی کردن
automaton
U
ادم ماشینی
factory rugs
U
فرش ماشینی
automatons
U
ادم ماشینی
power saw
U
اره ماشینی
machine ringing
U
زنگ ماشینی
gynoid
U
نوع زن ادم ماشینی
machine shop
U
کارگاه محاسبات ماشینی
agricultural mechanization
U
ماشینی کردن کشاورزی
to start a car
[to crank a car]
[American English]
U
ماشینی را روشن کردن
crosscut saw
U
اره گرد ماشینی
man machine systems
U
نظامهای انسانی- ماشینی
automation
U
ماشینی شدن تولید
machinery castings
U
ریخته گری ماشینی
mechanistic theory
U
نظریه ماشینی نگری
automaton
U
ماشینی که کارهای انسان را میکند
Machine- made carpets .
U
فرشهای ماشینی ( غیر دستباف )
business
U
ماشینی که در شرکت استفاده میشود
businesses
U
ماشینی که در شرکت استفاده میشود
clocks
U
ماشینی که زمان را نشان میدهد
serviced
U
ماشینی راتعمیروروغن کاری کردن
service
U
ماشینی راتعمیروروغن کاری کردن
clock
U
ماشینی که زمان را نشان میدهد
bordering machine
U
ماشینی که لبه لوله ها را خم میکند
automatons
U
ماشینی که کارهای انسان را میکند
winepress
U
ماشینی که اب انگور رامیگیرد چرخشت
barker
U
کارگر یا ماشینی که پوست میکند
droid
U
یک ادم ماشینی شبیه انسان
appliance
U
ماشینی که به ویژه در خانه استفاده میشود
appliances
U
ماشینی که به ویژه در خانه استفاده میشود
automation
U
افزایش تولید در اثر ماشینی شدن
weighing machine
U
ترازوی ماشینی ماشین سنجش قنطارکش
saw doctor
U
ماشینی که با ان دندانههای اره رادرست می کنند
badge reader
U
ماشینی که داده را از یک نشانه مشخصات می خواند
pulsator
U
ماشینی که الماس را از خاک جدا میکند
caloric engine
U
ماشینی که باهوای گرم حرکت میکند
perforator
U
ماشینی که روی کاغذ سوراخها را پانج میکند
wringer
U
ماشینی که برای چلاندن چیزی بکارمی رود
to conk out
U
خراب بودن
[دستگاهی یا ماشینی]
[اصطلاح روزمره]
card
U
ماشینی که در کارت پانچ سوراخ ایجاد میکند
to crap out
U
کار نکردن
[دستگاهی یا ماشینی]
[اصطلاح روزمره]
to crap out
U
خراب بودن
[دستگاهی یا ماشینی]
[اصطلاح روزمره]
manifold writer
U
ماشینی که چندین نسخه باکاغذ برگردان بر میدارد
manifolder
U
ماشینی که چندین تسخه باکاغذ بر گردان بر میدارد
to have packed up
[British E]
U
خراب بودن
[دستگاهی یا ماشینی]
[اصطلاح روزمره]
wright
U
کسی که به کارهای ماشینی و ساختن ان اشتغال دارد
to conk out
U
کار نکردن
[دستگاهی یا ماشینی]
[اصطلاح روزمره]
injection engine
U
ماشینی که بوسیله تزریق اب سرد بخارانرامنقبض میکنند
to have packed up
[British E]
U
کار نکردن
[دستگاهی یا ماشینی]
[اصطلاح روزمره]
self feeder
U
ماشینی که موادلازمه ازطرف خودش بدان میرسد
cards
U
ماشینی که در کارت پانچ سوراخ ایجاد میکند
CNC
U
ماشینی که به طور خودکار توسط کامپیوتر اجرا میشود
wiretapper
U
جاسوس یا ماشینی که مکالمات را بطور سری ضبط میکند
DDC
U
ماشینی که به صورت خودکار توسط یک ماشین کار میکند
reperforator
U
ماشینی که نوارکاغذی را سوراخ میکند برای دریافت سیگنال
adobe type manager
U
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
raster
U
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
power loom
U
ماشین بافندگی
[در بافت فرش های ماشینی از آن استفاده می شود.]
