English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 79 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
filicide U فرزند کش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
get U فرزند
gets U فرزند
getting U فرزند
child U فرزند
breed U فرزند
breeds U فرزند
scion U فرزند
scions U فرزند
bairn U فرزند
bairns U فرزند
fruit U فرزند میوه دادن
fruits U فرزند میوه دادن
offspring U فرزند
sonny U فرزند جان
progeny U فرزند
son U فرزند
sons U فرزند
mac U پیشوندی بمعنی " فرزند"
macs U پیشوندی بمعنی " فرزند"
adoption فرزند خواندگی
fries U فرزند
fry U فرزند
frying U فرزند
stepchild U فرزند خوانده
stepchildren U فرزند خوانده
godchild U فرزند خوانده
godchildren U فرزند خوانده
stepson U فرزند خوانده
stepsons U فرزند خوانده
abel U فرزند ادم ابوالبشر که برادرش
adopted child U فرزند خوانده
adoptionist U معتقد به فرزند خواندگی عیسی
aegisthus U فرزند Thyestes قاتل Atreus و عاشق کلیتمنسترا
ancestral file U که فرزند فایل جاری است
child adoption U فرزند خواندگی
filicide U فرزند کشی
firstborn U فرزند ارشد
foster child U فرزند خوانده
fosterling U فرزند رضاعی
fosterling U طفل شیرخوار فرزند خوانده
freeborn U فرزند ازاد مرد
grandfather file U سومین گونه معروف فایل پشتیبان پس از فایل پدر و فرزند
hagborn U شیطان زاده فرزند ساحره
hagseed U فرزند زن ساحره
he is my only child U فرزند یگانه من است
impignorate U فرزند
isaac U اسحق فرزند حضرت ابراهیم
ishmael U اسمعیل فرزند ابراهیم وهاجر
japheth U یافث فرزند نوح پیامبر
jonathan U یوناتان فرزند شائول و دوست داود پیغمبر
judah U یهودا فرزند یعقوب
jus sanguinis U قانونی که بموجب ان تابعیت فرزند از روی تابعیت والدینش معین میگردد
levi U لاوی فرزند یعقوب پیغمبر
medea complex U عقده فرزند کشی
nurse child U فرزند رضائی
nurse child U فرزند خوانده
only child U تک فرزند
orestes U فرزند اگاممنون
parent program U در حین اجرا. مراحل اصلی که به برنامه پدر بر می گردد پس از اتمام کار برنامه فرزند
Paris U فرزند " پریام "
polynices U فرزند ادیپوس
problem child U فرزند مسئله دار
progency U فرزند
progeniture U فرزند
recaption U مقابله به مثل کردن در مورد ضبط اموال یازندانی کردن زن و فرزند وخدمه شخص
shem U سام فرزند بزرگ نوح پیغمبر
sole offspring U فرزند منحصر بفرد
sonless U بی فرزند
sonnish U فرزند وار
sonship U فرزند
tenant by curtesy U عنوان شوهر است که بعد ازفوت زوجه اش در صورتی که از او فرزند مسلم الوراثتی داشته باشد که در زمان حیات زوجه متولد شده باشدمیتواند مادام العمر از ترکه غیر منقول مشارالیه استفاده کند
the losser of a child U فقدان یا داغ فرزند
thyestes U فرزند پلوپس وبرادر اتریوس
to berave of ason U بی فرزند کردن
ultimogeniture U اصول رسیدن میراث به فرزند کهتر حق کهتری
whoreson U فرزند فاحشه
parenting U پس انداختن و بار آوردن فرزند
primogeniture U حق فرزند ارشد ذکور نسبت به تمام ارث (در قدیم)
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com