English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1867 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
photoresist U فرایند بکار برده شده در تولیددستگاههای نیمه هادی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fet U Transistor Effect Field نیمه هادی که به عنوان یک عنصر حافظه بکار برده میشود
cmos U روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
pmos U ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
conspicuious consumption U بکار برده شد
solid state U نیمه هادی
semicinductor U نیمه هادی
semi conductor U نیمه هادی
solid state cartridge U کارتریج نیمه هادی
semiconductor device U دستگاه نیمه هادی
n type semiconductor U نیمه هادی نوع N
p type semiconductor U نیمه هادی نوع "پی "
gallium arsenide U قطعه نیمه هادی
semiconductor memory U حافظه نیمه هادی
semiconductor storage U حافظه نیمه هادی
solid-state U مربوط به وسایل نیمه هادی
metallic oxide semiconductor U نیمه هادی اکسید فلزی
integrate semiconductor circuit U مدار نیمه هادی مجتمع
low gap semiconductor U نیمه هادی با فاصله انرژی کوچک
complementary metal oxide semiconductor U نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی
transistors U ترانزیستور سه لایهای از انواع مختلف نیمه هادی
random U حرکت نامنظم الکترونها در داخل یک نیمه هادی
randomly U حرکت نامنظم الکترونها در داخل یک نیمه هادی
transistor U ترانزیستور سه لایهای از انواع مختلف نیمه هادی
wafer U تکه کاملی از ماده نیمه هادی تک بلوری
wafers U تکه کاملی از ماده نیمه هادی تک بلوری
primary products U محصولاتی که به عنوان مواد اولیه بکار برده میشود
jumbo chip U مدار مجتمع که از مهر نیمه هادی استفاده میکند
hands-on U فرایند فیزیکی بکار بردن یک سیستم کامپیوتری
hands on U فرایند فیزیکی بکار بردن یک سیستم کامپیوتری
direct materials costs U هزینههای مواد اولیهای که مستقیما در کالا بکار برده میشود
transistors U وسیله الکترونیکی نیمه هادی که جریان را در یک مدار کنترل میکند.
transistor U وسیله الکترونیکی نیمه هادی که جریان را در یک مدار کنترل میکند.
diode U دیور نیمه هادی که در صورت اعمال جریان نور منتشرمیکند
dense binary code U کدی که تمام حالتهای ممکن الگوی دودوئی در ان بکار برده میشود
reentrant U روالی که میتواند توسط چندین برنامه مستقل بطورهمزمان بکار برده شوددرون رو
newton raphson U اصطلاحی که به یک رویه محاورهای بکار برده شده درحل معادلات اطلاق میشود
silicon U عنصری با خصوصیات نیمه هادی , به صورت کریستال برای تولید کنندگان IC
silicon U محل پایه تولید کنندگان قط عات نیمه هادی آمریکا در california
lightest U دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
lighted U دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
light U دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
led U دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند
reflexes U یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود
reflex U یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود
dtl U Logic Transistor Diod منطق میکروالکترونیکی که براتصالات میان دیودهای نیمه هادی و ترانزیستور استواراست
field emission U پخش شدن الکترونها از یک فلز یا نیمه هادی به درون یک خلاء تحت تاثیر میدان الکتریکی
oxides U روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
oxide U روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
microchip U مداری ه تمام قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک قطعه نیمه هادی قرار دارند با روشهای حکاکی و فرآیندهای شیمیایی
integrated circuit U مداری که همه قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک نیمه هادی کوچک قرار دارند به وسیله روشهای حکاکی و شیمیایی
microchips U مداری ه تمام قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک قطعه نیمه هادی قرار دارند با روشهای حکاکی و فرآیندهای شیمیایی
mask U طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود
masks U طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود
ebcdic U کد کامپیوتربرای نشان دادن یک الگوی خاص از هشت بیت باینری یک کد 8 بیتی که برای نمایش اطلاعات در کامپیوتر مدرن بکار برده میشود
pnp transistor U emiher آن از نوع نیمه هادی P هستند و base آنها نوع n است
varistor U مقاومت نیمه هادی با دوالکترود که مقاومت ان به نسبت عکس ولتاژ در هرجهت تغییر میکند
solid-state U وسیله الکترونیکی که با اثرات سیگنالهای الکترونیکی یا مغناطیسی در ماده نیمه هادی کار میکند
p channel mos U تکنولوژی نیمه هادی اکسیدفلزی نسبتا" قدیمی برای دستگاههایی که با تکنولوژی LSI ساخته شده اند
metal oxide semiconductor U روش تولید و طراحی برای خانوادههای خاصی از مدارهای مجتمع با استفاده از الگویی از هادیهای آهنی و اکسیر که روی نیمه هادی قرار دارند
mos U روش تولید و طراحی برای مدارهای مجتمع خاص با استفاده از هادیهای آهنی و اکسی روی نیمه هادی . و نیز مراجعه شود به MOSFET
die U قطعه نازک مستطیلی از یک قرص نیمه هادی سیلیکان که به هنگام ساخت مدارهای مجتمع بریده شده یا لایه لایه می گردد
overlap U نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlaps U نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlapped U نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
chips U وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند
chip U وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند
masks U یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
mask U یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