cash dispenser
U
ماشینی که با داخل نمودن کارت مخصوص ودادن دستور لازم
pilot engine
U
ماشینی که راه را برای ماشین دیگر صاف و اماده میسازد
cash dispensers
U
ماشینی که با داخل نمودن کارت مخصوص ودادن دستور لازم
burster
U
ماشینی که برای جداکردن انبوهی زا صفحات کاغذ به کار می رود
ball and socket joint
[مفصل ماشینی که گلوله دارد و در داخل حفره قرار میگیرد]
cams
U
استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
compacts
U
ماشینی که داده دیجیتال را از CDمی خواند و آن رابه حالت اصلی بر میگرداند
dnc
U
Control Numerial Direct روش کنترل کامپیوتری وسائل ماشینی خودکار
compacting
U
ماشینی که داده دیجیتال را از CDمی خواند و آن رابه حالت اصلی بر میگرداند
compact
U
ماشینی که داده دیجیتال را از CDمی خواند و آن رابه حالت اصلی بر میگرداند
cam
U
استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
compacted
U
ماشینی که داده دیجیتال را از CDمی خواند و آن رابه حالت اصلی بر میگرداند
robotics
U
زمینهای در هوش مصنوعی که مورد طراحی تولید و کاربردادم ماشینی است
reperforator
U
ماشینی که نوار کاغذی را سوراخ میکند ارسال کننده نوارپانچ شده متصل به هم
lapped
U
یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
lap
U
یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
beneficial occupancy
U
اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
panoramas
U
تمام نما اینه تمام نما
full track
U
تمام شنی خودرو تمام شنی
panorama
U
تمام نما اینه تمام نما
collator
U
ماشینی که برای تلفیق و ادغام مجموعه کارتها یا سایر اسناد در یک رشته متوالی بکار می رود
grader
U
ماشینی که برای درجه بندی کردن مواد و محصول بکارمیرودو بانها شیب منظم میدهد
slewing
U
سرعت حرکت ابزارهای ماشینی کنترل شده عددی ازیک محل به محل دیگر
magnetic tapes
U
ماشینی که سیگنالهای ذخیره شده روی نوار مغناطیسی را می خواند و به صورت الکترونیکی تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل فهم است
magnetic tape
U
ماشینی که سیگنالهای ذخیره شده روی نوار مغناطیسی را می خواند و به صورت الکترونیکی تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل فهم است
object code
U
خروجی یک کامپایلر یا اسمبلرکه خود کد ماشینی قابل اجرابوده یا برای پردازش بیشتربه منظور تولید چنین کدی مناسب است کد مقصود برنامه مقصود
readers
U
ماشینی که سوراخهای پانچ شده را روی نوار کاغذی یا سیگنالهای روی نوار مغناطیسی را می خواند
reader
U
ماشینی که سوراخهای پانچ شده را روی نوار کاغذی یا سیگنالهای روی نوار مغناطیسی را می خواند
mechanising
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanises
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanize
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanised
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizes
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizing
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
gig
U
ماشین خارزنی
[این وسیله برای یکنواخت کردن سطح پرزها و گرفتن ذرات از سطح بافت بکار می رود و در صنعت فرش ماشینی و بعضی منسوجات کاربرد دارد.]
full length
U
تمام قد
full-face
U
تمام رخ
incomplete
U
نا تمام
full face
U
تمام رخ
out-and-out
U
تمام
out and out
U
تمام
full
U
تمام
whole
U
تمام
yame
U
تمام
entire
U
تمام
all night
U
در تمام شب
thorough
U
تمام
thru
U
تمام
through
U
تمام
It's over.
U
تمام شد.
lion's share
U
تمام
rounded
U
پر تمام
full-length
U
تمام قد
fullest
U
تمام
off
U
تمام
it is all up
U
تمام شد
completes
U
تمام
completing
U
تمام
whole length
U
تمام قد
completed
U
تمام
complete
U
تمام
cross compiler
U
کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
full subtractor
U
تمام کاهشگر
to draw to an end
U
تمام شدن
consummative
U
تمام کننده
completive
U
تمام کننده
full screen
U
تمام صفحه
full scale
U
تمام عیار
full moon
U
ماه تمام
full mouthed
U
تمام دندان
full orbed
U
تمام روشن
full pay
U
حقوق تمام
full pay
U
مواجب تمام
to blow over
U
تمام شدن
fulfills
U
تمام کردن
full duplex
U
تمام دو رشتهای
full time
U
تمام روز
consumptible
U
تمام شدنی
fulfilled
U
تمام کردن
integrating
U
تمام کردن
fulfilling
U
تمام کردن
fullmouthed
U
تمام دندان
full word
U
تمام کلمه
to eat up
U
تمام کردن
fulfils
U
تمام کردن
fullword
U
تمام کلمه
full wave
U
تمام موج
full tracked
U
تمام زنجیر
lie in
U
تمام شدن
lie-in
U
تمام شدن
integrates
U
تمام کردن
full tracked
U
تمام شنی
full view
U
نمای تمام رخ
fully automatic
U
تمام اتوماتیک
fulfil
U
تمام کردن
due
U
تمام شده
all risks
U
تمام خطرات
all this
U
تمام اینها
peter
U
تمام شدن
fullest
U
تمام قدرت
fullest
U
تمام تکمیل
to run away with
U
تمام کردن
ammo zero
U
مهمات تمام
an a fact
U
تمام شده
full
U
تمام قدرت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com