English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (28 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
supplied U فرستادن تدارک دیدن ارسال کردن
supply U فرستادن تدارک دیدن ارسال کردن
supplying U فرستادن تدارک دیدن ارسال کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
supplied U تدارک دیدن
preparation U تدارک دیدن
supplying U تدارک دیدن
supply U تدارک دیدن
preparations U تدارک دیدن
provides U تدارک دیدن
provide U تدارک دیدن
make arrangements U تدارک دیدن
make preparations U تدارک دیدن
make provisions U تدارک دیدن
preparing U تدارک دیدن پستاکردن
to prepare for war U تدارک جنگ دیدن
prepare U تدارک دیدن پستاکردن
prepares U تدارک دیدن پستاکردن
dispatchment U ارسال [اعزام] [گسیل] [فرستادن ]
throughput U تدارک مستقیم اماد تدارک بیواسطه
remits U وجه فرستادن ارسال وجه
remitting U وجه فرستادن ارسال وجه
remit U وجه فرستادن ارسال وجه
remitted U وجه فرستادن ارسال وجه
logistics U تدارک کردن
logistic route U تدارک کردن
supplying U تدارک کردن
procuring U تدارک کردن
supplied U تدارک کردن
procures U تدارک کردن
procured U تدارک کردن
supply U تدارک کردن
procure U تدارک کردن
regenerating U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerated U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerates U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerate U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
procurement U تهیه و انجام خدمات و اماد تدارک کردن وسایل
carrier U پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
carriers U پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
despatched U روانه کردن فرستادن
despatches U روانه کردن فرستادن
despatching U روانه کردن فرستادن
dispatches U روانه کردن فرستادن
dispatched U روانه کردن فرستادن
dispatch U روانه کردن فرستادن
CSMA CD U پروتکل ارتباط شبکهای که مانع ارسال همزمان دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و در زمان مناسب ارسال کنند برای ارسال داده در اینترنت به کار می رود
ship U با کشتی حمل کردن فرستادن
ship U باکشتی فرستادن یا حمل کردن
ships U با کشتی حمل کردن فرستادن
ships U باکشتی فرستادن یا حمل کردن
visit U دیدن کردن از
make a call U دیدن کردن
visits U دیدن کردن از
visited U دیدن کردن از
disseminated U توزیع اخبار فرستادن پخش کردن
relegate U محول کردن به جای بدتر فرستادن
relegates U محول کردن به جای بدتر فرستادن
relegated U محول کردن به جای بدتر فرستادن
disseminate U توزیع اخبار فرستادن پخش کردن
railroads U با راه اهن فرستادن یا سفر کردن
disseminates U توزیع اخبار فرستادن پخش کردن
railroad U با راه اهن فرستادن یا سفر کردن
disseminating U توزیع اخبار فرستادن پخش کردن
relegating U محول کردن به جای بدتر فرستادن
sending U ایفاد کردن فرستادن روانه کردن
send U ایفاد کردن فرستادن روانه کردن
sends U ایفاد کردن فرستادن روانه کردن
red concept U جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
modem U وسیلهای که امکان ارسال داده از طریق خط تلفن با تبدیل کردن سیگنال دودویی از کامپیوتر به سیگنال آنالوگ صوتی ه قابل ارسال روی خط تلفن است فراهم می :ند
to make or pay a call U از کسی دیدن کردن
look in U دیدن کردن مختصر
Seeing is believing . <proverb> U دیدن,باور کردن .
spots U کشف کردن دیدن
unsight U از دیدن محروم کردن
spot U کشف کردن دیدن
shop supply U وسایل لازم برای تعمیرگاه تدارک کردن تعمیرگاه
drop in U اتفاقا دیدن کردن انداختن در
soothsay U طالع دیدن پیشگویی کردن
ride herd on <idiom> U از نزدیک دیدن وکنترل کردن
miscarry U صدمه دیدن اشتباه کردن
miscarrying U صدمه دیدن اشتباه کردن
miscarries U صدمه دیدن اشتباه کردن
practise or tice U توط ئه دیدن تعقیب کردن
dispatch U ارسال کردن ارسال
despatches U ارسال کردن ارسال
dispatches U ارسال کردن ارسال
despatched U ارسال کردن ارسال
despatching U ارسال کردن ارسال
dispatched U ارسال کردن ارسال
to meet half way U درنیمه راه کسی را دیدن یابرخورد کردن
see for oneself U از نزدیک مشاهده کردن بچشم خود دیدن
furnish U تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
furnishing U تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
furnishes U تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
xmodem U پروتکل استاندارد ارسال فایل و تشخیص خطا که در ارسال داده سنکرون
messages U روش ارسال پیام ذخیره و ارسال که در Novell استفاده میشود
relays U ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر
relay U ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر
relayed U ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر
message U روش ارسال پیام ذخیره و ارسال که در Novell استفاده میشود
overflows U وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند
overflow U وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند
overflowed U وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند
XON/XOFF U پروتکل ارسال آسنکرون که هر انتهای آن جریان داده را با ارسال کد مخصوص مناسب میکند
lockouts U مانع کاربر شدن از ارسال پیام به صورت ارسال پیاپی روی شبکه
jitter U خطا در خط ارسال که باعث میشود برق بیتهای داده ارسال آسیب ببیند
lockout U مانع کاربر شدن از ارسال پیام به صورت ارسال پیاپی روی شبکه