ebam U Addressed ElectricBeam دستگاه ذخیره الکترونیکی که از مدارهای الکترونیکی برای کنترل اشعهای از یک سطح نیمه هادی اکسید فلز خوانده یا در ان می نویسد استفاده میکندemory
phototransistor U نیمه هادی حالت جامد که باجذب نور حفره هایی در ان ایجاد میشود و این جریان توسط عمل ترانزیستور تاچندین برابر تشدید میشود
npn transistor U طرح ترانزیستور و قط بی با نیمه هادی نوع P برای پایه و نوع n برای collector و emither
dictatorship of proletariat U اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
pareto criterion U ضابطه پاراتو بر اساس این معیار که دراقتصاد رفاه بکار برده میشودان تغییر و وضعیتی نسبت به قبل بهتر خواهد بود که بتوان حداقل وضعیت یک فرد رابهبود بخشید بدون اینکه به دیگران صدمهای وارد اید
insulate U مانع هدایت انرژی از یک هادی به دیگری شدن با جدا کردن دو نقط ه با مواد هادی
insulates U مانع هدایت انرژی از یک هادی به دیگری شدن با جدا کردن دو نقط ه با مواد هادی
insulating U مانع هدایت انرژی از یک هادی به دیگری شدن با جدا کردن دو نقط ه با مواد هادی
superconductor U خیلی هادی بیش از حد لزوم هادی ابرهادی
superconductors U خیلی هادی بیش از حد لزوم هادی ابرهادی
carnet U اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
superconductive U خیلی هادی بیش از حد لزوم هادی
conductor rail U ریل هادی شمش هادی
shield U هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
shields U هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
seahorse U رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
seahorses U رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
interlap U چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
splice U نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splices U نیمه نیمه رویهم گذاشتن
semipublic U نیمه عمومی نیمه دولتی
imbricate U نیمه نیمه روی هم گذاشتن
semilustrous U نیمه درخشان نیمه مجلل
splicing U نیمه نیمه رویهم گذاشتن
spliced U نیمه نیمه رویهم گذاشتن
subscriber's line U اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
photoconductive U هادی حساس نسبت به نور هادی نور
semi naufragium U نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
half life U نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر
wrapt U برده
slaved U برده
slave U برده
male salve U برده
serf U برده
serfs U برده
slaves U برده
bondsman U برده
villains U برده
villain U برده
bondservant U برده
slaving U برده
bondman U برده
beneficial occupancy U اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
enslaves U برده کردن
abrogates U از میان برده
escaped slave U برده فراری
slavery U برده داری
above U نام برده
enslaved U برده کردن
dealing in slaves U برده فروشی
named U نام برده
slave computer U کامپیوتر برده
manumission U ازادی برده
enslaving U برده کردن
overwrought U کار برده
master slave U ارباب و برده
slaver U تاجر برده
slaver U برده فروش
slaveholding U برده داری
slaveholding U مالکیت برده
slaveholder U صاحب برده
slaveholder U برده دار
slave merchant U برده فروش
mameluke U برده بنده
enslave U برده کردن
allottee U سهم برده
abrogate U از میان برده
slave trade U برده فروشی
from mid may to mid june U از نیمه ماه تا نیمه ماه جون
echeloned displacement U تغییرموضع رده برده
proslavery U طرفداری از برده فروشی
manumission U ازاد کردن برده
above named U نام برده شده
emancipation U ازاد کردن برده
To emancipate a slave. U برده ای را آزاد کردن
setting free U ازاد کردن برده
named here under U نام برده درزیر
rapt U برده شده مجذوب
master slave system U سیستم ارباب و برده
bond servant U برده بدون مزدواجرت
slave mode U حالت پیرو یا برده
echeloned displacement U تغییر مکان رده برده
prize poem U شعری که جایزه برده است
lastmentioned U اخر از همه نام برده
processes U فرایند
process U فرایند
lins donawitz process U فرایند ال دی
holandric U منحصرا از طرف پدر ارث برده
This letter has been tampered with . U در این نامه دست برده شده
bench scale process U فرایند کارگاهی
hot dipping process U فرایند اندودکاری
process control U کنترل فرایند
process control U بررسی فرایند
cyclic process U فرایند چرخهای
fixation process U فرایند تثبیت
batch process U فرایند پیمانهای
associative process U فرایند تجمعی
acid process U فرایند اسیدی
decision process U فرایند تصمیم
bessemer process U فرایند بسمر
interative process U فرایند تکراری
nuclear reaction U فرایند هستهای
discriminal process U فرایند افتراقی
process conversion U تبدیل فرایند
direct process U فرایند مستقیم
isentropic process U فرایند هم انتروپی
annealing process U فرایند تابکاری
cleaning process U فرایند شستشو
production process U فرایند تولید
duplexing process U فرایند دوپلکس
sequential process U فرایند ترتیبی
mond process U فرایند موند
output process U فرایند خروجی
oxidizing process U فرایند اکسیداسیون
iterative process U فرایند تکراری
dissipative process U فرایند اتلافی
converting process U فرایند بیرنه
mental process U فرایند ذهنی
manufacture process U فرایند ساخت
manufacturing process U فرایند ساخت
ziegler process U فرایند زیگلر
fusion process U فرایند ذوب
markov process U فرایند مارکف
cladding process U فرایند پوشش
steelmaking process U فرایند فولادسازی
solidifying process U فرایند انجماد
adiabatic process U فرایند بی دررو
stochastic process U فرایند اتفاقی
unionmelt process U فرایند الیرا
continuous process U فرایند پیوسته
historical process U فرایند تاریخی
budget process U فرایند بودجه
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com