scroll U حالت ارسال که هر کلید انتخاب شده را ارسال میکند وبا گیرنده نمایش میدهد
scrolls U حالت ارسال که هر کلید انتخاب شده را ارسال میکند وبا گیرنده نمایش میدهد
constructive receipt billing U ارسال صورت اقلام ارسالی روش ارسال بارنامه
preparation U تدارک
water supplies U تدارک اب
water supply U تدارک اب
preparations U تدارک
purveys U تدارک
purveying U تدارک
purveyed U تدارک
purvey U تدارک
in the pipeline [Colloquial] U در تدارک
provision U تدارک
asynchronous U ارسال داده بین وسایلی که مط ابق با ساعت نیستند و هر وقت آماده بودند ارسال می شوند
replenishing U تدارک مجدد
replenished U تدارک مجدد
replenish U تدارک مجدد
replenishes U تدارک مجدد
permanent oppropriation U تدارک دایمی
prepared variation U واریاسیون تدارک شده
accomodation U تدارک جا اثاثیه تطابق
provided scheme U برنامه تدارک شده
logistics U عمل تدارک یکانها
ammunition depot U محل تدارک مهمات
primary U که کانالهای B جداگانه را که میتواند ارسال سیگنال و کنترل پاس چند کیلوبایت در ثانیه را که روی کانال D ارسال می کنند را پشتیبانی کند
reenforceŠetc U نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
send in U وارد کردن بازیگر به زمین فرستادن بازیگر به میدان
corrects U روش کد گذاری که اجازه میدهد در حین ارسال در بیتها خطا رخ دهد و آنها را به سرعت صحیح میکند و ارسال مجددد انجام نمیدهد
correcting U روش کد گذاری که اجازه میدهد در حین ارسال در بیتها خطا رخ دهد و آنها را به سرعت صحیح میکند و ارسال مجددد انجام نمیدهد
correct U روش کد گذاری که اجازه میدهد در حین ارسال در بیتها خطا رخ دهد و آنها را به سرعت صحیح میکند و ارسال مجددد انجام نمیدهد
point of sale U سیستمی که از ترمینال کامپیوتر در نقط ه فروش سایت برای ارسال الکترونیکی یا کنترل ارسال مشابه قیمت گذاری محصول و.. استفاده میشود
remitted U ارسال کردن
remitting U ارسال کردن
consigning U ارسال کردن
remits U ارسال کردن
disseminating U ارسال کردن
transmissions U ارسال کردن
transmission U ارسال کردن
disseminated U ارسال کردن
remit U ارسال کردن
disseminate U ارسال کردن
consigns U ارسال کردن
forwarded U ارسال کردن
forward U ارسال کردن
consign U ارسال کردن
pumped U ارسال کردن
pumps U ارسال کردن
pump U ارسال کردن
disseminates U ارسال کردن
consigned U ارسال کردن
obligated stocks U کالای تضمین شده یا تعهدشده از نظر تدارک
limited distance modem U وسیله ارسال داده با محدوده کوتاه که داده دیجیتال خاص را ارسال میکند و نه به صورت تقسیم شده
despatching U ارسال کردن حمل مخابره کردن
dispatched U ارسال کردن حمل مخابره کردن
despatched U ارسال کردن حمل مخابره کردن
dispatch U ارسال کردن حمل مخابره کردن
despatches U ارسال کردن حمل مخابره کردن
dispatches U ارسال کردن حمل مخابره کردن
backward U تصحیح خطا که توسط گیرنده تشخیص داده شده است و ارسال سیگنال به فرستنده برای ارسال مجدد داده
backwards U تصحیح خطا که توسط گیرنده تشخیص داده شده است و ارسال سیگنال به فرستنده برای ارسال مجدد داده
despatching U مخابره کردن ارسال
dispatches U مخابره کردن ارسال
dispatched U مخابره کردن ارسال
dispatch U مخابره کردن ارسال
despatched U مخابره کردن ارسال
despatch U ارسال کردن اعزام
despatches U مخابره کردن ارسال
collision detection U پروتکل ارتباطات شبکهای که مانع ارسال همزمان از دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و سپس ارسال کنند
synchronous U پروتکل ارسال داده که در lsnal معماری شبکه سیستم IBM استفاده میشود و نحوه ارسال داده سنکرون را بیان میکند
into plane service U تدارک سوخت و وسایل برای هواپیماها طبق قرارداد
posts U ارسال سریع پست کردن
post- U ارسال سریع پست کردن
post U ارسال سریع پست کردن
posted U ارسال سریع پست کردن
packet U یچ کردن بسته ها داده ارسال میکند
packets U یچ کردن بسته ها داده ارسال میکند
upload U 1-ارسال فایلهای داده یا برنامه از یک کامپیوتر کوچک به CPU اصلی . 2-ارسال فایل از یک کامپیوتر به BBS یا کامپیوتر میزبان .
sequential U پروتکل ارسال شبکه ساخت شبکه سافت VOVELL برای اجرای ارسال و دریافت شبکه IPX
destinations U محلی که چیزی ارسال میشود مکانی که داده ارسال میشود
block shipment U ارسال تدارکات به طور یکجا ارسال اماد به طور قوال
destination U محلی که چیزی ارسال میشود مکانی که داده ارسال میشود
turnkey system U سیستم کامپیوتری که قبلا"تدارک دیده شده و برای استفاده اماده است
idlest U نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
idles U نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
idled U نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
idle U نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
parallelled U بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
paralleled U بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
parallels U بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
kermit U پروتکل ارسال فایل هنگام بار کردن داده با مودم
clearer U آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
clears U آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
clearest U آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
parallelling U بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
parallel U بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
clear U آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com